عمومی

صداقت یا عدالت؟ – یومیر

این سؤال در جای خود صحیح است، اما نتیجه ای که می توان از آن گرفت صحیح نیست. برخی بر عدالت فردی و حفظ جان از جانب او تأکید می کنند، گویی او از تمامیت ارضی و امنیت اجتماعی غفلت کرده است (اگر در آن زمان بتوان از چنین تعبیری به طور دقیق استفاده کرد).

شکی نیست که امام علی در دوران طولانی حکومت خود بر عدالت تأکید فراوان داشت و در راه عدالت شهید شد، اما در دوران مدیریت خود به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر، به حفظ حکومت توجه داشت.

حتما تمثیل پیراهن عثمان را شنیده اید. این مربوط به قتل عثمان خلیفه سوم است، مردم علیه او قیام کردند و او را کشتند، اما در این میان تنها کسی که مخالف این نوع حرکت بود، علی بود.[۱]. او نه به خاطر اقداماتی که علیه خلیفه سوم انجام داد، بلکه برای جلوگیری از سنت غلطی که می‌توانست آثار بدتری داشته باشد، تلاش کرد تا قیام را آرام کند و برای یافتن راهی بهتر، آن را به گفتگو تبدیل کند. به این ترتیب به گفته خودش حتی دو فرزندش زیر پایش تلف می شدند.

پس از او، معاویه حکومت علی را که با اجماع عمومی به دست آمد، رد کرد و به عنوان یاغی و ظالم شناخته شد. او ترور عثمان را بهانه ای برای دستیابی به یک توجیه عمومی قرار داد[۲] و از جهل مردم سوء استفاده کرد و علی را شریک خون عثمان معرفی کرد و در مورد این امر بی اساس چنان تبلیغات گسترده ای به راه انداخت که عده ای را در این امر همراهی کرد. از این رو، اصطلاح «پیراهن عثمان» را برای چیزی به کار می بردند که واقعیت ندارد و شخص یا کشوری اعلام می کند که می خواهد بهانه ای برای گرفتن تمامیت ارضی و امنیت ملی از طرف مقابل داشته باشد. این مشکل می تواند در هر جایی و بین افراد سرسخت ایجاد شود. رقبای سیاسی و حکومتی نیز ممکن است از این روش استفاده کنند، اما هیچ ملتی در مقابل دولت خود پیراهن عثمان را نشان نخواهد داد. این روش معمولاً در بین کشورها برای تخریب و متهم کردن رقبا و مخالفان خود به ویژه توسط ابرقدرت ها مورد استفاده قرار می گیرد.

در حال حاضر در دنیای امروز این مشکل در آمریکا و کشورهای غربی بسیار رایج است. بخصوص در مقابل جمهوری اسلامی در این چهل سال همیشه دنبال بهانه یا پیراهن عثمان بوده اند. روزی انرژی هسته‌ای، روزی حقوق زنان، روزی حقوق بشر و امروز مرگ مرحومه مهسا امینی به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان منطق مطرح شده است.

با اینکه اصل ماجرا را کاملاً نمی دانند، اما با عجله و عجله آن را پیراهن عثمانی کردند تا تمامیت ارضی کشورمان و موجودیت آن را زیر سوال ببرند، زیرا با اصل جمهوری اسلامی مشکل دارند و اگر با آنها مشکل دارند. هر از چند گاهی آرام می شود، ضرورت دارد.

در این میان برخی از خودی ها به این موضوع دامن زدند و عجولانه اظهار نظر کردند. اگر آگاهانه این کار را انجام داده اند با دشمنان همدست هستند و اگر ناخودآگاه این کار را کرده اند باید موضع خود را روشن کنند.

موضوع دیگر داستان برداشتن خلخال از پای یک دختر یهودی در جامعه اسلامی است[۳] اتفاقی که در زمان آن حضرت نیز تکرار شد و عده ای با استفاده از این ماجرا، اقدام مسئولین از جمله نیروی انتظامی را ناعادلانه جلوه دادند.

آنچه باید به آن توجه داشت این است که این امر باز هم از ناحیه دشمن و دولت رقیب معظم له اتفاق افتاد. لشکر معاویه تمامیت ارضی و امنیت ملی حکومت قانونی علی (علیه السلام) را زیر پا گذاشت و به ایجاد رعب و وحشت آسیب رساند. سخنان معروف او مبنی بر اینکه اگر هر مسلمانی پس از شنیدن این واقعه جان خود را از دست بدهد، بیشتر برای تحریک احساسات مردم به قیام و جهاد و حفظ امنیت ملی در حکومتش بوده است. البته این بدان معنا نیست که او از مسائل داخلی بی اطلاع است، بلکه گفته است تا زمانی که در مقابل تجاوزات مردانه ایستادگی نکنید، امنیت داخلی شما نیز مورد حمله قرار می گیرد.

امروز ورود سلاح های قاچاق به کشور، ورود افراد متخاصم به قصد خرابکاری، ایجاد تلویزیون خصمانه و پخش اخبار مغرضانه توام با راست و دروغ و تغذیه آنها توسط کشورهای استکباری و استفاده از … استانداردهای دوگانه نمونه هایی از مداخلات غیرضروری هستند. خلجل نیز مانند همین داستان از پای اهل ذمه برداشته شد و مصادیق بارز این حرکت ویرانگر و بعضاً بیشتر، امنیت عمومی و تمامیت ارضی را هدف قرار داد.

علی در مسائل داخلی تعیین کننده بود. او به هیچکس اجازه تعدی به حقوق دیگران را نمی داد و بدون تردید و آشتی با متخلفان برخورد می کرد. او تعارض منافع را از مسائل اقتصادی منتقل کرده و آن را به میل شخصی تعمیم داده بود و گفته بود که حکومت برای او از کفشی با وصله های زیاد ارزشمندتر است، مگر اینکه حقی از ظالم بگیرد و به مظلوم کمک کند.[۴].

وقتی در جنگ صفین با توطئه دشمن خارجی در قلمرو حکومت علی (ع) قرآن را بستند، پیراهن دیگر عثمان را برای فریبکاری به کار بردند و او افتاد. ظهور فرقه خوارج نتیجه چنین اقدامی بود. معظم له در ابتدا با آنها نجنگیدند بلکه تا آنجا که ممکن بود آنها را روشن کردند و توانستند هشت هزار نفر از جمعیت 12 هزار نفری را هدایت کنند، اما آن چهار هزار نفر که ماندند و با هر منطقی حاضر به پذیرش حقیقت نشدند. مجبور شد بجنگد و بجنگد و تقریباً تا آخر مردم را به قتل رساند زیرا راه دیگری وجود نداشت.

این بدان معنا نیست که در داخل کشور مشکلی وجود ندارد و همه اقدامات داخلی بی عیب و نقص است، اما این نوع برخورد خرابکارانه جز از رقیب خارجی منتظر فروپاشی و سقوط کشور انتظار نمی رود. بلکه به این معناست که هر کشوری باید خودش و در فضای امن مشکلاتش را حل کند و اگر از بیگانگان کمک می گیرد، از موضع اقتدار و با حفظ امنیت کشور باشد. بنابراین هر حکومتی برای انجام اصلاحات و حفظ حاکمیت خود باید از تجاوزات خارجی مصون باشد، حتی امروزه نیز قوانین بین المللی دخالت در امور داخلی کشورها را محکوم می کند، اما آیا قوای قهری رعایت می کنند؟

آنچه ملت از دولت می خواهد شفافیت و صداقت است و در مواردی که لازم است مشکلات را با آنها در میان بگذارند و در صورت اشتباه یا احتمال اشتباه، شفاف سازی، عذرخواهی، استعفا، عزل و احیاناً مطالبه کنند. تلاش ملت قانع می شود و با دولت همکاری می کند و اعتماد عمومی افزایش می یابد.

6565


[۱] – خطبه 30 نهج البلاغه

[۲] – در نامه های 10 و 28 و 37 نهج البلاغه

[۳] – خطبه 27 نهج البلاغه

[۴] – خطبه 33 نهج البلاغه

دکمه بازگشت به بالا