عمومی

اهمیت نسل Y و Z در انتخابات ریاست‌جمهوری

متولدان ایران اسلامی وقتی شمع تولد ۱۸ سالگی خود را خاموش کرده و وارد نوزدهمین سال عمر خویش می‌شوند، دو امتیاز از قانون را به‌عنوان هدیه تولد خود دریافت می‌دارند. نخست اجازه‌ اخذ گواهینامه رانندگی و دوم اجازه شرکت در انتخابات و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی. برای‌ انتخابات ریاست‌جمهوری ۸ تیر ۱۴۰۳، کلیه متولدان ۸تیر ۱۳۸۵ و ماقبل آن می‌توانند شناسنامه به دست، پای صندوق حاضر شده و اعلام حضور و رای نمایند. 

به گزارش یومیر، جواد عبدل‌زاده، فعال فرهنگی در مطلبی در فرهیختگان نوشت: در آخرین انتخابات برگزار شده در کشور که مربوط به انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۴۰۲ بود، بالغ بر ۶۱ میلیون نفر واجد شرایط حضور در پای صندوق رای بودند و این آمار طبعا با عددی مشابه، در انتخابات پیش رو نیز صادق است. این ۶۱ میلیون نفر، اکثرا از چهار نسل بچه بزرگ‌ها، Xو Yو Z هستند. یعنی متولدان ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۵. (متولدان ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ که جزء نسل Z به حساب می‌آیند در این انتخابات امکان حضور نخواهند داشت). حال می‌خواهیم اندکی در باب خاطرات سیاسی این چهار نسل با یکدیگر سخن گوییم تا چراغ راهی باشد برای انتخابات پیش رو. 
– نسل بیبی‌مورها یا بچه بزرگ‌ها (۱۳۴۳-۱۳۲۵) در جمهوری اسلامی ایران، تقریبا کلیه انتخابات را تجربه کرده و با هر ۱۳ دولت گذشته خاطرات تلخ و شیرین فراوان دارند. طبعا درک کامل انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، تعصب خاصی در ایشان از جهت لزوم دقت در حفظ انقلاب ایجاد کرده است. بسیاری از مسئولان مملکتی از این نسل بوده و اکثریت این نسل در سن بازنشستگی به سر می‌برند. 
– نسل X یا سیزدهمی‌ها (۱۳۵۹-۱۳۴۴) در جمهوری اسلامی از انتخاب دولت مقام‌معظم‌رهبری به بعد دارای تجربه مشارکت سیاسی بوده و در انتخاب مرحوم رفسنجانی و خاتمی و احمدی‌نژاد و روحانی و رئیسی شهید، می‌توانسته‌اند مشارکت داشته باشد. اکثر کارمندان و شاغلان و فعالان اقتصادی حال حاضر کشور می‌توانند جزء این نسل به حساب آیند. این نسل شاید به مادی‌گرایی و فردگرایی مشهور شده باشد، اما بی‌شک مهم‌ترین مشخصه آن در ایران، تلاش برای کسب موقعیت اجتماعی شایسته بوده است. این نسل، فقدان بنیانگذار ایران اسلامی و انتخاب رهبر جدید در سال ۱۳۶۸ را به خوبی در خاطر داشته و قابلیت تجزیه‌وتحلیل سیاسی آن را داشته‌اند. 
– نسل هزاره یا Y (۱۳۷۵-۱۳۶۰) در جمهوری اسلامی، تجربه سیاسی‌شان بعد از دوم خرداد و دولت اصلاحات شکل گرفته و به نوعی با خاتمی، چپ را تجربه کرده و با احمدی‌نژاد راست بوده و با روحانی دوران اعتدال را سپری کرده‌اند. تحریم، تلخ‌ترین خاطره این نسل است. نسلی که بسیاری از آنها بچه‌ دوران جنگ بوده و خود را نسل سوخته به شمار می‌آورند و از نظر تعداد بر هر سه نسل دیگر می‌چربند. انتخابات سال ۱۳۸۸ جزء اصلی‌ترین مشارکت‌های سیاسی این نسل و تلخ‌ترین خاطرات‌شان است. 
– نسل زومرها یا Z (۱۳۹۱-۱۳۷۶) که امکان مشارکت‌شان در انتخاب روحانی و رئیسی شهید میسر شده و تجربه تلخ کرونا و زیست مجازی، خاطرات پررنگ نسل‌شان است. 
انتخابات پیش روی ریاست‌جمهوری که به‌خاطر حادثه‌ پرواز اردیبهشت، یک سال زودتر از موعد مقرر برگزار می‌شود، از این چهار نسل تاثیر خواهد پذیرفت. بچه‌بزرگ‌ها، به نظر یا پای ثابتند و به تعداد آنلاین شناسنامه‌شان افتخار می‌کنند یا همیشه غایب و مفتخر به سفید بودن شناسنامه هستند. این نسل تاثیر چندانی در انتخابات پیش رو نمی‌تواند داشته باشد؛ چراکه تعداد و رای‌شان، در سال‌های گذشته تقریبا ثابت و قابل پیش‌بینی است. (به‌جز سال ۱۳۸۸ که تحرکی عجیب از باب حضور از خود نشان داده و آمار مشارکت را بالا بردند). نسل X هم که بار خود را بسته و اندوخته‌ها را اندوخته‌اند، مقام و منصب‌ها را کسب و برخی بازنشسته شده‌اند، خریدنی‌ها را خریده و حال و احوال خود را به‌موقع خوش کرده‌اند و اکثرشان رسیده‌اند به مقرری یا حقوقی ثابت و پایدار، چندان تاثیری در انتخابات پیش رو نخواهند داشت. این نسل شاید فقط و فقط به وعده‌های نامزدها در باب تامین اجتماعی و آینده خوب برای بازنشستگان و سن بازنشستگی عکس‌العمل نشان دهند و بس. 
اما دو نسل تاثیرگذار باقی‌مانده. یعنی متولدان ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۵. این ۲۵ سال حیاتی. آنهایی که آینده‌نگری، خلاقیت و کارآفرینی، زیست در دنیای مجازی و خیرخواهی و اخلاق‌گرایی از مشخصه‌های بارزشان است. همان‌هایی که حق رای را تقریبا از کودکی و نوجوانی در خانه و مدرسه لمس کرده‌اند. خود را نه‌فقط اهل و محدود به ایران که شهروندی جهانی می‌پندارند. ‌سلطه‌پذیر نیستند و آزادی‌های شخصی را ارج می‌نهند. دوست‌دار ارتباط و گفت‌وگو و تعاملند. خوب بلدند از دل کوه‌های ناهموار برای خویش راهی ساخته، دست به کارآفرینی و کسب درآمد بزنند.

این دو نسل بیشترین تاثیر را در انتخابات پیش رو می‌توانند داشته باشد. اما چرا؟

۱. آینده اقتصادی خود و فرزندان خویش را مهم می‌دانند و می‌دانند که چقدر سیاست بر اقتصاد تاثیرگذار است. 
۲. بیشترین مشکلات ناشی از تحریم را این دو نسل، مخصوصا نسل Y تجربه کرده‌اند؛ چه از لحاظ اقتصادی، چه از جهت محدودیت‌های تحصیلی و چه از جهت دستیابی به آخرین امکانات روز جهان. و می‌دانند که سیاستمدار انتخابی چقدر روی رفع تحریم موثر است. 
۳. بیشترین حسرت‌های ممکن در بین نسل‌ها، مربوط به این دو نسل است. حسرت شادی و عدم ترس از بحران‌ها، حسرت نداشته‌ها و عدم دسترسی آزاد به امکانات روز جهان، حسرت نداشته‌های ناشی از تبعیض‌ها و فاصله‌های طبقاتی، حسرت رسیدن‌های سهل به خاطر افزایش ناموزن جمعیت و صف‌های همیشه موجود، حسرت میزنشینی سهمیه‌ها و بسیاری از این قبیل حسرت‌ها که به‌هیچ‌وجه دوست ندارند تمدید یا برای نسل بعد از خود، ارث بگذارند. 
۴. پرسشگری در ذات این دو نسل است و تحمل جواب‌های سربالا، غیرمنطقی و فریبکارانه برایشان غیرقابل تحمل است. 
۵. به محیط‌زیست علاقه‌مند هستند. هم به فضای پیرامونی خویش و هم به اخلاق زیستی حاکم بر آن. تنگی نفس در هوای آلوده و دلتنگی در فضای غیراخلاقی را به خوبی درک کرده و از آن گریزانند. می‌دانند اصلاح از حاکمان بایستی شکل پذیرد. 
و بسیاری از این دلیل‌ها که می‌توان از تاثیر این دو نسل در انتخابات شماره کرد و نوشت. اما راه چاره کدام است؟
طبق آمار ۲۰ میلیون و ۳۷۱ هزار نفر متولدان دهه شصت و ۱۲ میلیون و ۸۶۹ هزار نفر متولدان دهه هفتاد و ۵ میلیون و۷۹۸ هزار نفر متولدان نیمه دهه هشتاد هستند. یعنی حدود ۳۹ میلیون نفر از جمعیت هدف. یعنی چیزی حدود ۶۰ درصد واجدان شرایط می‌توانند در این بازه سنی و متعلق به این دو نسل تاثیرگذار باشند. دو نسلی که برای حضور نیازمند ترغیب که نه، بلکه تحریک و اقناع کامل برای نقش‌آفرینی می‌باشند. 
نامزدهای محترم انتخابات ریاست‌جمهوری به کدام زبان و به کدام روش می‌خواهند با این دو نسل گفت‌وگومحور، به مذاکره بپردازند؟ آیا این دو نسل را همچون نسل X می‌توانند به وعده‌ها دلخوش دارند؟ آیا می‌توانند همچون بچه‌بزرگ‌ها، به رای ثابت و همیشگی و احساس تکلیف‌شان امیدوار باشند؟ 
از نامزدهای انتخابات، انتظار می‌رود در مقابل این دو نسل تاثیرگذار موارد زیر را مدنظر داشته باشند. 
۱. این طیف وسیع، خواهان ارتباط با جهان، زیست جهانی، رفع محدودیت‌ها و حصارهای خود ساخته است. 
۲. این طیف پرجمعیت خواهان ثبات سیاسی برای نیل به ثبات اقتصادی و اجتماعی بوده و از جنگ و جدل و جنجال و بحران بیزار است. 
۳. این دو نسل، نسل‌های مجازی بوده و با فضای مجازی بزرگ شده‌اند. اینترنت و ارتباط مجازی برای زیست این دو نسل، حکم اکسیژن را دارد. 
۴. پویایی و خلاقیت و نوآوری در ذات این دو نسل نهادینه شده. هرگونه ممانعت از بروز این قوه، عامل خمودگی و پسرفت خواهد بود. 
۵. پرسشگری جزء آموزش‌های محوری این دو نسل بوده و بی‌پاسخ گذاشتن سوالات، جز دهن‌کجی به این قشر و از دست دادن همراهی‌شان، نتیجه‌ دیگری درپی نخواهد داشت. 
۶. خوب زیستن برای این طیف، محدود به وطن و خاک و میهن نبوده و عدم قدرشناسی از ایشان می‌تواند عامل مهاجرت و انتخاب وطن‌های جدید برایشان باشد. 
۷. این طیف در عین خودمحوری و خودباوری، اخلاق‌گرا و دوستدار هم‌زیستی اصولی و درست بوده و جامعه‌محوری‌شان در اکثر اوقات می‌تواند به شرط برنامه‌ریزی درست، چاره‌ساز باشد. 

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا