عمومی

گوگل دانایی است؟ – یومیر

یک روز دیگر کامپیوتر را روشن کردم و شروع کردم به نوشتن گزارشی از جلسه چند ساعته ای که با یکی از اساتید علوم سیاسی کشور داشتم. به نظر می رسد نوشتن چنین گزارشی در وهله اول نیازی به مراجعه به اینترنت ندارد. داستان ساده است؛ روزنامه نگاری به دیدار استاد دانشگاه رفته است و باید شرح جلسه او از جمله موضوعات مطرح شده در آن جلسه را بیان کند. اما بعد از گذراندن دو سه خط و زمانی که خواستم عنوان دقیق پایان نامه کارشناسی ارشد استاد مذکور را که چند سال بعد به صورت کتاب منتشر شد، بنویسم، نیاز به اینترنت داشتم و طبیعی است که بیشترین ابزار قابل دسترس و در دسترس برای جستجو در اینترنت، گوگل معروف است. به دلیل مسدود شدن دسترسی به گوگل و عدم موفقیت در سایت های جستجوی ملی، نام آن کتاب را ذکر نکردم. اما این تنها آغاز داستان بود. بیش از ده بار پشت درب گوگل اطلاعات تکمیلی لازم برای ارائه تصویری کامل از موضوع مورد نظر و همچنین آثار مکتوب و وقایع تاریخی و زمان وقوع آنها را به دست نیاوردم.

صرف نظر از اینکه ممکن است یک روزنامه نگار بیشتر از یک شهروند معمولی از چنین جست و جوهای اینترنتی بهره مند شود و صرف نظر از اینکه هرکسی باید آمادگی سازماندهی کار خود را بر اساس شغل و ظرفیت خود داشته باشد.اما وابستگی دائمی و غیر قابل تعویض به گوگل به عنوان یک موتور جستجو بسیار عجیب است. این نکته عجیب همچنین می تواند هشداری باشد زمانی که در کوچه ای گیر افتاده ایم که دسترسی جهانی به اینترنت قطع شده است. اگر بپذیریم که باهوش‌ترین ذهن‌ها در حرفه‌ای‌ترین ساختارها نیز نیاز دارند که کلمات کلیدی خود را به صورت روزانه چندین بار در گوگل جستجو کنند، فرض می‌کنیم که دنیای بدون گوگل ظاهراً مانند کشوری است که دانش در آن گیر کرده است. اما آیا گوگل واقعا دانش دارد؟

پاسخ به این سوال از چند منظر متفاوت است. به عنوان یک روزنامه نگار، نویسنده این سطور می تواند بیشتر در تمجید از گوگل بگوید تا مخالف آن. اگر انتقادی علیه گوگل وجود دارد، البته ذاتی نیست، بلکه تصادفی است. به عبارت ساده تر، من حتی یک عیب گوگل را نمی شناسم و آن این است که ما را کوچکتر و ضعیف تر از آنچه واقعا هستیم نشان می دهد. اما نمایش جهل واقعی ما در مقابل یک عقل سلیم مجازی بیش از آن که تقصیر گوگل است، کارکرد آن است که می تواند بازتاب متفاوتی در هر کاربر داشته باشد. بگذارید واضح تر توضیح دهم. بارها اتفاق افتاده است که مثلاً برای جستجو در دانشکده حقوق و تاریخ علوم سیاسی در گوگل، به صفحاتی هدایت شدم که اسامی برخی از محققین یا اساتید و مورخان مرتبط با موضوع مورد جستجوی خود را مشاهده کردم. برای، و سپس… برای تماس با آنها. در نهایت، مقدار قابل توجهی اطلاعات و حتی اسنادی پیدا کردم که مرا متقاعد کرد که لازم است نسخه جدیدی از گزارشی که در مورد این دانشکده نوشتم ارائه دهم. در این موقعیت، گوگل در موقعیتی سودمند در موقعیت عقل نسبی در یک دهکده جهانی تعریف شده است، نه در یک موقعیت تابع عقل سلیم. واضح است که اگر زندگی بدون هوش کامل امکان پذیر باشد، بدون هوش ارتباطی بی فایده است.

همانطور که می توانید به نفع گوگل استدلال کنید، البته می توانید علیه آن نیز استدلال کنید. بسیاری بر این باورند که اتکای بیش از حد و استناد و مراجعه همیشه به گوگل منجر به تنبلی و بیکاری در حافظه و حتی ذهنیت ما می شود. این افراد معتقدند این کار مانند این است که همه دارایی ها و دارایی ها را به حساب پس انداز منتقل کنیم و دستمان را از هر سرمایه ای خالی بگذاریم. ممکن است منتقدان بگویند که مراجعه مداوم و مداوم به گوگل آن را به ذهنی منفصل و فعال تبدیل کرده است که ذهن متصل ما را تنبل و حتی ناکارآمد کرده است. البته این ادعا را می توان در مورد هر چیزی در زمانه ای که در آن زندگی می کنیم مطرح کرد، مثلاً با ظهور گوشی های هوشمند بدیهی است که دیگر هیچکس شماره تلفن های زیاد آشنایان و دوستان خود را در حافظه خود ذخیره نخواهد کرد. خوب و بد این به نظر می رسد کنار، اما آیا می توان گفت که گوشی هوشمند یکی از کارکردهای عقل ما را بر عهده گرفته است؟

امروز که دسترسی ما به گوگل مسدود شده است، می توانیم به روزی فکر کنیم که تلفن های هوشمند ما نتوانند شماره تماس دوستانمان و افراد بی شمار دیگری را که ارتباط آنها برای کار و زندگی ما ضروری است به ما بدهد. یا بدتر از آن روزی که تمام هارد دیسک ها از بین می روند یا مراکز داده غیرفعال می شوند. در آن روز، ممکن است این سوال را با دقت بیشتری در نظر بگیرید که آیا گوگل (در اینجا فناوری) دانش ما بوده است یا خیر؟

6565

دکمه بازگشت به بالا