روایت شهادت یک خلبان – یومیر

به گفته یومیر محمود خازرائی در ماه ژوئن در تهران متولد شد. محمود مدرسه ابتدایی و دبیرستان را در تهران گذراند. وی پس از دریافت مدرک دیپلم به دلیل اشتیاق به علم و دانش در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و در مهندسی گنجانده شد. اما او تصمیم گرفت به دانشکده افسران نیروی هوایی برود. وی در 8 نوامبر وارد کالج شد و در ماه اکتبر با ستوان آموزش دید.

خلبان و خلبان مدرسه در آمریکا

از آنجا که او به پرواز بسیار علاقه مند بود تصمیم گرفت وارد کالج خلبان شود. او اقدامات مقدماتی را برای ورود برداشت. پس از آزمایشات و تحقیقات اولیه وی به کالج خلبان نیروی هوایی رفت و برای پرواز پیشرفته پرواز در ایران به ایالات متحده فرستاده شد. محمود پس از فارغ التحصیلی از دانشکده افسر به عنوان افسر ارشد به ایالات متحده فرستاده شد و شروع به یادگیری برگه خلبان در پایگاه ایالات متحده کرد.

در سال ششم خزیرا توسط فرماندهی نیروی هوایی به عنوان فرمانده جمهوری اسلامی نیروی هوایی ایران منصوب شد زیرا وی قبل از خلبانی مأمور کنترل شکار بود و در دفاع اشرافی خوبی داشت. بشر خزرائی در این راستا خدمات دفاعی قابل توجهی داشت.

در پایان سال وی به عنوان فرمانده مرکز نیروی هوایی نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا زمان شهادت در این پست خدمت کرد. در همین زمان تحولات عمده در مرکز انجام شد و وی خدمات ارزشمندی را در این مرکز ارائه داد و یادآوری خوبی را به جای گذاشت. با وجود انجام بیش از 5 پرواز و انجام مأموریت های جنگی او همیشه می گفت: “اگر هیچ فرمان برای من وجود نداشت من مایل بودم که بیشتر و بیشتر حضور مستقیم در جبهه ها داشته باشم.”

داستان شهادت

در دو ماه گذشته زندگی خود او دائما گفت که من مدت طولانی اینجا نیستم و چیزها را دنبال می کردم. او دائماً تا روز ثبت نام به مناطق جنگی پرواز می کرد. تصمیم گرفته شده است که با توجه به عملیات والفار برخی از همراهان امام برای بازدید از مناطق جنگی به آهواز می روند و قرار است خزرائی به آهاز برود.

در اواخر فوریه سال خوازری که خانه خود را ترک می کند خواست خود را از همسرش می خواهد و آخرین تغییرات را انجام می دهد. وقتی به فرودگاه مهرباد تهران می روید پرواز مسافر به آهاز پرواز خواهد کرد. همه چیز باید یک حمله هوایی خوب باشد و یکی از مبارزان خصمانه Ba’athist یک هواپیمای مسافربری را در آسمان در آهواز در آستانه شام ​​و همه مردم در هواپیما از جمله سرهنگ محمود خزرائی با آیت الله مهالتی هدف قرار داد.

به نقل از این است که کسانی که بدن او را دیدند می بینند که در یک دست و انگشتان انگشتان دیگر ورق ها در قرآن با موضوع این آیه نجیب بودند “… Rabna al -adha Zanobna و Israfna fi Amrna و ضبط عمل و علی القوم.

شهید khazraii به رویای طولانی مدت خود رسیده بود. او بارها و بارها گفت: “من دوست ندارم روی زمین بمیرم که دوست دارم بمیرم. با قرآن

شهید Khazrai یکی از خلبانانی بود که در عملیات معروف پایگاه های H1 در عراق شرکت کرد.

Fokker F1 Friendship با عبدالعلی درویش-پیلوت در طول عملیات والفاجر 2 در 2 کیلومتری شمال آهواز در جبهه های نبرد بود که هواپیمای حمل و نقل دو میک-5 عراق که همه در هواپیما بودند. تعدادی از نمایندگان مجلس قاضیان دیوان عالی شهید بودند.

پایان پیام