چه کسی پای مذاکره آمد؛ ایران یا آمریکا؟

واقعیت چیست؟ آیا گفتگوی غیرمستقیم ریشه در ضعف ایران دارد یا این یک “ترامپ” است که از سدهای ترامپ برمی گردد؟
به گفته یومیر Ehsan Salehi ؛ کارشناس امور سیاسی در یادداشتی در یادداشتی نوشت: مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده وارد سومین هفته خود می شود که جو افکار عمومی و رسانه ها قبل از اعلام مکالمات دستخوش تحولات جدی شده اند. اگرچه میزان حمل و نقل نظامی ایالات متحده در منطقه هنوز زیاد است و به نظر می رسد دولت ایالات متحده به دنبال سایه ای معتبر از تهدید نظامی برای مذاکرات است اما محتوای رسانه ها به وضوح فروکش کرده است و گمانه زنی های رسانه ای “ابعاد رویارویی نظامی” برای “جزئیات مذاکره و انعطاف پذیری” بوده است.
اما یک خط روایی در رسانه های غربی هنوز وجود دارد: “ایران تضعیف شده است”. اگر جنبش رسانه های غربی تصویر “ایران ضعیف” را برای هموار کردن راه حمله نظامی سوق دهد اکنون همان خط روایی برای توجیه امتیاز بیشتر ایران در مذاکرات دنبال می شود.
اما واقعیت چیست؟ آیا گفتگوی غیرمستقیم ریشه در ضعف ایران دارد یا این یک “ترامپ” است که از سدهای ترامپ برمی گردد؟
برای پاسخ به این سوال 5 سال به عقب برگردید. روزی که ترامپ رسما برژام را ترک کرد و چند روز پس از انتشار پومپئو پومپئو پومپئو لیستی از شرایط هرگونه توافق با ایران را منتشر کرد. شرایطی که باعث بسته شدن کامل کلیه فعالیتهای هسته ای موشکی و منطقه ای ایران می شود. یک سؤال مهم در مورد خروج یک جانبه ایالات متحده از واسطه گری دلیل این است که ترامپ از ظرفیت واسطه گری برای فروپاشی استفاده نکرد؟ وی با فعال کردن مکانیسم ماشه می تواند طی چند ماه راه حل های سابق شورای امنیت سازمان ملل را مجدداً تنظیم کند و حلقه محاصره ایران را با جذب همکاری بین اعضای اروپایی و حتی ایجاد حفظ روسیه و چین از طریق ساختار قطعنامه های شورای امنیت محکم کند. برخی بر این باورند که عقب نشینی یک جانبه ترامپ از براجام ریشه در نفرت ترامپ از معامله و هر معامله ای بود که اوباما و دولت دموکراتیک بودند. اما این فرمول نمی تواند مرحله بعدی طرفین را توجیه کند.
اشاره به جو در آن زمان نشان می دهد که آنچه فراتر از نفرت و احساسات ترامپ بود در جمع بندی کاخ سفید برآورد دولت ایالات متحده از تأثیر جامعه ایران و پاسخ جمهوری اسلامی به آن مؤثر بود. تخمین دولت ایالات متحده این بود که ایران با ترک تیپ و اعمال حداکثر فشار با قرار گرفتن در آستانه قرار گرفتن در آستانه فروپاشی سیاسی و اقتصادی به چارچوب پذیرش شرایط پذیرش تسلیم می شود.
در آن زمان القاء فروپاشی ایران یکی از بیشترین پیشنهادات و عناوین از جریان Ma’mat بود و حتی برخی از رسانه های داخلی این بود که کشور را مجبور به تسلیم در مبارزات انتخاباتی ترامپ کند. با توجه به این فشار سنگین و جنگ اقتصادی و روانی گسترده و هنگامی که دولت دوازدهم به دلیل فروپاشی ایده ها و نتایج خود خود را از دست داده بود و حتی خواستار استعفا و عقب نشینی از شهروندان سیاسی خود شد رهبر عالی با رهبر ارشد آغاز شد.
از دیدگاه ساختاری مشاوره عالی برای هماهنگی مالی سران با ابتکار عمل وی ایجاد شد. این شورا که یک نسخه به روز شده از مقر تحریم ها بود دولت را برای تصمیمات فوری باز کرد و از پیچ های ساختاری عبور کرد.
از دیدگاه سیاسی با توجه به فضای ناپایدار که ایده استعفای دولت را ترویج می کند رهبری محکم در برابر سناریوی “عدم اطمینان” ایستاد و گفت: “کسانی که می گویند دولت باید منتشر کند نقشی در کارت دشمن است.” دولت باید در آنجا بماند و وظایف خود را برای حل مشکلات انجام دهد. “
از نظر اقتصادی با شناسایی کانون درگیری بخش واقعی اقتصاد و تولید مدیریت تمام ظرفیت کشور از جمله گفتمان تبلیغات و عملی را برای جلوگیری از تولید فلج کننده به گونه ای که سناریوی اقتصادی ونزوئلا (تولید فرود تقاضا برای تقاضا هرج و مرج اقتصادی و اجتماعی) بسیج کرد. بسیاری از جلسات اقتصادی رهبر انقلابی با اقتصاد و ذینفعان تولید در سالها و سالها پس از آن و تمرکز فوری بر مسئله تولید در شعارهای امسال محافل استراتژیک برای حداکثر کارزار مقاومت تحت هدایت آنها بود.
از دیدگاه روانشناختی در مورد فضاپیمای مسموم در اطراف چارچوب جنگ فروپاشی و تبلیغات در رسانه ها پیرامون “سال گذشته جمهوری اسلامی” و هنگامی که دلقک هایی مانند بولتون قول دادند کریسمس را در تهران جشن بگیرند رهبر عالی انقلاب با به تعویق انداختن سناریو با ججایع روانشناختی به عنوان جناح دیگر جنگ. چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی طرحی را برای مختصات جنبش جمهوری اسلامی در فصل جدید زندگی خود ارائه داد و در چارچوب “فروپاشی” نبردهای اساسی را به کار گرفت.
از قابلیت های هسته ای فعالیت هسته ای این کشور به ویژه پس از تصویب قانون اقدام استراتژیک به گونه ای بود که امروز کشور از نظر تجمع مواد غنی شده در سطوح مختلف ساخت و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IRN و کیفیت جمهوری اسلامی و جمهوری اسلامی به مراتب پیشرفته تر است.
بنابراین کمپین مقاومت حداکثر با استراتژی “نه مذاکره و نه جنگ” قادر به محاسبه زمان دولت ایالات متحده برای تسلیم ایران تحت فشار حداکثر نبود. علائم این شکست به تدریج بوجود آمده است. بر این اساس بود که ترامپ به دنبال دیدار با حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل (1 سپتامبر) با انتشار رئیس جمهور فرانسه ماکرون برای جبران شکست معتبر خود بود. آقای روحانی در مصاحبه با روزنامه ایران در مارس گذشته در مورد چگونگی جستجوی ترامپ به دنبال تصویری از یادبود با وی توضیح داد در حالی که ترامپ در تلاش نبود.
با این بررسی تاریخی واضح است که شرایط فعلی اساساً با شرایط امسال متفاوت است. حداکثر کمپین فشار برای دوره اول ترامپ و پروژه هرج و مرج Biddo در سیستم آزمون شکست خورد و رویای فروپاشی/ زیربنایی کابوس بود. گزینه نظامی و همچنین شناخت تصمیم گیرندگان ایالات متحده نه تنها برنامه هسته ای ایران را از بین می برد بلکه سلاح های پنهان و برنامه را نیز مشروعیت می بخشد.
بنابراین داستان “ایران ضعیف” در واقع تلاش ترامپ برای پوشش شکست پروژه حداکثر فشار ترامپ است. ضعف در حقیقت طرفی است که مذاکره غیرمستقیم و صرفاً در مورد سوال هسته ای از سد افسردگی ایران ارائه داده است. آگاه است که ایران در هنگام غنی سازی خود نخواهد بود. از عملیات روایت و روانشناختی حریف گرفتار نشوید.
پایان پیام