اسکویید گیم؛ نقد سخت دموکراسی!
شاید حق با ارسطو بود. شاید دموکراسی بهترین شکل حکومت نباشد!
به گزارش یومیر علی حمدانی کارشناس ارشد حقوق عمومی در یادداشتی در ایسکانیوز نوشت:
شاید حق با ارسطو بود. شاید دموکراسی بهترین شکل حکومت نباشد!
Squid Game یا “Squid Game” سریالی که فصل اول آن در سال 2021 پخش شد و توانست در 4 هفته اول اکران خود 142 میلیون بیننده از سراسر جهان جذب کند و در نهایت با 256 میلیون بیننده تا به امروز تبدیل به پربیننده ترین سریال تاریخ نتفلیکس
حالا در آخرین هفته سال 2024 فصل دوم این سریال منتشر شد که تنها در چهار روز اول 68 میلیون بازدید داشت و تبدیل به بزرگترین افتتاحیه یک سریال شد!
فصل اول این سریال نقد روشنی بر فضای شدید رقابتی و سرمایه داری کره جنوبی و شکاف طبقاتی رقت انگیز در جامعه است. بازی Squid داستان های مختلفی از افرادی را روایت می کند که هر کاری که لازم است انجام می دهند تا خود را از فقر و بدهی نجات دهند. از قمار و شرط بندی گرفته تا دریافت وام و پرداخت با بهره بالا!
شخصیت های این مجموعه تقریباً تمام طیف های هر جامعه را نشان می دهند. از ورشکسته ای که روزگاری بر تخت ثروت نشست و امروز بر فرش فقر افتاد کارگر تحصیلکرده ای که مایه افتخار مادر و محله اش بود جوانی که امیدی به آینده ندارد پدری که نیاز بسیار دارد. پول برای درمان بیماری لاعلاج پسرش به شخصی که تمام زندگی خود را در قمار از دست داده و اکنون طلبکارانش به دنبال دریافت جوایز خود هستند.
فصل اول بازی کامپوزیت بیشتر در مورد نشان دادن طمع بی پایان مردم برای کسب ثروت و ثروت بیشتر است. هدفی که مردم عادی را به شرورهای بی رحمی تبدیل می کند که آماده انجام هر کاری برای حذف رقبا از صحنه رقابت هستند. یه چیزی!
و البته نکته پشتوانه دیگری که سریال در فصل اول دارد نمایش آزادی اراده انسان در انتخاب است. انتخابی که گاهی می تواند بسیار ساده باشد و گاهی زندگی و مرگ را رقم بزند. اوج این آزادی اراده جایی است که همه بازیکنان پس از اتمام مرحله اول بازی راهی برای فرار پیدا می کنند اما دوباره به میل خود به بازی باز می گردند!
اما فصل دوم برای حفظ جذابیت و ایجاد ارزش افزوده جدید باید روی جنبه هایی تمرکز کند که در سریال های قبلی کمتر به آن پرداخته شد. شاید فصل اول به دلیل ارائه نوعی خشونت جدید و خاص همراه با تلفیق آرامش بازی های کودکانه با تلاطم تصمیمات حیاتی بزرگسالان هیجان خاصی را در بین مخاطبان ایجاد کرد که باعث می شود سریال را دنبال کنند. اما در فصل دوم همه اینها برای بیننده تکرار می شود و مثل قبل آدرنالین ترشح نمی کند. از سوی دیگر تمرکز بر آزادی اراده انسان نیز در فصل اول به وضوح توسعه یافته است و توانایی مانور بیشتر در این قالب تکراری را ندارد.
در فصل دوم هوانگ دونگ هیوک کارگردان فیلم به مشکلی پرداخت که امروز کمتر کسی جرات بیان آن را دارد. انتقاد شدید از دموکراسی!
شاید حتی چپ گراترین و اقتدارگراترین دولت ها مانند چین هم نتوانند در این دوره این سوال را مطرح کنند. اما این کار دموکراسی و جمهوری را با ظرافت و در عین حال خلاقانه زیر ذره بین قرار داده است.
در فصل اول بیننده اشاره می کند که پس از اتمام هر مرحله بازیکنان می توانند به پایان بازی رای دهند و جایزه را به طور مساوی تقسیم کنند. اما فقط در قسمت دوم این روند یک بار و آن هم به ساده ترین شکل ممکن نمایش داده می شود و تا پایان این فصل خبری از رای گیری نیست.
با این حال فصل دوم کاملاً روی این قانون متمرکز شده است! تقریبا در تمامی قسمت ها پس از شروع بازی و گذراندن هر مرحله رای گیری نقش مهمی در پیشبرد داستان دارد. این بار بازیکنان پس از اعلام رای خود علامتی روی لباس خود می گذارند که نشان دهنده رای آنها به ادامه بازی یا رای به پایان آن است. اتاقی که بازیکنان در آن زندگی می کنند نیز با یک خط به دو قسمت صلیب و دایره تقسیم می شود. این در حالی است که در طول هر مرحله از بازی این گروه بندی ها عملاً کاربرد خاصی ندارند اما باعث می شوند که در محل استراحت و تعامل بازیکنان با یکدیگر اتفاقات ثانویه رخ دهد.
این دو گروه در اصل نماد احزاب بزرگ در جامعه امروزی هستند! اصلاح طلبان و اصول گرایان دموکرات ها و جمهوری خواهان کارگری و لیبرال ها و … که ساختارهای سیاسی اصلی هر کشور را شکل می دهند و حامیان خود را جذب می کنند.
نکته قابل توجه امکان تغییر رای هر بازیکن در هر دور رای گیری است. همین عامل دلیل شکل گیری گفتگو و درگیری بین دو گروه است. در هر طرف عده ای که گفتار بهتر و سابقه بیشتری دارند ناآگاهانه به عنوان رهبر هر گروه ایفای نقش می کنند و سعی می کنند افراد گروه رقیب را برای کسب رای بیشتر جذب کنند.
رهبران دایره که طرفدار ادامه بازی هستند مدام وعده های جذابی برای عبور آسان و سالم از مراحل بازی و گرفتن جوایز بیشتر می دهند. با وجود اینکه آنها می دانند که لازمه افزایش جایزه حذف و در واقع کشتن بازیکنان دیگر است اما همچنان به دادن وعده های رنگارنگ ادامه می دهند. هر بار آنها به طرفداران خود قول می دهند که بازی تنها پس از گذراندن یک مرحله دیگر و افزایش مبلغ جایزه به پایان می رسد. اما هر بار که خون خیلی ها بر زمین جاری می شود هر چه در رای گیری قبلی گفته اند دوباره همان وعده و قول را تکرار می کنند و گروه مخالف را متهم به بدبینی و برافروختن کوره یأس و ناامیدی می کنند.
لیدرهای گروه متقاطع که طرفدار پایان بازی هستند نیز سعی می کنند هر بار با تکیه بر تجربه مراحل قبل و نشان دادن امکانات مراحل بعدی مشخص کنند که چه چیزی در پیش روی شرکت کنندگان است و می توانند متقاعد کنند. . افراد بیشتری ادامه بازی را کنار بگذارند
تعامل این دو گروه صرف نظر از اینکه در کدام کشور باشد دقیقاً به یاد دوران انتخاباتی بیننده می پردازد. در برخی جاها سران هر گروه با هم درگیری لفظی می کنند که دقیقاً مانند مناظره های انتخاباتی است و باعث می شود طرفداران آنها وارد عمل شوند و هیجان زده شوند.
در قسمتی دیگر هر گروه در گوشه ای از محل سکونت بازیکنان جمع می شوند و به استراتژی های تعیین شده توسط رهبران گوش می دهند تا بتوانند رای بیشتری از گروه مقابل جذب کنند یا با حذف افراد از تعداد خود بکاهند.
در پایان قسمت ششم تعدادی از افراد هر دو گروه با یکدیگر درگیر شدند که منجر به مصدومیت و کشته شدن افراد دو طرف شد که نقطه عطفی در تغییر تعامل بازیکنان با یکدیگر و تغییر ظاهری بود. اثری تاریک بی رحمانه و خونین از سوی بازیکنان است.
اما همه موارد فوق در اصل تعادل و برخورد با لبه های پیرامونی دموکراسی و جمهوری خواهی است! به نظر می رسد طرح اصلی که نویسنده و کارگردان برای این فصل از سریال در نظر گرفته اند از نظر بیانی بسیار ساده و در عین حال بسیار پیچیده از نظر مفهومی است. هدف نشان دادن پیروزی تقریباً همیشگی گروهی است که حماقت بیشتر جهل گسترده تر و دید ساده لوحانه تری نسبت به مسائل دارند زود و خیلی راحت گول می خورند هر بار اشتباه خود را تکرار می کنند و هرگز به آن دست نمی زنند و در نهایت کل جامعه درگیر می شود. ته چاه به ریزش و ویرانی تبدیل می شود.
دیدگاه اصلی تأثیری است که آرای هر گروه بر گروه دیگر می گذارد. هر یک از گروه ها در هر دور رای گیری ابتدا با پیشی گرفتن از تیم رقیب هیجان وصف ناپذیری را تجربه خواهند کرد! سوالی که هر بار در این لحظه برای مخاطب پیش می آید این است که چگونه ممکن است گروهی بدانند که با انتخاب مسیر و ثبت رای در واقع مرگ سیاه و سرنوشت شومی نصیبشان می شود اما از این بابت خوشحال باشند؟! و غم انگیزترین قسمت این است که با وجود اینکه گروه کراس اوور علاقه ای به ادامه بازی ندارند و جان خود را از دست می دهند باید به بازی و مشارکت در این سرنوشت سیاه ادامه دهند.
از سوی دیگر برگزارکنندگان بازی با اجازه دادن به پیروزی حریفان با زور از شروع گفتگو یا صحنه ای بین اعضای دو گروه جلوگیری می کنند. “برای اطمینان از رای گیری عادلانه و آزاد هرگونه اختلال در روند رای گیری از این لحظه قابل قبول نیست” این گفتگوی یکی از عوامل بازی است قبل از آخرین رای در قسمت ششم که فقط در ساعت مرحله به دلیل احتمال بیشتر پیروزی گروه مخالف بر رقیب خود اعلام شده است.
این ممکن است نماد استانداردهای دوگانه ای باشد که توسط قدرت های مرتبط با استانداردهای حاکم بر جمهوری استفاده می شود. قدرت ها در جایی که نیاز می بینند دموکراسی را تجویز می کنند و در جاهای دیگر بسته به منافع و اهداف خود اصول حاکم بر آن را تغییر می دهند. آنها حتی دموکراسی را به ابزاری برای فعال کردن گسل های اجتماعی و ایجاد تفرقه در جوامع ایجاد هرج و مرج و جنگ داخلی و در صورت لزوم به عنوان ناجی و کنترل کننده بحران تبدیل کرده اند.
انتهای پیام