عبرتی که از وینوگراد گرفته نشد
سرانجام همانطور که پیش بینی می شد رژیم صهیونیستی با اعلام آتش بس از مرزهای لبنان خارج شد و تهاجم 2 ماهه متوقف شد. اگرچه نتانیاهو مدعی است که آتش بس موقتی است و تلاشی برای بستن پرونده جنگ ندارد اما اظهارات عاموس هوخشتاین نماینده ویژه آمریکا در لبنان مبنی بر دائمی بودن آتش بس نشان می دهد که آمریکایی ها نمی خواهند به حمایت از ماشین جنگی اسرائیل ادامه دهند. و به دنبال پایان دادن به این پرونده هستند.
به گزارش یومیر محمدجواد اخوان در سرمقاله خود نوشت: سرانجام همانطور که پیش بینی می شد رژیم صهیونیستی با اعلام آتش بس از مرزهای لبنان عقب نشینی کرد و تجاوزات دو ماهه بی نتیجه متوقف شد. اگرچه نتانیاهو مدعی است که آتش بس موقتی است و تلاشی برای بستن پرونده جنگ ندارد اما اظهارات عاموس هوخشتاین نماینده ویژه آمریکا در لبنان مبنی بر دائمی بودن آتش بس نشان می دهد که آمریکایی ها نمی خواهند به حمایت از ماشین جنگی اسرائیل ادامه دهند. و به دنبال پایان دادن به این پرونده هستند
حدود سه ماه پیش که حملات ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان تشدید شد و نخستین نشانه های آغاز جنگی جدید ظاهر شد برنامه اصلی اسرائیلی ها در تهاجم به لبنان تحقق آرزویی بود که باقی مانده بود. در قلب صهیونیست ها از سال 2006. در جنگ 33 روزه هدف اسرائیل درگیر کردن مقاومت در لبنان بود که نه تنها شکست خورد بلکه حزب الله طی دو دهه گذشته به یک سازمان فراملی و قدرت منطقه ای با نفوذ ارتقا یافت.
مجموعه شکست حزب الله در این سال ها همچنان در ذهن صهیونیست ها بود و شاید به همین دلیل بود که برخلاف اختلاف نظری که در نخبگان جامعه صهیونیستی وجود داشت در مورد حمله به غزه تقریباً توافق وجود داشت. در مورد حمله به شمال همچنین نقش ویژه حزب الله در تقویت سایر طرف های مقاومت در فلسطین و یمن نیز صهیونیست ها را به این نتیجه رساند که پیروزی در غزه بدون نابودی حزب الله امکان پذیر نیست از این رو با وجود اینکه پرونده جنگ غزه همچنان باز بود ارسال شد. آنها ماشین نظامی خود را در شمال تا کنون یک بار برای همیشه کار مقاومت لبنان را تمام کنند.
نوع استراتژی تهاجمی اسرائیل در جنگ اخیر نه تنها هدف قرار دادن سازمان مقاومت بود بلکه علاوه بر ضربه زدن به حزب الله مهاجرت اجباری مسلمانان شیعه را که از جنوب لبنان برای تخریب فضای اجتماعی مقاومت حمایت می کردند دنبال کردند. به همین ترتیب
ضربات سنگینی که در روزهای اول جنگ به بیروت و ضاحیه وارد شد و همچنین شهادت جمعی از فرماندهان مجرب حزب الله به ویژه شهید سید حسن نصرالله و شهید سید هاشم صفی الدین این امید واهی را در تل آویو ایجاد کرد که کار حزب الله انجام شده است. تمام شود و مقاومت او زیر بار این ضربات خم نشود.
با وجود دو ماه بمباران بی امان هوایی با مخرب ترین سلاح های تولید شده توسط آمریکا و همچنین تهاجم زمینی ماشین جنگی زرهی اسرائیل به جنوب نه تنها پیشرفت قابل توجهی حاصل شد بلکه پاسخ موشکی با مقاومت به سرعت فزاینده ای روبرو شد. بنابراین نه تنها آوارگان الجلیل به خانه های خود بازنگشتند بلکه بحران آوارگی به حیفا و حتی اطراف تل آویو رسید.
نتانیاهو در سخنرانی خود درباره آتش بس ضمن اعلام دلایل اتخاذ این رویکرد به نکته مهمی اشاره کرد و یکی از دلایل آتش بس را «ضرورت تقویت نیروهای نظامی اسرائیل و عبور از موانع تسلیحاتی» عنوان کرد. واقعیت این است که مقاومت مثال زدنی در غزه و جنوب لبنان نه تنها زرادخانه اسرائیل را تقریباً خالی کرد بلکه کمک های تسلیحاتی فراوان آمریکا و غرب نیز در واقع مشکل اسرائیل را حل نکرد و اکنون دیگر امکان ادامه جنگ برای اسرائیل وجود نداشت. . . این در حالی است که غزه سال ها و لبنان از آغاز جنگ در محاصره شدید قرار دارند اما با پافشاری توانسته اند قدرت دشمن صهیونیستی را شکست دهند.
بدین ترتیب نه تنها مقاومت اسلامی در لبنان نابود نشد و حامیان حزب الله لبنان را ترک نکردند بلکه حزب الله اراده خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کرد و سرنوشت جنگ شبیه جنگ 33 روزه شد. هرچند کمیته «وینوگراد» در پایان جنگ 33 روزه دلایل شکست جنگ را برای اسرائیلی ها بررسی کرد اما به نظر می رسد این گزارش درسی به تل آویو نداده است. در این گزارش آمده است: «ورود به جنگ بدون در نظر گرفتن استراتژی خروج اشتباهی وحشتناک بود. اکنون نتانیاهو در حالی که در باتلاق غزه گرفتار شده بود رژیم را وارد جنگی خشن تر کرد و علی رغم هشدارهای برخی از همکارانش به این مسیر ادامه داد تا در نهایت همان تجربه تلخ را برای رژیم صهیونیستی رقم بزند. حتی اگر آتش بس دوام نیاورد نتیجه همان خواهد بود و نابودی مقاومت اسلامی در لبنان خیالی بیش از حد خام نیست. حزب الله زنده است و زنده خواهد ماند.
* بازنشر مطالب سایر رسانه ها در یومیر به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع مخاطبان است.
انتهای پیام