عمومی

پدیده سلبریتی چقدر در ایران واقعی است؟

یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین نگرانیهای جامعه ایران در هفت تا هشت سال اخیر مشاهیر و به طور کلی پدیده مشاهیر بود.

به گزارش یومیر ، روزنامه “فرهیختگان” در ادامه نوشت: این یک پدیده وارداتی است که از شرایط طبیعی جامعه ایران ناشی نشده و حتی ورود آن به کشور ما نیز به طور کامل توسط مردم انجام نشده است بلکه توسط سیاست گذاران فرهنگی انجام شده است. علت اصلی چنین پدیده ای جامعه آمریکا است. جامعه ای که می تواند یک بازیگر درجه دو مانند رونالد ریگان را رئیس جمهور کند یا حتی بدتر ، یک مجری تلویزیونی را به جایگاهی دعوت می کند که در هنگام شیوع ویروس کرونا مردم را به خوردن وایتکس دعوت کند و بسیاری به آن گوش فرا دهند.

ایالات متحده در اوج ثروت خود است ، همان ثروتی که پل والری در مورد آن می گوید: “ایالات متحده تنها کشوری در جهان است که برای رسیدن به این ثروت و موقعیت کاری انجام نداده است” و در اوج آن از امکانات آموزشی و اجتماعی که چنین ثروتی را فراهم کرده است ، استفاده کنید. او در اوج فرهنگ خود نشان می دهد که در سال 2008 ، وقتی جی لنو هنگام مصاحبه با اسکارلت جوهانسون در یک برنامه تلویزیونی ، مشاهده کرد که او سرما خورده است ، به هنرپیشه هالیوود دستمال کاغذی داد و یوهانسون دو بار بینی او را پاک کرد. با یک دستمال او می گوید ، این دستمال کاغذی بعداً در یک حراجی ایالات متحده به قیمت 5300 دلار فروخته می شود.

آیا در جامعه ای مانند ایران با سابقه و هنجارهای هزاران ساله ، آیا می توان امیدوار بود که پذیرش پدیده ای مانند افراد مشهور پایدار بماند و مردم آن را رد نکنند؟ چند سال اخیر تجربه نشان داده است که چنین نیست. با دوپینگ اینستاگرام افراد مشهور موقعیت بالاتری نسبت به معمول در ایران پیدا کردند. اینستاگرام یک نرم افزار مبتنی بر تصویر است و در مقایسه با نرم افزار مبتنی بر متن یا آنهایی که به عنوان مکانی عالی برای متن نوشتاری طراحی شده اند ، بهترین و مناسب ترین قالب برای جامعه نمایش است. اگر چنین شرایطی در ایران نداشتیم که تقریباً بدون استثنا همه سیستم عامل های مجازی فیلتر می شوند و فقط اینستاگرام باز است ، مطمئناً تا این حد با پدیده مشهور روبرو نخواهیم شد. سیاست گذاران فرهنگی همچنین از ابزارهای دیگری برای نشان دادن مشاهیر استفاده کردند و کل جامعه صد برابر بیشتر از آنچه که واقعاً با استفاده از یک سری رانت های سیاسی شده اهمیت پیدا کردند. اما پس از مدتی ، بدنه جامعه ایران این عضو پیوند یافته ناسازگار را رد کرد.

مستند “شلوار” ابتدا به چگونگی عقب نگه داشتن هالیوود از ستاره های خود می پردازد تا آنها روی پاهای خود نایستند و سپس به ایران می آید ، جایی که افراد مشهور رفتارهای تخریبی را علیه نظامی ایجاد می کنند که منافع آنها آنها را اقتضا می کند. برای اطمینان به مخاطب و درک اینکه این نگرش های مخرب در مورد آزادی و نگرانی نیست ، ویزای EB1 نیز مورد نیاز است که هنرمند باید نظرات سیاسی خود را در پنج سال گذشته مطابق با نظرات سیاسی ایالات متحده نشان دهد. همانطور که مشهور است ، پدیده شهرت در ایران اگرچه طبیعی و درون زا نبوده و از این رو سرنوشت خوبی در عینیت اجتماعی پیدا نکرده است ، اما توسط واردکنندگان آن با غلظت چندین برابر بیشتر از خود هالیوود یا همه شرکتهای سرمایه داری و سرگرمی آمریکایی اجرا شده است. آیا در کنترل افراد مشهور موفق بوده ایم؟ به نظر نمی رسد که چنین باشد ، اما مسئله این است که بخشی از گفته های آنها ، و بیشتر ما از آن بیزاریم ، همان چیزی است که آنها برای گفتن و انجام آن طراحی شده اند.

مشاهیر ایرانی سبک نجیب ، نمایشی و غرب گرایانه را ترویج می کنند و این ویژگی خاصی است که در سال های اخیر توسط سیاستمداران فرهنگی برای آنها طراحی شده است. در هر صورت ، مستند Trujillo نگرانی درستی پیدا کرده و به آن پرداخته است. نمی توان نام فرزندمان را رستم گذاشت و سپس از تماس با او ترسید. این افراد مشهور بدون سیستم فرهنگی و هنری ایرانی قادر به دستیابی به چنین جایگاه و شهرتی نخواهند بود. حتی برای ویزای EB1 ، آنها علاوه بر موضع گیری ساختارشکنانه در برابر ایران ، به جوایزی از جشنواره هایی مانند جشنواره فجر یا خانه سینما که در ساختار رسمی کشور برگزار می شوند ، احتیاج دارند و همچنین باید قرارداد مالیاتی آنها را که در سینمای داخلی منعقد شده است ، ضمیمه کنند. اما آنها با همان جشنواره فجر و همان سیستمی روبرو می شوند که در بسیاری از این فیلم ها ایجاد و بازی کرده است و قسمت دیگری از پرونده را تکمیل می کنند.

رفع صحیح این نگرانی و رفع نیاز به مکانیزمی برای مهار افراد مشهور و افراد مشهور همراه با بیان این دو نکته می تواند در درجه اول کامل باشد ، اینکه مشهوریت پدیده ای ناشی از ساختار اجتماعی ایران نیست و حتی دارای ناهماهنگی های آشکاری است. با آن. این پدیده با دوپینگ سیاستمداران فرهنگی با مقاصد خاص سیاسی و جناحی تشدید شده است و نکته دوم این است که مشاهیر ایرانی حتی مجبور نیستند در فضایی که اینستاگرام فراهم می کند بسازند یا بازی کنند و فیلم ها را خود آنها می توانند ببینند. بودن. آنها با حضور در فضای مجازی ، بستر انحصاری اینستاگرام در ایران ، می توانند در حاشیه زندگی کنند و به هیچ وجه به متن دسترسی ندارند. تا زمانی که این وضعیت اصلاح نشود ، هر چقدر جامعه واکنش منفی نسبت به افراد مشهور نشان دهد ، این پدیده به حیات خود ادامه خواهد داد. البته در این مستند ذکر شده است که کل مخاطبان سینمای ایران در یک سال حدود پنج میلیون نفر است.

و پیروان بازیگران یا برخی از مشاهیر سینما در اینستاگرام در هر دو مورد می توانند به چندین برابر این تعداد برسند. در عین حال ، مطالعات ریشه ای این جمله یا به عبارتی این حالت مصنوعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در کار مورد توجه قرار نگرفته است. بعلاوه ، ما اطلاعات خوبی به دست می آوریم که می تواند با مشاهده اثر ، س goodالات خوبی را برای مخاطب ایجاد کند یا آنها را به فکر بیندازد که برای رفع این مشکل چه راهکاری باید یافت.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا