حراج یک اتحادیه – یومیر
در دو روز گذشته دو اتفاق مهم رخ داده است. اولین مورد قتل شهید سنور است که انتظار می رود مرحله جدیدی را در وضعیت غزه رقم بزند. دوم نگرش بسیار غیر اصولی اتحادیه اروپا نسبت به جزایر سه گانه در ایران است.
به گزارش یومیر هم میهن در سرمقاله امروز خود نوشت: وضعیت روابط خارجی ایران فراتر از مسائل منطقه ای پیچیده و حساس شده است. در دو روز گذشته دو اتفاق مهم رخ داده است. اولین مورد قتل شهید سنور است که انتظار می رود مرحله جدیدی را در وضعیت غزه رقم بزند. دوم نگرش بسیار غیر اصولی اتحادیه اروپا نسبت به جزایر سه گانه در ایران است.
نکته مهم در این نگرش بی شخصیتی دیپلماتیک این اتحادیه است. نه به این دلیل که او علیه ایران موضع گرفته است. اما به دلیل اینکه چگونه این اتحادیه حقایق بین المللی را بازیچه ای برای ملاحظات خود کرده است. اگر این جزایر اشغالی هستند چرا در پنج دهه گذشته نسبت به این اشغال خیالی سکوت نسبی داشتید؟ علاوه بر این اتحادیه اروپا از چه زمانی با اشغال مخالفت کرده است؟ این جزایر را از شما گرفتند حالا شما طلبکار هستید؟
در حال حاضر بزرگترین جنایت قرن در این منطقه تکرار می شود و دلیل آن تنها یک چیز است و آن هم اشغال است که بر اساس نص صریح قطعنامه های سازمان ملل غیرقانونی است. اما نه تنها آن را محکوم نمی کنید بلکه از قدرت اشغالگر نیز حمایت می کنید و مردم این مناطق تاوان جنایات آلمان هیتلری را می دهند.
اروپا و مقاومت در برابر اشغال؟ اگر مثال درستی بود البته از آن استقبال می کردیم. اما هیچ کس هنوز اشغال جنوب شرق آسیا فرانسه آلمان بریتانیا بلژیک ایتالیا پرتغال و اشغال هلند تقریباً تمام آفریقا را فراموش نکرده است. حالا شما از اشغال سه جزیره واقع در خلیج فارس در ایران صحبت می کنید؟ البته همیشه شنیده ایم که کشورهایی هستند که سیاست خارجی خود را می فروشند تا از مزایایی برخوردار شوند. اما انتظار نمی رفت که اتحادیه اروپا در معرض چنین تحقیر قرار گیرد.
این نشانه قدرت اتحادیه اروپا برای تحقیر و حمایت از جنایات اسرائیل در حالی که مواضع سیاست خارجی خود را به حراج می گذارد نیست. این نشانه ضعف است نه قدرت. پیش از تشکیل اتحادیه اروپا اتخاذ چنین مواضع ضد حقیقت برای کشورهای این اتحادیه غیرممکن بود. حالا چه شده که به جای قوی تر شدن ضعیف تر شده اند؟ حراج اصول سیاست خارجی یکی از عوامل عدم اطمینان و بی ثباتی در جهان است.
مداخلات غیراصولی و سودجویانه در منازعات جهانی عامل مهمی در بی ثباتی سیاسی است. اتحادیه اروپا و آمریکا از حدود سال 2014 به طور غیرمسئولانه در امور داخلی اوکراین مداخله کردند تا اینکه سرانجام شعله حساسیت روسیه به امنیت ملی این کشور را شعله ور ساختند و به یکی از عوامل شعله ور شدن جنگ در اوکراین تبدیل شدند و اکنون با یک مشکل مواجه هستند. جنگ فرسایشی که شناخته شده است. سرنوشت آن چه خواهد بود؟
این اتحادیه به جای حل مشکل اوکراین بار دیگر مشکلات خود را به جای دیگری گسترش می دهد. دقیقاً همان کاری را که بعد از جنگ جهانی اول به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم با فلسطین کردند و با انتقال یهودیان به آنجا بذر بحرانی را کاشتند که هرگز پایان نخواهد یافت. تجارب فلسطین و اکنون اوکراین به اندازه کافی آموزنده است تا از این نوع دخالت ها و تحریکات منطقه ای به ویژه در خارج از اروپا جلوگیری شود. این نکته را باید به کشورهای منطقه نیز متذکر شد که تجربه اوکراین نیز می تواند برای آنها آموزنده باشد.
اروپا می تواند موقعیت های خود را به شما بفروشد اما در صورت لزوم طفره می رود. چرا به همین دلایل او موقعیت های خود را امروز به حراج گذاشته است. پس این اشتباه را مرتکب نشوید که مشکلات منطقه ای خود را به بیگانگان منتقل کنید. صرف نظر از اینکه ایرانیان به کدام گروه یا جناح تعلق دارند امروز به دو نکته و اصل در سیاست خارجی بیش از گذشته اهمیت داده شده است.
اولاً سایر کشورها حتی اگر یک بلوک ظاهراً بزرگ مانند اتحادیه اروپا باشند در صورت لزوم موقعیت های خود را می فروشند و به حراج می گذارند. دوم هیچ کشوری بهترین ما را نمی خواهد. چه هند چه روسیه چین یا اروپا و آمریکا اسرائیل بدترین آنهاست. بنابراین ما می توانیم و باید متحد باشیم و به همه هموطنان دلسوز ایران و دفاع از سیاست خارجی منطقی و تعاملی احترام بگذاریم و در عین حال با هر نوع اشغالگری از هر نوع مخالفیم و از تمامیت ارضی ایران محافظت کنیم. و خیر ما نمی توانیم و نباید به متغیر خارجی مستقل از حضور مردم برای بهبود امور داخلی امیدوار باشیم.
همچنین به عنوان آخرین و مهمترین نکته باید از صاحبان قدرت خواست که نگذارند مردم از تغییرات درون زا ناامید شوند و به بیرون نگاه کنند. ناجی ایران فقط مردم و اراده آزاد این مردم هستند.
انتهای پیام