خلاصه کتاب چشم سگ عالیه عطایی | هر آنچه باید درباره اش بدانید

خلاصه کتاب چشم سگ ( نویسنده عالیه عطایی )

خلاصه کتاب چشم سگ اثر عالیه عطایی، مجموعه ای از هفت داستان کوتاه است که خواننده را به عمق چالش های هویت و مهاجرت، به ویژه مهاجران افغان در ایران، می برد. این اثر با رویکردی تازه و شخصیت هایی باورپذیر، از کلیشه ها فراتر رفته و لایه های پنهان رنج و سرگردانی را به تصویر می کشد. در این کتاب، روایت هایی از انسان هایی روایت می شود که در جستجوی جایگاهی امن و هویتی پایدار، مرزهای جغرافیایی و فرهنگی را درنوردیده اند و با خود، جهان پر از دغدغه شان را حمل می کنند. عالیه عطایی با نبوغ خود، این مجموعه داستان را به بستری برای شناخت عمیق تر از زیست مهاجران و درک حس «دیگری بودن» تبدیل کرده است.

مجموعه داستان «چشم سگ» از عالیه عطایی، دریچه ای نو به سوی جهان پرفرازونشیب مهاجرت و جستجوی هویت می گشاید. این کتاب، نه تنها به روایت صرف داستان های مهاجران افغان در ایران می پردازد، بلکه با زبانی تأثیرگذار و توصیفی، خواننده را به قلب تجربه های زیسته شده، دغدغه های پنهان و تلاش های پیوسته برای یافتن جایگاهی در جهانی ناآشنا رهنمون می سازد. عطایی با قلمی بی پروا و نگاهی عمیق، از مرزهای کلیشه ای عبور می کند و وجوه کمتر دیده شده ای از این انسان ها را به تصویر می کشد؛ انسان هایی که ممکن است در همسایگی ما زندگی کنند و ما از درونیات آن ها بی خبر باشیم. این اثر، دعوتی است به تأمل درباره مفهوم تعلق، غریبه بودن و پیچیدگی های انسانی در سایه مهاجرت.

عالیه عطایی: نویسنده ای از مرزها

عالیه عطایی، نویسنده ای توانا و متولد سال ۱۳۶۰، در مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ایران و افغانستان بالیده است. او از مادری ایرانی و پدری افغانستانی متولد شده و همین ملیت دوگانه، نقش پررنگی در جهان بینی و آثار او ایفا کرده است. تحصیلات او در رشته ادبیات نمایشی، رگه هایی از روایتی سینمایی و تصویری را در آثارش پدید آورده که خواننده را به عمق صحنه ها و شخصیت ها می کشاند. عطایی با آثاری چون مجموعه داستان «مگر می شود قابیل هابیل را کشته باشد» و رمان های تحسین شده ای همچون «کافورپوش» که جایزه مهرگان ادب را برایش به ارمغان آورده و همچنین «کورسرخی»، جایگاه خود را در ادبیات معاصر فارسی تثبیت کرده است.

نگاه عطایی به مسئله مهاجرت، فراتر از روایت های مرسوم و کلیشه ای است. او خود معتقد است که «نویسنده در زبان مهاجرت می کند و نه در جغرافیا. ما از زبان فارسی به زبان فارسی مهاجرت نمی کنیم بلکه در گویش در حال مهاجرت هستیم.» این جمله عمیق، نشان می دهد که عالیه عطایی به جای تمرکز بر جدایی های جغرافیایی، به ظرافت های فرهنگی و زبانی می پردازد که در پیوند میان دو ملت ایران و افغانستان وجود دارد. آثار او نه تنها رنج های مهاجران را به تصویر می کشند، بلکه تلاش می کنند تا ابعاد انسانی و پیچیدگی های روانی این تجربه را با پرهیز از شعارزدگی و سیاه و سفید دیدن مسائل، به مخاطب نشان دهند. او به جای دلسوزی یا قهرمان سازی، به واقعیت های چندوجهی زندگی مهاجران می پردازد و داستان هایی را روایت می کند که در آن، هر شخصیت یک جهان کامل از امیدها، ترس ها و تعارضات را در خود جای داده است.

کلیات مجموعه داستان «چشم سگ»

مجموعه داستان «چشم سگ»، شامل هفت داستان کوتاه مستقل اما با مضمون مشترک است که حول محور مهاجرت و تبعات آن در زندگی انسان ها می چرخند. این داستان ها اگرچه هر یک روایت گر تجربه های متفاوتی هستند، اما همگی در به تصویر کشیدن مفهوم هویت، دیگری بودن، تعارضات فرهنگی و رنج های پنهانی که مهاجران در مواجهه با جامعه میزبان تجربه می کنند، به هم گره خورده اند. نام های جذاب داستان ها به ترتیب عبارتند از: «شبیه گالیله»، «پسخانه»، «شب سمرقند»، «ختم عمه هما»، «سی کیلومتر»، «اثر فوری پروانه» و «فیل بلخی».

سبک کلی عالیه عطایی در این مجموعه، ترکیبی از رئالیسم اجتماعی با چاشنی هایی از نمادگرایی و گاهی رئالیسم جادویی است. او از زبانی تصویری و نثری روان بهره می برد که خواننده را به سرعت با فضای داستان همراه می کند. شخصیت های او معمولاً از افراد عادی جامعه انتخاب شده اند، اما در بطن زندگی روزمره خود با چالش های عمیق و پیچیده ای روبرو هستند که آن ها را به قهرمانانی انسانی و قابل لمس تبدیل می کند. عطایی با پرهیز از قضاوت و با رویکردی بی طرفانه، تلاش می کند تا لایه های درونی و نهان این شخصیت ها را برملا سازد و تصویری واقع گرایانه از زندگی مهاجران ارائه دهد که با کلیشه های رایج فاصله بسیاری دارد. او به جای روایت پردازی سطحی، خواننده را به عمق احساسات، افکار و دغدغه های این آدم ها می کشاند تا تجربه ای از «زیستن زندگی های نزیسته» را به او هدیه دهد.

خلاصه ای از داستان های «چشم سگ»

۴.۱. شبیه گالیله

داستان «شبیه گالیله» ماجرای ضیاء، مردی افغانستانی است که در کار قاچاق و خرید و فروش حیوانات کمیاب در ایران فعالیت دارد. او یک مار پیتون دو سه ماهه را از راهی پرخطر به ایران آورده و اکنون به دنبال مشتریان ثروتمند تهرانی برای آن است. مار، بیش از یک حیوان، نمادی از بار پنهانی است که ضیاء در زندگی مهاجرت خود بر دوش می کشد؛ بار اضطراب، ناامنی و تلاش برای جا افتادن در جامعه ای که هر لحظه ممکن است او را پس بزند. نگرانی ضیاء از بزرگ شدن مار و عدم جای گرفتن آن در چمدانش، منعکس کننده ترس عمیق او از عدم پذیرفته شدن و ناتوانی در پنهان کردن هویت واقعی اش است. این داستان حس نادیده گرفته شدن و تفاوت را به خوبی به تصویر می کشد.

ضیاء برای اولین بار در این مدت سکوت کرد. مار به مهمانی دعوت شده بود و ضیا نه؛ ماری که نه بلد بود دقت کند، نه بلد بود کتاب گوش بدهد، نه بلد بود برقصد؛ فقط مار بود. ضیا موبایلش را برداشت و روی تخت دراز کشید. مار از نزدیک پنجره خودش را کشاند و با لوندی از تخت بالا خزید و مثل خط کش کنار ضیا دراز کشید. همچنان بحث سر مهمانی تولد ستایش ادامه داشت و کسی از ضیا دعوت نمی کرد. یکی می گفت فلانی برود و مار را بیاورد و دیگری می گفت نه، ماشین فلانی مناسب تر است. مار، بدون ضیا! تمام وجودش از درک حس نادیده گرفته شدن می لرزید.

۴.۲. پسخانه

«پسخانه» داستان خسرو، یک تاجر فرش افغانستانی مقیم تهران است که به ظاهر زندگی مرفهی دارد و خود را متعلق به تهران می داند. اما پس از یک اتفاق امنیتی و بمب گذاری در شهر، او به زنی هموطن خود که در خانه اش کار می کند، مشکوک می شود. این داستان به شکل عمیقی مفهوم «هموطن» را دچار آشنایی زدایی می کند و نشان می دهد که چگونه پارانویای ناشی از وضعیت مهاجرت و تلاش برای حفظ موقعیت، می تواند به خودخواهی و قهرمان سازی کاذب منجر شود. خسرو، در موقعیتی قرار می گیرد که تصمیماتش می تواند زندگی یک انسان دیگر را تحت تأثیر قرار دهد و عطایی در این داستان به وضوح نشان می دهد که چطور اضطراب بقا، می تواند مرزهای اخلاقی و انسانی را خدشه دار کند.

به نظر خودش قهرمانی بود که می رفت تا تصمیمش را عملی کند. درست که آدمی، هم وطنی، زنی را به چوبه ی دار کشوری دیگر می سپرد اما به قول لاله، آدم ها از انتخاب های درستشان شناخته می شوند. خسرو در موقعیت انتخاب بود. نگاره را که به مامورها می سپرد، با روزنامه ها مصاحبه می کرد و می گفت دو ماه این زن را زیرنظر گرفته و بالاخره در آستانه ی فاجعه شکارش کرده است. خسرو تا آن روز نه چریک بود و نه مبارز، اما این موقعین فرصتی برایش فراهم کرده بود که به قهرمان بدل شود. مگر نه اینکه هر مرد بزرگی یک جا برای همیشه خودش را در تاریخ ثبت می کرد؟ حالا نوبت خسرو بود.

۴.۳. شب سمرقند

داستان «شب سمرقند» ما را با نگینه همراه می کند، زنی که در شهرهای مختلف زندگی کرده و نقش های گوناگونی از جمله مادر و جاسوس را تجربه کرده است. او حالا در استانبول برای فرار از گذشته و بازسازی هویت خود، تن به یک ازدواج سنتی داده است. این داستان بر مسئله هویت سیال و تلاش بی وقفه برای فرار از گذشته تمرکز دارد. نگینه در تلاش است تا تکه های جامانده از خود را در زندگی های قبلی فراموش کند و زندگی جدیدی را آغاز کند، اما رنج پناهندگی و بی خانمانی، همواره سایه ای بر او افکنده است. این داستان، به عمیق ترین لایه های روان یک مهاجر نفوذ می کند که چگونه گذشته ای پر فراز و نشیب، حتی در پی آغاز زندگی جدید، همچنان بر او سایه افکنده است.

۴.۴. ختم عمه هما

«ختم عمه هما» به سراغ ملالی می رود، دختری افغان که با یک پسر ایرانی ازدواج کرده است. با وجود این پیوند عاطفی و ظاهری، ملالی همچنان از رنج جداافتادگی و وحشت بی ثباتی رها نشده است. داستان، تقابل فرهنگی ظریف و پیچیده را در زندگی مشترک به نمایش می گذارد و نشان می دهد که چگونه حتی در صمیمی ترین روابط عاطفی، عدم پذیرش کامل و ترس از طرد شدن، می تواند همچون زخمی عمیق بر جان مهاجر باقی بماند. زندگی ملالی، بازتابی از این واقعیت است که هویت یک مهاجر، حتی در کنار کسانی که دوستشان دارد، ممکن است همیشه مورد چالش قرار گیرد.

۴.۵. سی کیلومتر

در «سی کیلومتر»، با مرجان، دختری کم شنوا روبرو می شویم که در سفر اتوبوسی از تهران به بیرجند با یک پسر افغان مواجه می شود. این داستان با ظرافت خاصی، رنج جداافتادگی را با نقص جسمانی راوی مضاعف می کند. مرجان خود را با پسر افغان مقایسه می کند و هر دو را «دیگری» در جامعه می بیند؛ یکی به خاطر نقص شنوایی و دیگری به خاطر ملیتش. این همذات پنداری از طریق رنج مشترک، درکی عمیق از «نگاه جامعه به دیگری» را به ارمغان می آورد و نشان می دهد که چگونه انسان ها، فارغ از منشأ و تفاوت های ظاهری، می توانند از طریق تجربیات مشترک درد و طرد، به هم نزدیک شوند.

پدر وسواس عجیبی درمورد استفاده از سمعک داشت. آلمانی اش را ۳۰۰ هزار تومن گران تر از چینی اش خریده بود، اما باز هم می گفت «فقط وقتی مجبوری، اون هم زیر مقنعه.»

۴.۶. اثر فوری پروانه

«اثر فوری پروانه» داستانی است که در آن، شخصیت اصلی یک مرد ایرانی در استانبول است که به شکلی فرعی با یک مرد افغانستانی روبرو می شود. این رویارویی کوتاه، تأثیری ناخودآگاه از رنج مهاجر بر جهان بینی و احساسات مرد ایرانی می گذارد. داستان به اثرات موجی رنج مهاجرت بر جهان و همبستگی پنهان انسانی اشاره دارد. نمادگرایی مرغ دریایی در این داستان، بیانگر این است که هرچند رنج در نقطه ای دورافتاده اتفاق می افتد، اما می تواند بر سرنوشت و احساسات انسان های دیگر در نقاط مختلف دنیا تأثیر بگذارد، گویی بال زدن پروانه ای در یک سوی عالم، طوفانی در سوی دیگر را موجب می شود.

۴.۷. فیل بلخی

«فیل بلخی» یکی از متفاوت ترین داستان های مجموعه است که با بهره گیری از رئالیسم جادویی، مفهوم «دیگری بودن» را به شکلی نمادین به تصویر می کشد. در این داستان، پس از مرگ پدر خانواده، رنگ چشم های اعضای خانواده تغییر می کند و این تغییر به تدریج به بقیه مردم شهر نیز سرایت می یابد. این واقعه فراواقعی، نمادی قدرتمند از متفاوت بودن و به حاشیه رانده شدن است. فیل بلخی با پشتوانه فرهنگی و اساطیری خود، به عادی سازی وضعیت های غیرعادی در مواجهه با مهاجرت و تفاوت ها می پردازد و نشان می دهد که چگونه انسان ها می توانند با پدیده های غریب کنار بیایند و آن را جزئی از واقعیت خود بپذیرند.

مضامین و پیام های کلیدی در «چشم سگ»

مجموعه داستان «چشم سگ» از عالیه عطایی، بستری غنی برای کاوش در مضامین عمیق و جهانی است که فراتر از مرزهای جغرافیایی، با هستی انسان گره خورده اند. این داستان ها، نه تنها به روایت صرف از وضعیت مهاجران می پردازند، بلکه تلاش می کنند تا ابعاد پیچیده تر و کمتر دیده شده ای از این تجربه را به خواننده نشان دهند.

  • مهاجرت ورای کلیشه ها: عطایی در آثارش از تصویرسازی کلیشه ای مهاجر افغان به عنوان صرفاً یک کارگر ساده یا فردی نیازمند دلسوزی، فاصله می گیرد. او طیف وسیعی از شخصیت ها را به تصویر می کشد: از قاچاقچی حیوانات کمیاب گرفته تا تاجر فرش، از جاسوس تا دانشجوی هنر. این گوناگونی، نشان می دهد که مهاجران، قشرهای مختلف جامعه با پیشینه های متفاوت هستند که هر یک داستان و دغدغه خود را دارند.
  • بحران هویت و تعلق: یکی از پررنگ ترین مضامین کتاب، سرگردانی شخصیت ها بین دو فرهنگ و حس عدم تعلق به هیچ جا است. آن ها نه به طور کامل به وطن اصلی خود بازگشته اند و نه در جامعه میزبان به طور کامل پذیرفته شده اند. این بحران هویت، اضطراب و ناامنی عمیقی را در وجود آن ها ایجاد می کند.
  • «دیگری» بودن و پذیرفته شدن: داستان ها به چالش های پذیرش در جامعه میزبان و حتی در روابط فردی می پردازند. حتی در صمیمی ترین روابط، شخصیت ها با ترس از طرد شدن و حس «دیگری» بودن دست وپنجه نرم می کنند.
  • همزیستی و تعارض فرهنگی: عطایی با ظرافت، به روابط پیچیده و گاه پرچالش بین ایرانی ها و افغان ها می پردازد. او تفاوت های فرهنگی ریز و درشتی را به تصویر می کشد که می تواند منجر به سوءتفاهم یا تعارض شود، اما در عین حال بر نقاط مشترک و انسانیت فراگیر نیز تأکید دارد.
  • رنج های پنهان: عالیه عطایی به جای نمایش رنج های آشکار و بیرونی، به اضطراب ها، ترس ها و دغدغه های درونی مهاجران می پردازد. این رنج های پنهان، گاهی عمیق تر و ماندگارتر از دردهای ظاهری هستند و زندگی شخصیت ها را تحت تأثیر قرار می دهند.
  • شخصیت های معمولی اما عمیق: قهرمانان داستان های عطایی، از دل زندگی روزمره بیرون آمده اند. آن ها افراد عادی هستند که با مشکلات انسانی مشترک دست و پنجه نرم می کنند، اما در مواجهه با چالش های مهاجرت، به ابعاد عمیق تر و پیچیده تری از هستی خود دست می یابند.

سبک و تکنیک های ادبی عطایی

عالیه عطایی در مجموعه «چشم سگ» از تکنیک های ادبی متنوع و منحصربه فردی بهره برده است که آثار او را برجسته می سازد. سبک نوشتاری او، خواننده را به سفری عمیق در دنیای داستان ها دعوت می کند:

  1. زبان تصویری و روایت سینمایی: تأثیر تحصیلات عطایی در ادبیات نمایشی، به وضوح در نثر او مشهود است. او با جزئیات دقیق و توصیفات زنده، صحنه ها و شخصیت ها را به گونه ای به تصویر می کشد که گویی خواننده در حال تماشای یک فیلم است. این قدرت تصویرسازی، به انتقال حس و حال داستان ها کمک شایانی می کند.
  2. استفاده از نمادگرایی: عطایی به شکلی هوشمندانه از نمادها برای بیان مفاهیم عمیق تر استفاده می کند. حیواناتی مانند مار (نماد دلهره، قدرت پنهان و تفاوت)، مرغ دریایی (نماد اثرات موجی رنج بر جهان) و فیل (با پشتوانه اساطیری و نماد «دیگری بودن») از جمله این نمادها هستند. تغییر رنگ چشم ها در داستان «فیل بلخی» نیز نمادی قدرتمند از متفاوت بودن است.
  3. رئالیسم جادویی: در برخی داستان ها، به ویژه «فیل بلخی»، عطایی از عناصر فراواقعی و رئالیسم جادویی بهره می برد. این ترکیب واقعیت و خیال، به او امکان می دهد تا مفاهیم انتزاعی مانند «دیگری بودن» و عادی سازی شرایط غیرعادی را به شکلی ملموس و تأثیرگذار به تصویر بکشد.
  4. گریز از دلسوزی و شعارزدگی: یکی از برجسته ترین ویژگی های سبک عطایی، پرهیز از سیاه و سفید دیدن مسائل و دلسوزی کردن برای شخصیت هاست. او به جای برانگیختن احساس ترحم، بر جنبه های انسانی و واقعیت های زندگی تمرکز می کند و اجازه می دهد که داستان ها خودشان حرف بزنند، بدون نیاز به شعارهای مستقیم یا موضع گیری های سیاسی.
  5. زاویه دید تازه: عطایی با قرار دادن خواننده، به ویژه خواننده ایرانی، در جایگاه راوی یا شخصیتی افغانستانی، تجربه ای تازه و متفاوت را ارائه می دهد. این تغییر زاویه دید، به خواننده کمک می کند تا جهان بینی مهاجران را از نزدیک درک کند و با رنج ها و دغدغه هایشان همذات پنداری کند.

چرا «چشم سگ» را بخوانیم؟

مطالعه مجموعه داستان «چشم سگ» از عالیه عطایی، تجربه ای فراتر از خواندن چند قصه است؛ این کتاب دعوتی است به تأمل، همدلی و گسترش دیدگاه ها. دلایل متعددی وجود دارد که این اثر را به یک انتخاب ارزشمند برای هر خواننده ای تبدیل می کند:

  • ارائه دیدگاه تازه به مسئله مهاجرت: اگر از کلیشه های رایج درباره مهاجران خسته شده اید، «چشم سگ» شما را به جهانی متفاوت می برد. عطایی نگاهی چندوجهی و عمیق به این پدیده دارد و شخصیت هایی را به تصویر می کشد که پیش از این کمتر در ادبیات فارسی دیده ایم. او نه به دنبال سیاهنمایی است و نه قصد قهرمان سازی دارد؛ بلکه صرفاً زندگی ها را همان گونه که هستند، با تمام پیچیدگی ها و تناقضاتشان، روایت می کند.
  • زیستن زندگی های نزیسته و آشنایی با رنج های متفاوت: ادبیات همواره این جادو را داشته که ما را به جای دیگری بنشاند و زندگی های متفاوتی را تجربه کنیم. «چشم سگ» این فرصت را می دهد تا با دغدغه ها، اضطراب ها و شادی های پنهان مهاجران آشنا شویم؛ رنج هایی که شاید در ظاهر زندگی آن ها مشخص نباشد، اما در عمق وجودشان ریشه دوانده است. این آشنایی، به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از انسان ها و چالش هایشان داشته باشیم.
  • غنای ادبی و لذت بخش بودن نثر عالیه عطایی: فارغ از محتوای عمیق و پربار، نثر عالیه عطایی خود به تنهایی یک جاذبه است. زبان او روان، تصویری و گاه شاعرانه است که خواندن هر صفحه از کتاب را به لذتی ناب تبدیل می کند. او با مهارت تمام، کلمات را به رقص درمی آورد و فضایی خلق می کند که خواننده را تا پایان داستان با خود همراه می سازد. استفاده هوشمندانه از نمادها و تکنیک های روایی، به غنای ادبی این اثر می افزاید.

خواندن «چشم سگ» فرصتی است برای گشودن چشم ها به روی واقعیتی که شاید هر روز از کنار آن می گذریم، اما هرگز به عمق آن نرسیده ایم. این کتاب، دعوتی است به انسانیت مشترک و تأمل در معنای تعلق و هویت در دنیای امروز.

مقایسه با آثار دیگر عالیه عطایی

عالیه عطایی با هر اثر خود، قدمی تازه در جهان ادبیات برمی دارد و «چشم سگ» نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای درک بهتر جایگاه این مجموعه داستان، می توان آن را با دیگر آثار برجسته این نویسنده مقایسه کرد:

  • «کافورپوش»: این رمان که برای عطایی جایزه مهرگان ادب را به ارمغان آورد، همچون «چشم سگ» به مضامین هویت، گذشته و روابط پیچیده انسانی می پردازد. با این حال، «کافورپوش» بیشتر بر یک روایت پیوسته و عمیق از یک زندگی مشخص تمرکز دارد و ابعاد روانشناختی شخصیت ها را در بستری تاریخی و خانوادگی کاوش می کند. در مقابل، «چشم سگ» مجموعه ای از داستان های کوتاه است که هر یک از زاویه ای متفاوت به مسئله مهاجرت می نگرند، اما در کل به یک مضمون واحد می رسند. رمان «کافورپوش» نیز به نوعی به مواجهه با دیگری (این بار در زمینه هویت جنسیتی و خانوادگی) می پردازد.
  • «کورسرخی»: این رمان نیز از جمله آثار مهم عطایی است که به بررسی مسائل اجتماعی و تاریخی می پردازد. اگرچه در «کورسرخی» نیز رگه هایی از تلخی و مواجهه با واقعیت های دشوار دیده می شود، اما همان طور که در نقد رقیب نیز اشاره شد، عالیه عطایی در «چشم سگ» عمداً به دنبال تلخ کردن بیش از حد روایت ها نیست. او در این مجموعه داستان، بیشتر بر نمایش واقعیت ها و تفاوت ها متمرکز است تا برانگیختن دلسوزی یا بیان رنجی عمیق و فراگیر. «کورسرخی» ممکن است رویکردی مستقیم تر به ابعاد دردناک زندگی داشته باشد، در حالی که «چشم سگ» با ظرافت و در لایه های زیرین، به نمایش دغدغه های درونی می پردازد.

به طور کلی، می توان گفت که «چشم سگ» با تمرکز بر فرم داستان کوتاه و پرداختن به ابعاد گوناگون مهاجرت از زوایای متعدد، مکمل مناسبی برای رمان های بلند عطایی است که غالباً بر کاوش عمیق تر یک شخصیت یا یک موقعیت محوری تمرکز دارند. این مجموعه، نشان دهنده توانایی عطایی در کار با فرم های مختلف ادبی و پرداختن به مضامین اجتماعی با نگاهی تازه و انسانی است.

نتیجه گیری

مجموعه داستان «چشم سگ» اثر عالیه عطایی، بی شک یکی از آثار مهم و تأثیرگذار در ادبیات معاصر فارسی به شمار می رود. این کتاب با روایتی جذاب، شخصیت هایی باورپذیر و نگاهی تازه به پدیده مهاجرت، توانسته است ابعاد پیچیده و کمتر دیده شده ای از زندگی مهاجران، به ویژه مهاجران افغان در ایران را به نمایش بگذارد. عالیه عطایی با پرهیز از کلیشه ها و شعارزدگی، نه تنها به معرفی این جهان می پردازد، بلکه خواننده را به سفری عمیق در قلمروهای هویت، تعلق، و مواجهه با «دیگری» دعوت می کند.

قلم شیوا و توانای عطایی، با بهره گیری هوشمندانه از زبان تصویری، نمادگرایی و رئالیسم جادویی، داستانی را خلق کرده که به سادگی از خاطر نمی رود. این کتاب نه تنها برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات، بلکه برای هر خواننده ای که به دنبال درک عمیق تر از انسان ها و جهان پیرامون خود است، بسیار توصیه می شود. «چشم سگ» فرصتی است برای همذات پنداری با آدم هایی که شاید در کنارمان زندگی می کنند، اما داستان های پنهانشان تا کنون از ما پوشیده مانده بود. مطالعه این اثر، گامی مهم در جهت گسترش افق های فکری و تقویت حس همدلی در جامعه خواهد بود.

دکمه بازگشت به بالا