یک بار دیگر به صحنه نگاه کنید!
آنچه این روزها در میدان جنگ مشهود است چهره قدرتمند حزب الله و حماس را در روزهای پس از نصرالله و سنور نشان می دهد. اکنون زمان مناسبی است که نتانیاهو مجدداً به میزانسن هایی که در سازمان ملل ترتیب داده شده است بیندیشد و به جهل تاریخی رژیم صهیونیستی در مورد فرضیه مقاومت اسلامی متکی بر رهبران آن پی برد.
به گزارش یومیر محمد سلحشور در یادداشتی در وطن عامرز نوشت: 40 روز گذشت. انتقال 40 روز سخت از یکی از تلخ ترین روزهای تقویم تاریخ معاصر نه سریع بود و نه آسان. فرود شوم 80 تن بمب برای به شهادت رساندن اسطوره جاودانه مقاومت منطقه یعنی شهید بزرگوار سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان سرانجام مردی کم نظیر را به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه آزادی رساند. اورشلیم گرچه این اقدام وحشتناک دردی ابدی در دل همه آزادی خواهان جهان بر جای گذاشت اما سیر وقایع قبل و بعد از این ترور بسیاری را شگفت زده کرد. حدود 10 روز قبل از ترور شهید نصرالله لبنان و جنبش مقاومت اسلامی با عملیات صفحه بندی و تسریع ترور رهبران مقاومت مواجه شدند. پس از ترور سید مقاومت اشغالگران در عملیاتی مشابه جانشین احتمالی وی سید هاشم صفی الدین را به شهادت رساندند. میزانسن طراحی شده برای این ترورها یک کارکرد داشت. همانطور که دستور عملیات اندکی پس از سخنرانی نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک صادر شد. چند ساعت قبل از این ترور نتانیاهو در سخنانی پرمفهوم صهیونیست ها را پیروز جنگ خوانده بود. حتی انتشار تصویر او در ترور شهید نصرالله در نیویورک به قصد ثبت یک قاب ماندگار اتفاق افتاد. چارچوبی که در آن هم سازمان ملل با حوزه مدیریت جنگ مقایسه شد و هم نخست وزیر رژیم صهیونیستی به عنوان ناظم جدید غرب آسیا به تصویر کشیده شد. اگرچه این میزانسن توانست تصویر مخدوش اقتدار اسرائیل را در جهان بینی بازگرداند اما کذب بودن چنین تصویری مانند جوهره صهیونیسم به سرعت آشکار شد. کافی است 40 روز گذشته را در یک مسیر سریع مرور کنید. صهیونیست ها ابتدا در عملیاتی تروریستی با بمباران چند برج مسکونی دبیرکل حزب الله اصلی ترین گروه مقاومت را به شهادت رساندند و سپس در عملیاتی مشابه جانشین احتمالی وی را ترور کردند. آنها حتی یحیی سنور رهبر حماس را بدون هشدار قبلی در یک نبرد میدانی به شهادت رساندند تا با حذف چهره های شاخص مقاومت همه چیز برای برافراشتن پرچم پیروزی مهیا باشد. با این حال جبهه شمالی برای صهیونیست ها بسیار غیرقابل نفوذتر از سال های 2000 و 2006 شد. آنها یک ماه است که هر روز صبح با خبر کشته شدن بی سابقه کماندوهای خود در مرز جنوبی لبنان از خواب بیدار می شوند. جنگ پهپادی حزب الله زندگی در پناهگاه ها را به یک عادت روزمره برای صهیونیست ها تبدیل کرده است تا جایی که حمله پهپادی به جامعه نظامیان صهیونیست یکی از سیاه ترین روزهای تاریخ جنگ را برای اسرائیل رقم زد. پهپادهای حزب الله به اتاق خواب نخست وزیر این رژیم رفتند و دفاع اشغالگران را به سخره گرفتند. وضعیتی که کم و بیش در نوار غزه در حال وقوع است و پس از چند ماه امنیت نسبی برای اشغالگران مقاومت مستمر حماس و جهاد اسلامی پس از یک سال عملیات زمینی رژیم صهیونیستی تلفات روزانه را از اشغالگران متحمل شده است. به برنامه تغییر ناپذیر او
آنچه این روزها در میدان جنگ مشهود است چهره قدرتمند حزب الله و حماس را در روزهای پس از نصرالله و سنور نشان می دهد. اکنون زمان مناسبی است که نتانیاهو مجدداً به میزانسن هایی که در سازمان ملل ترتیب داده شده است بیندیشد و به جهل تاریخی رژیم صهیونیستی در مورد فرضیه مقاومت اسلامی متکی بر رهبران آن پی برد. رهبرانی که از منظر عملیاتی هر کدام از زبده ترین فرماندهان این دوران به شمار می رفتند اما اکسیر مقاومت را به عنوان نیرویی درون زا و مؤمن در بدن خود چند برابر کرده اند تا در غیاب با قابلیت های دوگانه به زندگی خود ادامه دهند. از روسای آنها اکنون میزانسن در جنوب لبنان و ناتوانی اشغالگران برای ورود به این منطقه در زمین و جولان شلیک پهپاد و موشک حزب الله در آسمان نتانیاهو را به چالش کشیده است. حزب الله پس از سخت ترین ضرباتی که می توانست دریافت کند اکنون طوری می جنگد که گویی هیچ ضربه ای قدرت شکستن آن را ندارد.
40 روز از درگذشت نصرالله می گذرد اما نصرت الهی برای رزمندگان مقاومت متوقف نشده است. پشت این سوختگی که روزها و ماه ها و سال ها خوب نمی شود تصویر باشکوه دیگری پنهان شده بود. تصویر گسترش مقاومت در بدن گروهی که ضربات بزرگی خورده است. میزانسن نهایی منطقه بر اساس این الگوی بازتولید شده چیده شده است و در این میزانسن جایی برای کنترل متصرفان وجود ندارد. در یک سال گذشته آنها تمام کلیشه ها را از نفوذ ناپذیری تا شکست ناپذیری در مورد اشغالگران شکستند. این تنها بخش کوچکی از میراث نصرالله است.
انتهای پیام