فرهنگ و هنر

زوایایی تلخ از ماجرای خبرنگاری که کتک خورد!

یک روزنامه نگار را تصور کنید که برای گزارش روند واکسیناسیون به یک مرکز پزشکی دانشگاه مراجعه می کند تا بتواند نقش مهم و موثری در این روند ایفا کند. اما با انگشت شکسته و ضربه مداوم توهین آمیز ، مرکز دانشگاه را ترک می کند. اما این داستان فقط یک حادثه تلخ نیست که از آن پشیمان شویم و سپس آن را فراموش کنیم. این جلوه ای از دیدگاه های مقامات رسمی و گاه جامعه نسبت به رسانه ها و روزنامه نگاران است که اساساً وظیفه آنها پیگیری نگرانی های مردم است!

به گزارش یومیر ، ماجرا از این قرار بود که فائزه مومنی ، روزنامه نگار ، 17 اردیبهشت ماه همزمان با روز جهانی ارتباطات به یکی از مجموعه های ماهواره ای یکی از دانشگاه های کشور می رود تا گزارشی از روند واکسیناسیون تهیه کند. و پس از مصاحبه ، نتیجه با توهین محافظ امنیتی مجتمع روبرو می شود. ظاهراً افسری که سعی در پاک کردن پرونده های مصاحبه خبرنگار داشت ، پس از مشاهده اعتراض و مقاومت به خبرنگار ضربه زد که در نهایت منجر به شکستگی انگشت خبرنگار شد و منجر به جراحی شد.

به گفته امیر اسماعیلی ، مدیر مسئول روزنامه صبح نو ، که در صفحه شخصی خود در توئیتر این حادثه را به عنوان همکار ارشد گزارشگر توصیف کرد ، برخی از مقامات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز در آنجا حضور داشتند. اسماعیلی همچنین اظهار داشت که این روزنامه در تمام پرونده های قضایی از خبرنگار خود حمایت می کند تا زمانی که به نتیجه برسد.

به دنبال آن ، علیرضا زالی ، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ، در مصاحبه با یومیر و در نامه ای به مدیر روابط عمومی دانشگاه ، از خبرنگاری که هنگام تهیه گزارش مجروح شده بود ، عذرخواهی کرد. وی در این نامه تأکید کرد که روزنامه نگار باید تا زمان بهبودی کامل در بیمارستان تحت پوشش این دانشگاه تحت معالجه قرار گیرد.

رئیس دانشگاه قبلاً با یومیر مصاحبه ویدئویی انجام داده بود که البته در آنجا روش دیگری اتخاذ شد.

قبل از اینکه به این س mainال اصلی بپردازیم که چرا بعضی اوقات با روزنامه نگاران اینگونه رفتار می شود ، مواردی وجود دارد که درمورد سخنان رئیس دانشگاه و تقابل سایر مقامات دولتی و غیردولتی درباره این موضوع به آنها خواهیم پرداخت.

در مصاحبه رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با یومیر ، در مقابل مصاحبه با یومیر ، استکبار و عذرخواهی برای آنچه اتفاق افتاده بیان شد که در عوض ارزشمند است. با این حال ، با توجه به نگرش فعلی مصاحبه قبلی ، این س arال مطرح می شود که آیا ممکن است مقام برتر آنها در مصاحبه ثانویه منجر به تغییر نگرش و مماشات خبرنگار آسیب دیده شود؟ اگر در طول اپیدمی ویروس جدید کرونا ، همکاری رسانه ها با کادر پزشکی طی 15 ماه گذشته نبود ، آیا این توصیه و سرانجام این تسلیت انجام نمی شد؟ اگر جلسه با کسی باشد که روزنامه نگار نباشد ، چه می شود؟

در اولین مصاحبه تأکید شد که تا زمانی که خبرنگار آسیب دیده به دانشگاه نرسد و توضیحات لازم را ارائه ندهد ، با مهاجم به عنوان تعلیق موقت برخورد نمی شود. در این زمینه این س theال مطرح می شود که آیا جای شاکی و شاکی در این پرونده تغییری نکرده و انتظار نمی رود شاکی از خود دفاع کند؟ اعتقاد بر این است که گزارشگر مورد ضرب و شتم به جای مراجعه به مقامات قضایی باید مشروعیت خود را به مسئولان دانشگاه ثابت کند تا از هر منظری به آن نگاه کنند ، به ویژه در این مورد ، آنها صلاحیت لازم را ندارند ، از جمله در زمینه بی طرفی ؟ چه انتظار و تضمینی وجود دارد که اگر خبرنگار مذکور مستقیماً به محل جلسه قبلی برود ، در شرایط عصبی احتمالی که ممکن است بوجود آید دیگر با او روبرو نشود؟ از طرف دیگر ، آیا در اصل حمله در مقامات ارشد مهاجم تردیدی وجود دارد؟ آیا می توان فرض کرد که خبرنگار زن دست به حمله فیزیکی زده است؟ یا آیا دوربین های مداربسته به اندازه کافی واضح نبوده اند؟ آیا این رویکرد حمایتی نمی تواند به تکرار چنین رویدادهایی در آینده کمک کند؟ با این رویکرد ، این امکان وجود دارد که طی چند روز آینده شاهد صدور بیانیه ای در مورد محکومیت رفتار روزنامه نگار مذکور و جامعه خبری در انجام وظایف حرفه ای و مسئولیت های اجتماعی آن مانند تأمین مواد غذایی به افراد مخرب خارجی باشیم. رسانه ها؟ !

علاوه بر این ، چندین پرسش دیگر از دیدگاه رسانه وجود دارد:

– آیا این نوع رویکرد نتیجه رویکرد غالب 10-15 سال اخیر در فضاهای دانشگاهی و تسلط سایر فضاها بر فضاهای فرهنگی از جمله اطلاعات آزاد نیست؟

– آیا خلا و فقدان یک نهاد صنفی کارآمد ، که با رویکردهای خاص دوباره ایجاد شود ، آسیب آن را در چنین مواردی به جامعه نشان نمی دهد؟

آیا در صورت نبود اتحادیه صنفی کارآمد ، مسئول مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود را مسئول و مسئول زندگی ، امنیت روانی و شغلی روزنامه نگاران می داند؟ اگر چنین است ، آیا او در این موارد یا موارد مشابه کار خود را به خوبی انجام داده است؟ و اگر پاسخ هنوز مثبت است ، چرا اطلاعات توسط نهاد مسئول اطلاعات و همچنین به کارمندان در زمینه اطلاعات داده نشده است؟

اما در این میان ، یک س fundamentalال اساسی و مهم مطرح می شود؛ این س afterال پس از برخورد توهین آمیز شخصیت های فرهنگی ، فرهنگی ، هنری ، سیاسی و اجتماعی و حتی مردم عادی با روزنامه نگاران بارها مطرح شده است. چرا جایگاه اهالی رسانه آنقدر خراب شده است که هر شخصی با هر لباسی ، وقتی احساس خطر کند یا ضروری بداند ، خود را مستحق اهانت و حتی برخورد فیزیکی با روزنامه نگاران می داند؟ ریشه این برداشت را از کجا جستجو کنیم؟ وخامت رسانه ها برای انتخاب صاحبان قدرت ، نبود سیستم صنفی یا هزار و یک دلیل دیگر!

رضا غیفکر ، روزنامه نگار باسابقه و سخنگوی موسسه روزنامه نگاران پیشکسوت در مصاحبه با یومیر وی گفت: “آنها تقریباً نمی دانند چگونه با رسانه ها و روزنامه نگاران ارتباط برقرار کنند.” با این حال ، وقتی شخصی مسئولیت را به عهده می گیرد ، باید آستانه ظرفیت و تحمل خود را افزایش دهد و بتواند آنچه دوست ندارد را بشنود.

وی ادامه می دهد: اتفاقی که اخیراً برای خبرنگار افتاد بسیار تعجب آور بود! چگونه یک فرد مسئول می تواند با خبرنگار به عنوان خبرنگار زن رفتار کند. آنقدر عجیب و فاجعه بار بود که اصلاً باورم نمی شد! ما نباید فراموش کنیم که روزنامه نگاران از جایگاه بسیار بالایی برخوردارند و باید بتوانند آزادانه در هر مکانی گام بردارند تا اطلاعات مورد نظر خود را بدست آورند.

این روزنامه نگار پیشکسوت خاطرنشان کرد: مشکل اصلی این است که رسانه ها و حرفه روزنامه نگاری نه تنها در بین کارمندان دولت بلکه در جامعه نیز شناخته شده اند. متأسفانه جامعه ما به خوبی با حرفه روزنامه نگاری آشنا نیست و ارزش آن را نمی داند. اگر مردم بدانند که یک روزنامه نگار می تواند سرنوشت یک جامعه ، یک نهاد یا یک تصمیم را تغییر دهد و نقشی حیاتی داشته باشد ، این کار را نمی کنند. به عنوان مثال ، ممکن است همان شخصی که با یک خبرنگار زن برخورد فیزیکی داشته است ، نداند که اگر روزی با مشکل مهمی روبرو شود ، یک خبرنگار ساده می تواند به حل مشکل او کمک کند.

این متفکر قوی یادآوری می کند: البته باید در نظر داشت که بخشی از این برداشت از جامعه نسبت به رسانه ها و روزنامه نگاران به افراد این حرفه برمی گردد. اگر چنین اتفاقی برای یکی از اعضای رسانه بیفتد ، همه اعضای این حرفه اعتراض و مقابله می کنند ، هیچ کس به این راحتی جرات توهین به روزنامه نگاران را ندارد. سرنوشت حرفه ای که اساسنامه یا کلاس ندارد این است که همه و ناکس چنین جلساتی را به خود اجازه می دهند. البته ، وقتی یک نماینده مجلس در خیابان به یک افسر نگهبان حمله کند ، چه انتظاری می توان داشت؛ همان کاری که البته با یک روزنامه نگار در یک مأموریت انجام می شود!

وی نتیجه گیری می کند: “گاهی اوقات مردم فراموش می کنند که روزنامه نگاران برای خودشان کار نمی کنند ، بلکه این ارتباط بین مقامات و افرادی است که باید در موقعیت های مختلف باشند و کارهای خود را انجام دهند.

از طرف دیگر ، در میان انجمن های رسانه ای که علی رغم تعداد زیاد ، فقط سالهاست که روی کاغذ وجود دارد و هیچ فعالیتی از آنها دیده نمی شود ، فقط اتحادیه روزنامه نگاران تهران بیانیه ای صادر کرده و این حادثه را از بدترین حملات دانسته است. کاملاً غیرقانونی علیه یک روزنامه نگار اتفاق افتاده و نشانگر افزایش ناامنی در حرفه روزنامه نگاری در ایران است.

در بخشی از این بیانیه آمده است: “انجمن روزنامه نگاران تهران این رفتار را شدیداً محكوم می كند و انتظار دارد كه مسئولان دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی اقدامات قانونی را علیه این رفتار غیرقانونی و خودسرانه عوامل خود انجام دهند.” همچنین به طور رسمی از خانم مومنی عذرخواهی می کند. این انجمن همچنین از مقامات قضایی می خواهد که شکایت خانم فائزه مومنی و همکاران ما در صبح نو را بدون تبعیض و به روشی عادلانه به عنوان نمونه ای برای کسانی که حقوق روزنامه نگاران کشور را نقض می کنند ، در نظر بگیرند. ما عمیقا متاسفیم که نقض حقوق رسانه ها و روزنامه نگاران توسط مقامات ایالتی و بسیاری از موارد نقض امنیت روزنامه نگاران به حدی رسیده است که هر کسی به خود اجازه می دهد چنین رفتارهای جنایتکارانه ، تحقیرآمیز و تهاجمی نسبت به یک روزنامه نگار داشته باشد. . این اقدام مأمور امنیتی نه تنها حمله به یک روزنامه نگار بلکه حمله به حریم خصوصی روزنامه نگاری و فعالیت های رسانه های کشور است. “به همین ترتیب ، مقامات نماینده در معرض و مقامات قضایی باید با این موضوع به گونه ای رفتار کنند که در خور ایمنی این حرفه باشد.”

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا