شهری که در جاده ابریشم گم شده بود
Dandan-Oilik زمانی مجموعه ای پررونق از معابد بودایی در صحرای تکلمکان بود. اما در مورد این محوطه باستانی متروکه چه می دانیم؟
![شهری که در جاده ابریشم گم شده بود](/wp-content/uploads/2024/12/63299181.jpg)
به گزارش یومیر زمانی که سون هدین کاشف و جغرافیدان سوئدی سفر خود را از شهر خوتن در غرب چین آغاز کرد انتظار داشت ویرانه های یک شهر باستانی را بیابد اما گنجی که در زیر شن های بیابان پنهان شده بود.
نام «ختان» در قرن نوزدهم در میان کاشفان غربی مشهور شد زیرا مارکوپولو کاشف معروف ونیزی آن را در سال 1274 دید. پولو در نوشته های خود از ثروت ختن به عنوان پاسگاهی در جاده ابریشم (مسیر تجاری بین چین و چین) یاد کرده است. دنیای مدیترانه).
«نشنال جئوگرافیک» درباره کشف این شهر نوشته است در 14 ژانویه 1896 کاروانی از این شهر خارج شد. این مهمانی پنج نفره با مقداری قاطر و غذای 50 روزه رفته بودند. رهبر این قافله هادین سوار بر شتر بود. هدین سوئدی یک ماجراجوی نترس بود. وقتی وارد ختن شد شنید که مردان در مورد شهری ویران در بیابان صحبت می کردند و بلافاصله آنها را به عنوان راهنما استخدام کرد تا او را به سمت خرابه ها هدایت کنند.
برای چند روز هدین و همراهانش در امتداد ساحل غربی رودخانه یونگ کاکس حرکت کردند و سپس موفق شدند از طریق یک گذرگاه یخ زده از آن عبور کنند. اندکی بعد وارد کویر بزرگ «تکله ماکان» با تپه های شنی شدند.
از آن نقطه به بعد پیشرفت اکتشاف آنها به دلیل مشکلات آن کند شد. با توجه به تپه های شنی بلند کویر 6 ساعت پیاده روی در روز بیشترین کاری بود که آنها می توانستند مدیریت کنند. در همین حال هدین یادداشت هایی را در دفتر خاطرات خود نوشت که بعدها اساس خاطرات او شد.
در خاطرات هادین آمده است: «در 23 ژانویه گروه به پوشش گیاهی مانند جنگل مرده رسیدند. ساقه ها و تنه های کوتاه درخت خاکستری و مانند شیشه شکننده بود. شاخه هایی که در اثر خشکسالی پیچ خورده اند.” هادین که به خوبی در جغرافیا آشنا بود استنباط کرد که آنها باید در مسیر باستانی رودخانه ای به نام کریا-داریا باشند؛ منطقه ای که زمانی برای سکونت به اندازه کافی حاصلخیز بود. راهنماهای همراه هدین به او گفتند که ویرانه ها او به دنبال آن بود که قطعات سفالی این موضوع را تایید کرد.
روز بعد گروه اردوگاه موقت را ترک کردند و با بیل و کلنگ به سمت خرابه ها حرکت کردند. از تمام مکان هایی که هدین در سفرهای خود در سراسر آسیا دیده بود هیچ کدام کاملاً شبیه آنچه او در آنجا دیده بود نبود. ویرانه های سکونتگاه قبل از او با استفاده از چارچوبی از کنده های صنوبر ساخته شد که رنگ سفید مشخصی به ساختمان ها می داد. به همین دلیل این مکان را اهالی به «دندان اویلیک» می شناختند که به معنای «خانه های عاج» است.
هادین در حین بازرسی منطقه طرح کلی ساختمان های مربع و مستطیل را که هر کدام به چند اتاق تقسیم شده بودند تشخیص داد.
شمع هایی تا ارتفاع 3 متر همچنان در جایی که زمانی سقف یا حتی طبقه دوم ساختمان را نگه می داشتند ایستاده بودند. گروهی از کاوشگران بقایای خانه های زیادی را یافتند که مساحتی حدود یک و نیم کیلومتر مربع را پوشش می دهند.
با این حال ترسیم نقشه شهر غیرممکن بود زیرا چیدمان خیابان ها و میادین زیر تپه های شنی پنهان بود.
«هدین» به خوبی می دانست که فاقد ابزار لازم برای تحقیق بیشتر است. او در خاطرات خود نوشت: “حفاری در شن های خشک کار ناامیدکننده ای است. به محض اینکه آن را بیرون بیاورید دوباره داخل می شود و چاله را پر می کند. “هر تپه شنی باید کاملاً برداشته شود تا رازهای پنهان در زیر آن آشکار شود و این برای نیروی انسانی بی نیاز است.”
با این حال هادین یک ایده کلی از اینکه منطقه قدیمی چگونه بوده است به دست آورد. هدین که درگیر افکارش بود که شهر توسط تپه های شنی نابود شده است از آن به عنوان “شهر نفرین شده خدا “سدوم” دیگری در بیابان یاد کرد و به اشتباه تصور کرد که قدمت آن حدود 2000 سال است.
برجسته ترین یافته های «هدین» نقاشی های نفیس به سبک هند و ایرانی بود که برخی از فضای داخلی را تزئین می کرد.
نقاشی ها با کوچکترین لمس پوسته پوسته می شوند. «هدین» تا آنجا که می توانست به نقاشی ها می کشید و مطابق با طرز فکر استعماری آن زمان اشیاء دیگری مانند مجسمه ها و نقش برجسته های گچی را می گرفت و بعداً می نویسد: «همه این یافته ها و بسیاری از آثار دیگر با دقت پیچیده شده بودند. در پارچه ای و در جعبه هایی بسته بندی شده بودند.
«هدین» با وجود شگفتی هایی که مشاهده کرده بود تصمیم گرفت به سفر خود ادامه دهد: «برای من کافی بود که به یک کشف مهم دست پیدا کنم و رشته جدیدی از باستان شناسی در دل کویر داشته باشم. صبح روز بعد از نوشتن این مقاله «دندان اولیق» را ترک کرد و دوباره در میان ماسه های متحرک کویر «تکله ماکان» قدم زد.
تقریباً در همان دورانی که «هدین» در حال انجام سفرهای صحرایی خود بود «مارک اورل استاین» باستان شناس جوان بریتانیایی-مجارستانی به عنوان محقق زبان های فارسی و سانسکریت نامی برای خود دست و پا می کرد.
در سال 1898 کتاب خاطرات «هدین» با عنوان «درگزر آسیا» منتشر شد. این کتاب تأثیر زیادی بر اشتاین که در اواخر 30 سالگی خود بود داشت. دو سال بعد او اولین سفر از چهار سفر خود را به آسیای مرکزی آغاز کرد. «شتین» در زمستان 1900 پا به پای «هدین» گذاشت و وارد «خاتان» شد. در آنجا راهنمای او اشیایی از «دندان های اولیق» از جمله تکه هایی از نقاشی های دیواری معابد را به او نشان داد.
با تکیه بر این شواهد “شتین” در اواخر دسامبر 1900 از “تکل ماکان” عبور کرد تا به “دندان اولیق” رسید. دانش گسترده او از هنر و متون مقدس بودایی به او کمک کرد تا این مکان را به عنوان یک “شهر واحه متروک” شناسایی کند که از دوران رونق یافت. قرن 6 میلادی. و به همین ترتیب اما چه اتفاقی برای شهر افتاد که شهروندانش را مجبور به ترک خیابان های شلوغ و معابد باشکوهش کرد؟
یک معبد بودایی در Dandan Auliq که اولین بار در سال 1900 توسط اشتین کشف شد.
پس از چند هفته «استاین» اعلام کرد که حدود 14 معبد بودایی در این شهر وجود دارد.
از جمله آثار هنری کشف شده در این مکان مجسمه های گچی بودایی و نقاشی های سالم روی پانل های چوبی است. اشتاین مضامینی را در برخی از نقاشی ها تشخیص داد از جمله یکی که افسانه کرم ابریشم را به تصویر می کشد.
از دیگر اشیای قابل توجه کشف شده توسط “استاین” سکه های قرن هشتم است. اشتاین این نظریه را مطرح کرد که زوال شهر باید به دلیل از دست دادن کنترل اداری چین بر منطقه در آن دوره باشد. تحقیقات بعدی از جمله حفاری مشترک چین و ژاپن در سال 2002 این موضوع را تایید کرد.
انتهای پیام