عمومی

«همایون» و سندروم صدای بی‌قرار

اگرچه موسیقی و شعر عنوان “می خواهم زنده بمانم” همراه با صدای همایون حال خوبی به آن بخشیده است ، اما به نظر می رسد که شجریان به طور فزاینده ای منجر به زیرنویس و صداهای این چنینی خواهد شد.

به گزارش یومیر ، سید محمد حسین لواسانی یادداشت خود را در ادامه داد آبروزو وی نوشت: همکاری مداوم با برادران پورناظری ، جایی که سهم سهراب بیش از طهمورث است ، بدون تصویر و تخیل برای خارج شدن از تکرار و مهمتر از همه ، تلاش برای حمایت از خطوط صوتی ، می تواند کارهای بیشتری برای ما انجام دهد. آینده موسیقی کلاسیک ایران نگران کننده است.

حالا به همه این دو کار کم حرف همایون اضافه کنید ، یکی با کارگردانی فردین خلعتبری و دیگری با آهنگسازی مهیار علیزاده و همراهی علیرضا قربانی که بعد از بسیاری از مزخرفات حتی به روال معمول نتوانست هیجان و آنچه را که باید داشته باشد. داشتن با.

اگرچه سلیقه همایون کاملاً آهنگ پاپ است ، اما او هیچ شکایتی ندارد ، اما نمی توان نادیده گرفت که او حداقل وارث قسمت مهمی از موسیقی آوازی ایران است ، به عنوان بهترین و کاملترین شاگرد شجریان بزرگ ، که غفلت و تکنیک وی نادیده گرفته می شوند بنابراین ، انتخاب شعر ، بررسی معنای کلمات و کلمات و از همه مهمتر اصرار بر قرائت های بی معنی ، که توپ آن قطعاً به سرزمین آهنگساز باز می گردد ، باید از همان عناصری که کمتر در آثار اخیر همایون شنیده می شود ، خوانده شود. . اوه ، ما افسوس می خوریم که “او به یک سفر کولی رفت” …

“محو تماشای” یک قدم جلوتر از “می خواهم زنده بمانم” است. در آن قطعه ، از طریق سخنان فریدون مشیری و همکاری بعد از سالها علی قمصری و همایون شجریان ، که کارهای مشترک و دوست داشتنی مانند “نقش خیال” و “آب ، نان ، آواز” را در چمدان موسیقی خود دارند ، امید ما را ایجاد کرد برای چنین کاری این ما را بسیار بیشتر می کند ، اما افسوس که “ناپدید شدن با دیدن” لحظه ای به تغییر شوری به بهانه او نداشت.

اصرار بر خواندن با صدای بلند جیغ و دیوانگی که این فرصت را دارد که به خواننده نیز مباهات کند ، یکی دیگر از علائمی است که همایون و البته علیرضا قربانی آنقدر رنج کشیده اند که او در هر قطعه ارزش می دهد و ما باید فریاد را بشنوید تا جایی که هم او و هم آهنگسازانش از سندرم صدا و موسیقی بی قرار رنج می برند.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا