«همت» حاج قاسم چه کسی بود؟

«همت» حاج قاسم چه کسی بود؟

شهید «محمدحسین محمد خانی» معروف به «حاج عمار» از یاران حاج قاسم بود و سردار سلیمانی درباره او گفت که من را به یاد شهید همت می انداخت او همت من بود.

به گزارش یومیر به نقل از ایرنا 25 آبان ماه مصادف با سالروز شهادت شهید محمدحسین محمد خانی است. رادمردی متولد 18 تیر 1364 در تهران همانند پدرش که هشت سال در دوران دفاع مقدس جنگید به نبرد با تروریست های تکفیری رفت و در این راه جان خود را فدا کرد.

صحبت های حاج قاسم فرمانده نیروی قدس سپاه به محمدحسین حجت بود. نظرش این بود که شهید سلیمانی از اولیای خداست و حرفش روی زمین نماند. محمدحسین آنقدر به حاج قاسم احترام می گذاشت که دوستانش در منطقه تعریف می کردند که وقتی حاجی زنگ می زد اگر دراز می کشید یا نشسته بود به احترام فرماندهش بلند می شد و با او صحبت می کرد.

حاج قاسم هر شب به او صدقه می داد

حاج قاسم قبل از شهادت محمدحسین می گفت: من جسارت خود را در جبهه مقاومت پیدا کردم عمار اسطوره بود او مثل عمار نیست اما باید نیروهایی مثل عمار تربیت کنید و به من بسپارید.

پس از شهادت محمدحسین سردار درباره او گفت: «عمار را مانند پسرم دوست داشتم». هر شب برای او صدقه گذاشتم و گفتم: عمار مواظب خودت باش; من مالک به عمار نیاز دارم. شما سرمایه های من هستید.» حاج قاسم از محمد حسین با کنیه های زیبا یاد کرد و گفت عمار خستگی ناپذیر و رشادت و شهامت عمار برجسته بود و خودش را شناسایی و عملیات کرد و همیشه در عملیات ها پیروز بود.

مطالعات و کارهای فرهنگی در دانشگاه

محمدحسین در یکی از دانشگاه های دولتی تهران پذیرفته شد اما چون علاقه خاصی به رشته قبولی نداشت در سال 1383 برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی عمران در دانشگاه آزاد به یزد رفت. وی مسئولیت بسیج دانشجویی دانشگاه را بر عهده گرفت و تلاش کرد تا کارهایی مانند برگزاری یادواره شهدا دیدار با خانواده شهدا و پیگیری های فراوان برای تدفین شهید گمنام در آن دانشگاه انجام دهد. علیرغم مخالفت ها و مشکلات فراوان برای تدفین شهدا در دانشگاه آزاد یزد هشت شهید گمنام در اردیبهشت ماه سال 1386 در این دانشگاه تشییع و به خاک سپرده شدند و محمدحسین پس از گذراندن دوره کارشناسی تحصیلات خود را در رشته مدیریت امور فرهنگی دانشگاه پژوهشی تهران ادامه داد. علوم در مقطع کارشناسی ارشد.

این شهید مدافع حرم در دانشگاه عاشق دختری شد که با پاسخ منفی دختری مواجه شد. او که در عشق خود مصمم بود بر خواسته خود پافشاری کرد و توانست رضایت دختر مورد علاقه اش را جلب کند و با او ازدواج کند. 30 بهمن 1392 فرزندشان به دنیا آمد و نامش را امیرحسین گذاشتند. با وجود عشقی که به همسر و فرزندانش داشت. هیچکس و هیچ چیز نتوانست مانع رفتن او به جبهه شود مخصوصاً وقتی نام حضرت زینب(س) برده می شد.

تفحص شهدا و خدمت به نیازمندان

محمدحسین همیشه برای معرفی شهدا و فرهنگ شهدا تلاش می کرد. عشق به شهدا باعث شد مدتی را به تفحص شهدای منطقه شرهانی بگذراند. وی به عنوان یک جهادگر هر ساله به همراه دانش آموزان در مناطق محروم کشور مانند بشاگرد و قلاگنج حضور می یافت و در سازندگی و خدمت به این مردم افتخار می کرد. گفت: باید از تهران بیاییم اینجا که فکر نکنیم هیچکسیم و به این مردم خدمت کنیم. او در اردوهای راهیان نور نیز حضور یافت و جوانان دیگری را نیز با خود برد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا