عمومی

شلوارهای گِلی مسئولان؛ نشانه ناتوانی یا توسعه پایدار

بارانی که باید قدردان رحمت همیشگی خداوند بزرگ باشیم. این میزان بارندگی که اگر برآورد دقیقی از میزان دبی آن انجام شود باید بتواند بخشی از زخم های عمیق کشور افسرده و شکسته ما را التیام بخشد و منابع آبی زیرزمینی را احیا کند و کاهش نگران کننده آب ایران را جبران کند. ذخایر و آلودگی محیط زیست ایران نیز کندتر است (که البته موثر بوده است). اما چه می شود که این نعمت و لطف خداوند به سیلی ویرانگر و ویرانگر تبدیل شود؟ خانه‌ها را جابه‌جا می‌کند، بسیاری از پل‌ها و جاده‌ها و تأسیسات را ویران می‌کند و خانواده‌های زیادی را در غم عزیزانشان رها می‌کند؟

متاسفانه 59 نفر از هموطنانمان در این سیل جان باختند و نیروهای امدادی همچنان در جستجوی مفقودین هستند. امیدوارم با کمک امدادگران پرتلاش، آمار کشته شدگان افزایش نیابد و مفقودان زنده و سالم نجات پیدا کنند. این موضوعی است که همه فعالان مدنی و سیاسی و محیط زیست در ایران باید از دولت دعوت کنند تا به آن رسیدگی کنند. که سیل است و همه هشدارها را داده ایم و اطلاع رسانی های لازم صورت گرفته است و این شهروندان بودند که به هشدارها توجه نکردند و بعد از سیل مسئولان سعی کردند چند عکس یادگاری با کت و شلوار در میانه روز بگیرند. گل و لای و انتشار آنها به طور خلاصه شبکه های اجتماعی و رسانه های دولتی راه حل این درد نیست که اکنون مزمن شده است. ناتوانی و سوء مدیریت در مقابل حوادث غیرمترقبه و عدم آمادگی برای استفاده از این لطف خداوند معنایی جز این ندارد که تمام توان و تلاش ما یکسان است و اگر باز هم سیلی بیاید همان است! اگر این باور وجود دارد که سرزمین ایران در معرض خشکسالی است و باید از توسعه این خشکسالی جلوگیری کرد.

نسخه شفابخش دولت برای مقابله با آن چیست؟ اگر این باور وجود دارد که باید پیش بینی های هواشناسی را جدی گرفت و می دانیم که زیرساخت ها و راه های موجود توان تحمل این سیل ویرانگر را ندارند، چرا پس از هشدارها محدودیت ترافیکی برای مناطق در معرض بحران ایجاد نکردید؟ جان شهروندان اینگونه گرفته نمی شود. آیا نمی توان بر اساس پیش بینی های هواشناسی این میزان بارندگی را به گونه ای مدیریت کرد که در کاهش بحران آب ایران نقش و هشدار فعالان مدنی و کارشناسان محیط زیست در این روندها چیست؟

نظر و مشارکت آنان در پیشگیری و مدیریت منابع آب و بحران های زیست محیطی کشور تا چه اندازه مورد توجه است؟ در تضاد بین محیط زیست و افزایش تولیدات کشاورزی و مدیریت آب و تولید صنعتی که بر آن حاکم شده و اساساً وجود دارد، می توان بین آنها و مدیریت آب و سایر بخش ها تعادل ایجاد کرد تا محیط زیست و سلامت جامعه در این میان شهروندان و آینده سرزمین ایران قربانی نمی شود؟

این و سوالاتی از این دست پس از هر اتفاقی در محافل سیاسی، مدنی و رسانه ای مطرح می شود و به همه آنها پاسخ های موثق داده می شود، اما متاسفانه باید گفت: آنچه به جایی نمی رسد فریاد است. مخلصانه هر چه کشور و حاکمیت ایران از مسیر توسعه دموکراتیک، پایدار، همه جانبه و متوازن منحرف شود، فرصت ها یکی پس از دیگری به تهدید تبدیل می شود و سرزمین مادری غنی ما به سرزمین سوخته تبدیل می شود.

بیش از هر چیز این وظیفه دولت است که همه کارشناسان و فعالان مدنی و محیط زیستی در ایران را به گفت وگو و مشارکت برای نجات این کشور، بدون مرزهای سیاسی، خودی و غیر خودی، دعوت کند تا همه گزینه ها از بین بروند.

* چاپ شده در روزنامه اعتماد/ مرداد 1401

دکمه بازگشت به بالا