آتش بس زیر آتش جنگ!؟ – یومیر
اگرچه ایران به دنبال صلح و ثبات در منطقه است تلاش های دیپلماتیک ایران در درجه اول است. ناشی از آگاهی و آگاهی از عمق و اهداف توسعه کنونی است و نه به دلیل سیاست های خوشبینانه!
به گزارش یومیر جناب آقای دکتر. محمدحسین در یادداشتی در کاهان: وزیر جنگ اسرائیل مدعی شده است که «هرگونه مذاکرات آتش بس با لبنان زیر آتش جنگ انجام خواهد شد»! اما افق جنگ نشان می دهد که تمایل گالانت و نتانیاهو برای بازگرداندن ساکنان مناطق شمالی به خانه هایشان هرگز زیر آتش جنگ اتفاق نخواهد افتاد و تا زمانی که امنیت به فلسطین و لبنان باز نگردد امنیت به سرزمین های اشغالی باز نخواهد گشت. همان طور که شهید یحیی سنور فرمود: «لازم به صلح و مذاکره نیست یا ما پیروز می شویم یا کربلا می شود» و در کربلایی که شد چه زیبا از استادش سیدالشهدا علیه السلام تقلید کرد! اما
1- در شرایط فعلی به نظر نمی رسد آتش بسی امکان پذیر باشد زیرا اولا; هیچ طرفی نباید باور کند که بدون جلب نظر مخالفان می تواند در سازمان ملل یا پاریس یا دوحه و قاهره به یک توافق سیاسی پایدار دست یابد!
ثانیا؛ کشورهایی مانند آمریکا و فرانسه که آشکارا به نتانیاهو بمب های ضدمین موشک و سیستم های دفاعی برای گسترش آتش جنگ می رسانند و کشورهای منطقه که با تقلب راه های تنفس رژیم وحشی اسرائیل را باز می کنند صادق و شایسته نیستند. و نمی تواند مدعی مذاکره برای پایان دادن به جنایات رژیم صهیونیستی و بحث «نیاز فلسطینی ها به بازسازی زندگی خود» باشد! داشتن
ثالثا؛ مذاکره برای پایان جنگ با جنایاتی در این مقیاس و بزرگی مستلزم زمان و آشکار شدن وضعیت در میدان است.
چهارم؛ ترور رهبران حماس و حزب الله پایان آتش بس بود.
پنجم؛ هفته گذشته رسانه های آمریکایی گزارش دادند که اسرائیل ابتدا به شکل فریبنده ای با آتش بس با حزب الله موافقت کرده بود اما بعداً با ترور سید حسن نصرالله و تشدید حملات به لبنان دلالان را غافلگیر کرد! همانطور که آقای مزکیان اعتراف کرد که «ادعاهای سران آمریکا (از جمله بایدن) و کشورهای اروپایی (از جمله مکرون) در خصوص وعده آتش بس در ازای پاسخ ندادن ایران به قتل شهید هنیه همگی دروغ بوده است. “! سخنان آقای میجیکیان گارانتی بلینکن همان طعم گارانتی جان کری را دارد! پس از آن که نخست وزیر موقت لبنان به الجزیره گفت: ما از آمریکا تضمین هایی مبنی بر کاهش حملات اسرائیل به حومه جنوبی دریافت کردیم رژیم صهیونیستی بلافاصله با تشدید حملات به حومه جنوبی تضمین های آمریکا را به نجیب میقاتی نشان داد تا او را غافلگیر کند. به او بفهمانید که آتش بس کرد معنی ندارد! خود میقاتی می گوید توافق نبیه بری و حزب الله بر سر آتش بس را به آمریکا اطلاع داد اما آنها با ارسال بمب های خمپاره ای به اسرائیل به نتانیاهو چراغ سبز دادند تا سید حسن نصرالله را ترور کند! اکنون برای هر کوته فکری آشکار شده است که اسرائیلی ها و آمریکایی ها سعی دارند مانند گذشته حتی در آستانه انتخابات آمریکا دنیا را فریب دهند! وضعیت منطقه دلیلی بر پایان قریب الوقوع جنگ نیست به ویژه اینکه بیش از 15 شرکت هواپیمایی بزرگ در جهان تعلیق پروازهای خود به تل آویو را برای 3 تا 5 ماه آینده تمدید کرده اند و نتانیاهو از این موضوع صحبت کرده است. دستور جدید با تغییر نام عملیات به رستاخیز! و پس از شهادت سید حسن نصرالله حزب الله با تشدید حملاتی که آمریکایی ها و اسرائیلی ها را شوکه کرده است به صهیونیست ها و ساکنان تل آویو هشدار داده است: چمدان های خود را ببندید و برای روزهای سخت آماده شوید زیرا وارد مرحله جدیدی از جنگ شده ایم. و شهر شما در روزها و هفته های آینده وارد منطقه نبرد می شود یمنی ها نیز به آمریکایی ها پیغام دادند که “بیایید برای شما جهنمی آماده کنیم ویتنام قبل از آن فقط یک پیک نیک خواهد بود”! شدت درگیری های میدانی که به جنگ پهپادها رسیده است که جنگ کنونی که جنگ مرگ و زندگی است جنگ کوتاه مدت و آسانی نیست!
2- اگرچه ایران به دنبال صلح و ثبات در منطقه است اما تلاش دیپلماتیک ایران در درجه اول. ناشی از آگاهی و آگاهی از عمق و اهداف توسعه کنونی است و نه به دلیل سیاست های خوشبینانه! تبریک بایدن به اسرائیل پس از شهادت یحیی سنوار و ادعای اینکه می داند اسرائیل چگونه و چه زمانی به ایران حمله کرده است و نشست مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا همزمان با اعمال تحریم های جدید بیشترین است. نشانه های آشکار بی ربط بودن دیپلماسی برای آتش بس بدون فاش شدن نتایج. در میدان است و به جای هوشیاری جایی برای خوش بینی باقی نمی گذارد! زیرا هر اتفاقی که در تحولات کنونی در میدان رخ دهد فارغ از دیپلماسی بر اساس اصل غافلگیری است و در واقع آمریکا و اروپایی ها دیپلماسی را در پای میدان قربانی کرده اند و پشت ادعای دیپلماسی آنها میدانی است! ثانیا؛ تلاش ایران استقبال از هرگونه تصمیم مقاومت لبنان در خصوص آتش بس است و تلاش منطقه ای و بین المللی برای حمایت از مردم فلسطین و لبنان و دفاع مشروع آنهاست. ثالثا؛ انعقاد جمهوری اسلامی ایران با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای است. رهبران کل منطقه و مقامات آمریکایی و غربی هرکدام پیام های واضح و مشخص مربوط به خود را در سفر رئیس جمهور و وزیر امور خارجه در زمینه عملیات صادق 2 شنیدند. اساس این پیام ها این است که ایران می داند اسرائیل است. به تنهایی برای ارتکاب هر جنایتی قوی نیست. جدا از پیام های دیپلماتیک و احتمالا محرمانه واضح ترین پیام علنی آقای عراقچی این بود که “ما همه اهداف را در اسرائیل شناسایی کرده ایم!” و «نیروهای آمریکایی که مسئولیت فرماندهی و عملیات سامانه تاد را بر عهده دارند قطعاً هدف مشروعی برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت خواهند بود» و «آمریکا مسئول هرگونه حمله احتمالی اسرائیل به ایران است». فراتر از اسرائیل پایگاه ها و نیروهای آمریکایی در سراسر منطقه امن نخواهند بود! بنابراین سفرهای آقای عراقچی این پیام را داشت که ایران برای فراتر رفتن از اسرائیل آماده می شود و بی شک بایدن پیام های محکمی از ارتش و مقامات کشور از جمله رئیس جمهور ایران به عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی دریافت کرده است. در نتیجه برای یازدهمین بار نماینده ویژه خود را به لبنان فرستاد و برای یازدهمین بار وزیر امور خارجه خود را برای تغییر وضعیت موجود به منطقه اعزام کرد اما دست خالی بازگشتند.
3- نکته مهم این است که جنگ کنونی و کشتارها و کشتارها در منطقه به دستور بایدن دموکرات آغاز شد که برخی تلاش کردند او را از ترامپ متمایز کنند و طرفدار دیپلماسی باشند و از توان خود خارج شدند. بفهمد که به موقع نمی توان به او کمک کرد. جمهوری خواهان نیز از دستکش مخملی دموکرات ها بیرون خواهند آمد و حالا مشخص شده که ترامپ و بایدن مانند کشورهای دشمن مشترک منطقه دشمن مشترکی دارند. اهداف منطقه یکی با امضای برجام و دیگری خروج از برجام! یعنی برجام و خروج از آن نه علیه ایران بلکه علیه همه کشورهای منطقه طراحی شده بود و درک این موضوع از سوی رهبر معظم انقلاب نه تنها برای برخی داخلی حتی برای کشورهای منطقه غیرقابل درک بود. رهبران کشورهای منطقه! بنابراین نقطه شروع تحولات کنونی منطقه را باید خروج آمریکا از برجام دانست. آمریکا و اسرائیل پس از ناامید شدن از اثربخشی برجام در تحقق خاورمیانه جدید از سال 2018 با خروج از آن به دنبال این جنایات در منطقه بودند و این نشان می دهد که بایدن و ترامپ هر دو تلاش کردند ایران را بین دو راه تقسیم کنند. از بین بردن گروه های مقاومت در غزه و لبنان سوریه عراق و یمن و یا حمایت از جبهه مقاومت در منطقه و ورود به معادلات نظامی با راه انداختن تله جنگ از راه دور و در صورت انتخاب هر یک از آنها اقدام خواهد کرد. در نهایت آنها را به پای میز مذاکره برای برجام منطقه ای بکشانند اما تهران محتاط به نظر می رسد. مسیر دیگر را بدون نگاه کردن به میز مذاکره و ترس از جنگ انتخاب کنید و میدان را پشتوانه خوبی برای دیپلماسی و اندازه و حجم قرار دهید. و در نهایت مسیر دیپلماسی در میدان مشخص خواهد شد.
4- ریشه تنش های کنونی لبنان اساساً در غزه است و باید به بحران غزه پایان داد تا در نهایت اوضاع لبنان آرام شود. بنابراین به نظر می رسد در حالی که جنگ دریایی 2006 با حمله به ناوچه اسرائیلی سار به پایان رسیده است راه حل پایان جنگ کنونی احتمالاً در هوا یا تنگه هرمز و به عنوان خطر تبدیل شدن به آرامکو است. به طور هدفمند منجر به آتش بس بین عربستان سعودی و یمن توافق شد اکنون تا زمانی که خطر واقعی بازار انرژی و مبادلات تجاری مبتنی بر دریا را لمس نکنند لزوم توقف حمایت از اسرائیل و پایان دادن به اشغال غزه را درک نخواهند کرد. و آتش بس در لبنان! به خصوص که بستن تنگه هرمز توجیه بین المللی دارد همانطور که اروپا آسمان خود را به روی هواپیماهای ایرانی بست ایران نیز می تواند در اقدام متقابلی مشابه تنگه هرمز را به روی کشتی های اروپایی ببندد البته به شرطی که قبل از آن مانند دریا. . دریای سرخ و تنگه باب المندب توسط گروه های مقاومت ناامن نشده است بنابراین نیازی به بستن آن از ایران نخواهد بود! برخی استدلال کردند که اصرار بر بستن تنگه هرمز چیز عجیبی است! اما نگفتند این همه تحقیر و تهمت در مقابل جنایات و تهدیدها و تحریم های آمریکا و اروپا و اسرائیل عجیب تر است! به نظر می رسد وزیر امور خارجه نیز توانسته مواضع جمهوری اسلامی ایران را در قبال بستن تنگه هرمز در صورت هرگونه حمله به تاسیسات یا زیرساخت های نفتی ایران توضیح دهد که در شرایط کنونی نه اسرائیل وجود خواهد داشت و نه پایگاه های آمریکایی! به همین دلیل برخی در داخل آشفته بودند و برخی از بیرون ترسیده بودند!
انتهای پیام