عمومی

ملاصدرا و ریاست‌های خیالی – یومیر

اول ژوئن در تقویم رسمی کشورمان به عنوان “روز بزرگداشت ملاصدرا” ثبت شده است. یک فیلسوف و عارف کمیاب که بندرت آنطور که باید شناخته نمی شود. به نظر من ، یكی از دلایل مهجوریت “صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی” و محرومیت عمومی از بركات آشنایی با اندیشه های او ، عظمت نام و شهرت وی به عنوان فیلسوفی كه توانست تاسیس كند یک مدرسه جدید و مسیر رسیدن به هزار سال تفکر مسلمان. در حالی که ما و بشریت به طور کلی بیش از هر زمان دیگری نیاز به بهره گیری از برکات و آثار مکتب خاص وی ، “حکمت متعالیه” و دستیابی به موفقیت های آن در زندگی امروز خود داریم.

یکی از مأموریت های مهم نخبگان و فرزندان این است که سعی در گسترش و تبیین هرچه بیشتر افکار خود و انعکاس افکار خود در صحنه جامعه و سیاست امروز دارند. نظریه های علمی ، هر چقدر خالص و اقتصادی باشند ، به درستی قابل درک نیستند ، بنابراین به فرمول ها و راه حل های عملی تبدیل نمی شوند و تأثیرات خود را در زندگی انسان نشان نمی دهند. ظاهراً هدف مشابه این بوده است كه سالی یك روز نامگذاری شود و بودجه تخصیص داده شود و صندوقی به نام وی تاسیس شود كه البته در دستیابی به آن چندان موفق نبود.

خوب است بدانید که تفکر فلسفی ملاصدراناشی کاملاً ذهنی نبود. او تلاش کرد تا راز “سعادت” و سعادت بشری را بیابد ، که بنیان نظری چنین مکتبی منطقی را بنا نهاد و البته باید در همه حال مطابق با خودش تفسیر و قرار گیرد.

جالب است که مرحوم صدرالمتاللهین کتاب بزرگ “حکمت متعالیه چهار سفر ذهنی” را با این مقدمه آغاز می کند: “بسیاری هستند که معتقدند سعادت رسیدن به شادی های مادی و ریاست های خیالی است ؛ و واضح است که این برای کسی است که از حقیقت وجود آگاه است و به دانش الهی دست یافته است که هیچ یک از خوشبختی های زودگذر جهان و شادی های ملموس و فوری آن خوشبختی واقعی نیستند و سعادت و شادابی معنوی و فکری به همراه نمی آورند خوشبختی ، پروردگار ، آیا این ظن است که آنها در حواس پیروز می شوند و به قلمروهای خیالی می رسند …).

وی سعادت هر موجودی را رسیدن به کمالی که برای آن آفریده شده می داند و معتقد است که کمال به معنای آفرینش انسان ، تجرید در مادیات و رسیدن به خدا و مشاهده حق تعالی است. صدرالمتالله می گوید: “از آنجا که این هدف جز با گرفتن قلب از دنیا و مطالعه علم و دانش واقعی حاصل نمی شود ، وی همانطور که عرفا می گویند کتاب حکمت متعالیه را بر اساس چهار سفر نگاشته است.”

راه حل این است که مسئولیت خوشبختی جامعه را عهده دار شویم ، کسانی که با سفرهای اولیه خود به خدا رسیده اند و پس از درک شناختی از مبدا و معاد با کوله باری از دانش در مورد حقوق مردم و خالقان برای خدمت به مردم. آنها باید می آمدند و لحظه ای از “سفر آفرینش با حقیقت” غافل نمی شدند. ظاهراً این نوعی خیال پردازی در زمان ما است ، اما چه کاری می تواند انجام دهد؟ انسان با امید زندگی می کند. این انتخاب ماست که سرنوشت ما و کشور عزیزمان را رقم می زند.

دکمه بازگشت به بالا