از خوش باشی های بیخودی تا ریاضت های تارک دنیایی

برای هافیز خوش بینی واقعیت ها و فرار از احساسات به گونه ای که مشکلات و فراموشی را نمی بینید به عنوان خودآگاه و بیمار به دلیل تمایلات سیاست پس انداز!
محمد جواد فریزان که دارای کتاب سه جلد “آنچه هافیز می گوید” است در یادداشت خود با عنوان “Hafiz Life (1): Borens and Reality” برای انتشار نوشت: “آنها می گویند:” Farjamin صحبت نخواهد کرد. “یعنی انسان هرگز نمی تواند ادعا کند که دانش کاملی از هستی است. اثبات این تئوری ها و حکمی است که در زمان خود رد شد اما پس از آن نظریه های صحیح تری را نشان داد که کمبودهای آنها و آنها رها شدند.
درگیری مداوم بین واقعیت وجود از یک سو و گمانه زنی ها و ذهنیت ما از سوی دیگر.
نتیجه این نبردها ما را به یک دم برتر و ماهر تر می رساند و دانش ما نتیجه گیری از این درگیری ها در همه زمان ها است.
می توان گفت که این غزل یک فرآیند متعالی است:
من به سحر در مورد توبه گفتم.
بهار آنچه من انجام می دهم را تکرار می کند
بهار با نسیم و رشد و شکوفه از سبزیجات و گل ظلم و ستم می آید و مردم را به دشت ها و بیابان ها فرا می خواند و از خواب زمستانی و از خود و خانه هایشان بیرون می آید. رفتار زمستانی و در خیالات و افکار آنها باقی می ماند.
بهار بهار با مراحل پایانی در ایده های عالی پروفایل توبه تجزیه می شود.
با توجه به بهار برجسته لرزش و بی ثباتی تصمیم به توبه به زیبایی بیان شده:
گفتم حل شود! به استخر! شاید توبه کنم و شاید نه!
نتیجه چنین توبه و استخر و تمام تردید در زیر آمده است:
کلمه درستی را که نمی توانم ببینم بگویید
مخالفان می خورند و به من نگاه می کنند
دوگانگی ذهنی نیز در واقعیت اجتماعی آشکار می شود. اگرچه “MI” اصطلاح دیگری “Mi” دارد اما دوگانگی هنجارها به تفصیل شرح داده شده است. برای انجام هرگونه کار و هرگونه اقدام و سود برای مخالفان و حق دیدن و دیدن اینکه این برای ما غیرقابل قبول است.
MI و شراب در فرهنگ حفظ نمادی از مهربانی عشق و دوستی است و مستی نمادی از عزت و عشق است.
این کاربردهای شاعرانه بسیار ماهر راز مخفی دارند و دیوارهای زمان را می گذرانند اما مبهم نیست. با نشانه هایی در گوشه های دیوان مفهوم نمادین “مه” از مفهوم ظاهری جدا می شود و سرخوشی برای فراموش کردن مسئولیت عاشقانه:
o که به طور دائم با افتخار افتخار می کند
اگر شما را دوست ندارید.
مست در سر شما عشق نیست
مرغ
مستی عشق مستی آب انگور دوستی و پیوند با وجود نیست با طبیعت با جامعه از غرور و استکبار و نشان دادن سلامت انسان جلوگیری می کند.
از نظر حبس انسان و ناسازگاری با وجود نوعی بیماری است.
مرا در اطراف لاله شفا دهید
اگر بتوانم خودم را از وسط بیرون بکشم
خوش بینی تغذیه فرار از حقایق و در آغوش گرفتن احساسات برای دیدن مشکلات و فراموشی به همان اندازه که یک روند ریاضی هستند خود توانایی و بیمار است!
عشق متعالی هافیز با ماهیت چاه غریبه نیست. ارزش بزرگ راهنمایی واقع گرایانه وی در موقعیت زمان و مکان قابل مشاهده تر می شود. از آنجا که صوفیان و دنیای دنیوی و ثروت در اشکال مختلف در سراسر جهان گسترده بودند آنها از دولت های اشرافی و کارشناسی ارشد محافظت و حمایت می کردند در حالی که آنها در مورد حرمسرا و حرمسرا رسمی ترین بودند. اعتقادات و رفتارهایی که در ایران در صفوید و قاجار تاووا گسترش یافته بود و نتیجه جامعه ای که خود را علم و فناوری متمایز می کرد و افکار قرن هشتم به حدی خالی بود که تیمورید و مناره های آن طولانی تحت فرمان اشرف افغانستان بودند.
درست است که در میان پیرترین صوفی ها مانند ابولهاسان خرکانی ابو سعید ابو الخیر احمد غزالی و یارانش همانند حمدانی و رومی و آتار و صدها فرزان دیگر هستند اما جریانهای انگلی نیز شکل گرفته و بزرگ شدند.
پایان پیام