عمومی

اجازه نفس کشیدن به وکلای دادگستری می دهید؟

در آن زمان ، طبق اسناد قانونی ، وکلای دادگستری در پاسخ به اقدام نماینده قانونی معتبر دادگستری ، تجزیه و تحلیل خود را ارائه دادند و در نهایت تصمیم بر این شد که کانون های وکلا یک کارگروه تشکیل دهند قوانین موجود به نمایندگی از یک وکیل اقدام کنید.
در این راستا ، کارگروه مذکور آماده ارائه قوانین اقدام به مرجع مربوطه طی چند ماه است.سپس نوبت پارلمان بود که با ارائه پروژه هایی از جمله تسهیل تجارت و الزام ثبت کانون های وکلا در سیستم تجارت و مفاد قانون بودجه به موازات این ، چالش جدیدی را به کانون وکلا ارائه دهد ، آقای رفتار ، مبنای قانونی تأسیس چنین موسسه ای مطابق با قانون وکلا در قوانین مربوط به حرفه وکالت مشخص نشده است.

اقدامات فوق و تأثیرات منفی چنین چالش هایی بر وظایف اصلی و حرفه ای وکلا را که به عنوان یک بوکسور حرفه ای به ذهنم خطور کرد ، مرور کردم.

من در دادگاه به او در مورد پرونده اش مشاوره دادم ، هرچند ذهنم آنقدر مشغول بود که فکر کردم بهتر است صادقانه به او بگویم که حال خوبی ندارم که توصیه کنم. لحظه ای با من صحبت کن

گفت: به من خدمت کن.

گفتم: چگونه برای شرکت در مسابقات آماده می شوید؟

وی گفت: “من تمرینات صبح و عصر را زیر نظر مربی انجام می دهم و به موازات تمرینات فنی ، بدن سازی و تغذیه مناسب ، آنها نیز پیش شرط اساسی موفقیت هستند. تمرکز و آرامش خاطر من برای این کار یوگا می کنم.

گفتم: مشت زدن با ذهن آرام چه ربطی دارد؟ منظورت ، مثلاً ، نمک و امثال آن است ، ها؟

وی گفت: ورزش امکان پذیر است ، اما نتیجه تمرین در شرایط عادی و آرامش به مراتب بهتر و م moreثرتر از تمرین تحت استرس و بی قراری است!

گفتم:حال فرض کنید در همان شرایط استرس زا در یک مسابقه شرکت می کنید و بر خلاف قوانینی که باید در وزن خود به رقابت بپردازید ، مجبور می شوید با دو وزنه بالاتر از خود بدوید.

او به من خندید و گفت: آقا ، همه چیز قوانین خاص خود را ندارد.

گفتم: فرض کنید چاره ای ندارید و به رینگ می روید

وی گفت: خوب است یک بوکسور زشت بدون جنگ از رینگ خارج شود و من سعی می کنم با تمام قدرت و تکنیک خود مبارزه را آغاز کنم.

گفتم: صبر کن ، شروع خیلی زود است و باید بقیه را به تو بگویم

فرمود: حال تو چیست؟

گفتم: داور به گوش شما می آید و می گوید شما فقط باید با دست چپ ضربه بزنید و دست راست شما از مسابقه خارج است.

این بار به جای خندیدن ، خنده ای عصبی به من دست دادوی گفت: که دیگر به آن مسابقه نمی گویند و ..

حرف او را قطع کردم و گفتم: در ابتدای گفتگو گفتم که باید شرایط را بپذیری

گفت: اوه ، من دست راست هستم و … گفتم: چاره ای نیست

وی گفت: من سعی می کنم با رقصیدن با پای چپ ، دست چپ و فضای خالی و ضرب و شتم خودم و در زمان مناسب حریفم را خسته کنم.

گفتم: متأسفانه در اواسط بازی داور می گوید شما حق ندارید از دست چپ خود استفاده کنید و پاهای خود را برقصید و باید حریف خود را در وسط حلقه بزنید.

با حالتی عصبی گفت: آقا کار و زندگی خود را دنبال کن اگر مسابقه ای نبود فوراً به من بگویید که من کیسه بوکس حریف خواهم بود !!

گفتم: فرض کنید در چنین شرایطی قرار دارید ، چه می کنید؟ وی گفت: من در وسط حلقه نمی ایستم و متوقف شدم ، هیچ کاری برای من انجام نشده است ، اکنون شما به من پاسخ دهید.

گفتم: بیا ، گفت: اگر چنین شرایطی برای شما به وجود بیاید چه می کنید؟ من جواب می دادم وی گفت: صبر کنید ، اجازه دارم س questionsالاتم را تغییر دهم. من گفتم بله. لطفاً او گفت: در همان شرایطی که گفتید دست و پایتان بسته است ، آنها شما را رها می کنند. با دست و پا چه می کنید؟ نزدیک تر و حریف سنگین تر از شما؟

گفتم: راه پیروزی را می دانم. وی گفت: منظورم این است که در چنین شرایطی شما هم به پیروزی فکر می کنید.

گفتم: داد می زنم

گفت: این یعنی چه؟

گفتم: من ، یک وکیل ، به جای رقص پا و قلاب چپ و راست ، سلاحی دارم که با هیچ زور و قهری نمی توان آن را محدود کرد ، آن قلم و فکر من است …

صدای تیتر باعث شد بوکسور خیالی اخبار عصر را از ذهن من شروع کند

تیتر خبر عصر درباره الزام وکلا به ایجاد قرارداد الکترونیکی و فرار مالیاتی 85٪ وکلا از پرداخت مالیات بود! با لبخندی تلخ به نوشتن یادداشت ادامه می دهم ، اما بهتر دیدم صادقانه بنویسم:

ووکیل برای تنظیم دفاع و دادخواست مشتری به تمرکز و آرامش نیاز دارد. وکیل برای همراهی و کمک به مشتری خود به ذهنی آزاد و بدون استرس نیاز دارد. وکیل برای فعالیتهای حرفه ای و شغلی خود راهی جز فکر ندارد. خیر ، و این ابزار ظریف نیاز زیادی به آسایش و آرامش دارد ، که با این مقدار حمله و چالش به او اجازه نمی دهد وظایف قانونی و قراردادی خود را انجام دهد.

وقتی یادداشت تمام شد ، کتاب رازهای نیروهای مسلح را ورق زدم و بخشی از کتاب توجهم را جلب کرد:

322 ق.م. این نهاد حقوقی تشکیل شد و یک بار در فرانسه ، ناپلئون بناپارت تلاش کرد تا این نهاد حقوقی را از دادگاه کشورش برکنار کند و بگوید اگر می توانم زبان وکلا را قطع کنم ، اما امروز قوی ترین وکلا و با نفوذترین کانون های وکلا در جهان در آن کشور کار می کند

*وکیل پایه یک دادگستری

1717

دکمه بازگشت به بالا