چگونه محمدتقی، امیرکبیر شد؟ – یومیر
پس از مرگ محمدشاه و به سلطنت رسیدن ناصرالدین میرزا (ولیعهد 17 ساله) امیرکبیر به دلیل نصیحت و راهنمایی هایی که به ولیعهد و ناصرالدین شاه کرد از سوی او به امانت سپرده شد. که هنوز به طور کامل در مقام پادشاهی مستقر نشده بود نامه ای به امیرکبیر نوشت و او را به صدارت برگزید.
به گزارش یومیر روزنامه آگاه در مطلبی به مناسبت سالگرد درگذشت میرزا محمدتقی خان فراهانی نوشت: معمولاً وقتی نام «امیر کبیر» به گوش می رسد اکثر ما او را به خدمات و فعالیت های سیاسی و به عنوان سیاستمدار ایرانی اما اگر مروری بر فعالیت های او داشته باشد. خواهيم ديد كه خدمات فرهنگي او نه تنها كمتر از خدمات سياسي بلكه بسيار درخشان و تأثيرگذار بوده است. به بهانه 29 آذر (در برخی منابع تاریخ وفات وی 27 آذر ذکر شده است).
در سالروز شهادت امیرکبیر مؤسس دارالفنون و ناشر روزنامه «وقائی تحصحیه» به بررسی خدمات فرهنگی این بزرگمرد ایرانی می پردازیم.
محمدتقی چگونه امیرکبیر شد؟
نام اصلی امیرکبیر «محمد تقی» و زادگاهش روستای «هزاوه» در اراک محله فراهان است. از تاریخ تولد وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما با توجه به آنچه در منابع آمده است به نظر می رسد که وی در سال 1222 به دنیا آمده است. او به عنوان ناظر آشپزخانه در دربار نایب السلطنه کار می کرد و بسیار مورد لطف این خانواده قرار گرفت و از این طریق محمدتقی نیز با این خانواده ارتباط پیدا کرد و خیلی زود جای خود را در میان خانواده نایب السلطنه یافت و آموخت. نزد فرزندان نایب السلطنه درس می خواند و به دلیل ذوق طبیعی خود به فراگیری علوم مختلف زیر نظر اساتید خود مشغول بود تا اینکه به سنین جوانی رسید مردی با اراده دانا و با تجربه در جوانی آمد.
میرزا تقی خان در سنین جوانی در حدود 22 تا 23 سالگی وارد دستگاه حکومتی عباس میرزا شد و با هیئت دولت چندین بار به روسیه سفر کرد. وزیر دفاع شد.
پس از مرگ محمدشاه و به سلطنت رسیدن ناصرالدین میرزا (ولیعهد 17 ساله) امیرکبیر به دلیل نصیحت و راهنمایی هایی که به ولیعهد و ناصرالدین شاه کرد از سوی او به امانت سپرده شد. که هنوز به طور کامل در مقام پادشاهی مستقر نشده بود نامه ای به امیرکبیر نوشت و او را به صدارت برگزید.
ابتکارات فرهنگی امیرکبیر:
اگر می خواهید از وضعیت فرهنگی کشور در دوران امیرکبیر بیشتر بدانید به طور خلاصه باید بگوییم که در این سال ها ایران بسیار وابسته به کشورهای خارجی بود و همین وابستگی باعث انحطاط فرهنگی کشور شد. کاری که امیرکبیر کرد این بود که ملت را از وابستگی و بیگانگی نجات داد.
تأسیس مدرسه دارالفنون
می توان گفت اولین و مهمترین اقدام فرهنگی امیرکبیر تأسیس مدرسه دارالفنون بود. امیرکبیر پس از دو سفر به روسیه و سفر به عثمانی با دیدن شرایط و شرایط این کشورها و تعمقی که در اصول تعلیم و تربیت ملل اروپایی انجام داد دریافت که همگامی با مسائل جدید ضروری است. . جهان برای اجرای یک سری اصلاحات و اقدامات با انطباق سازمانی اروپایی است و برای رسیدن به این هدف لازم بود تعدادی دانش آموز به اروپا یا چند معلم اروپایی برای آموزش جوانان باهوش ایرانی به ایران بیایند.
در واقع این سفرها امیرکبیر را به فکر نجات و پیشرفت و توسعه کشور انداخت. البته مطالعه آثار و منابع اروپایی یکی دیگر از عناصر بیداری امیر و پیدایش اندیشه اصلاح طلبی در او بود. با توجه به هدفی که دنبال می کرد تصمیم گرفت چند معلم اروپایی را دعوت کند زیرا اعزام شاگردان به اروپا در زمان فتحعلی شاه عباس میرزا و محمدشاه اتفاقی بود اما ثمری نداشت. به این ترتیب تصمیم گرفت که دعوت از معلمان خارجی را آغاز کند اما قبل از هر چیز خواستار تأسیس دانشکده ای برای حضور این معلمان شد و در نهایت شروع به تأسیس مدرسه هنری کرد و به این ترتیب دارالفنون تبدیل به مدرسه ای شد. اولین مؤسسه آموزش عالی ایران در 15 آذر 1230 ه.ق. 13 روز قبل از مرگ امیرکبیر و در حضور ناصرالدین شاه میرزا آقاخان نوری صدراعظم جدید و گروهی. از دانشمندان و اساتید ایرانی و اروپایی با حضور 30 دانشجو افتتاح شد و میرزا محمدعلی خان شیرازی وزیر امور خارجه سازماندهی و اداره آن را بر عهده داشت. پس از افتتاح مدرسه ریاست آن به عزیزخان آجودانباشی سپرده شد و رضاقلی خان هدایت که از سفارت خوارزم برگشته بود به نظام دارالفنون منصوب شد. با نگاهی به برنامه درسی دارالفنون و نامه هایی که امیرکبیر در مورد حوزه تدریس اساتید رسمی نوشته است مشخص می شود که این مدرسه ابتدا بر دانش و فناوری جدید و سپس علوم نظامی متمرکز بوده است.
چرا دارالفنون؟
از نامه های باقی مانده امیرکبیر نوشته های روزنامه وقایع اتفاقیه و اسناد دیگر چنین برمی آید که در ابتدا نامی برای این مرکز آموزشی در نظر نگرفته اند و از آن به عنوان «مدرسه مدرسه جدید مدرسه سلطنتی مدرسه تربیتی» یاد کرده اند. اقامتگاه معلمی و مدرسه نظامی.» آخرین نامه ای که امیرکبیر به سفیر ایران در روسیه برای پیگیری جذب اساتید اروپایی نوشت از آن به عنوان مدرسه نظامی یاد می کند.
اما اگر نگاهی به منابع خارجی بیندازیم متوجه می شویم که دارالفنون با واژه فرانسوی Polytechnique یا انگلیسی Polytechnic مطابقت دارد که عثمانی ها آن را به عربی ترجمه کرده و فارسی را همان کلمه وارد کرده اند.
حوزه های اصلی آموزش دارالفنون عبارت بودند از: پیاده نظام و فرماندهی توپخانه سواره نظام مهندسی ریاضیات نقشه کشی معدن فیزیک و شیمی داروسازی پزشکی تشریح و جراحی تاریخ جغرافیا و زبان های خارجی. ناصرالدین شاه با نظر امیرکبیر مبنی بر تأسیس این مدرسه موافق نبود زیرا معتقد بود با تأسیس این مدرسه نفوذ متعصبان مذهبی افزایش می یابد و در نتیجه بهتر می شود. قرار است طلاب را به اروپا بفرستند اما امیر با استدلال هایی که برایش آورد شاه جوان را متقاعد کرد که ساخت چنین مدرسه ای به نفع کشور و دولت است.
مکتب دارالفنون تأثیرات مثبتی بر جامعه ایران گذاشت از جمله اینکه معلمان مجبور به نوشتن کتاب های جدید شدند و بدین ترتیب دانش غربی در میان قشر وسیع تری از جامعه شناخته شد. بنابراین به نوعی می توان گفت که دارالفنون دریچه ای به سوی دنیایی از دانش جدید گشود. علاوه بر این که به مرور زمان طبقه جدیدی از فارغ التحصیلان آن مدرسه که اکثراً فرزندان افراد عالی رتبه و سربازان و درباریان و برخی شاهزادگان بودند و بعداً جزء طبقه روشنفکر کشور قرار گرفتند و از جمله. از میان آنها افراد مبتکر و مترقی که در تحول فکری مشارکت داشتند برخاستند. دو نسل بعد اثر گذاشت.
علاوه بر همه اینها دارالفنون فقط یک مدرسه ساده نبود وجود کتابخانه و سنگ نگاره در آن دوره یک اقدام فرهنگی محسوب می شد. چاپخانه چاپ سنگی دارالفنون یا دارالطباء به ویژه مدرسه علمیه دارالفنون همزمان با افتتاح دارالفنون شروع به کار کرد. این چاپخانه مجهز به چاپ کتب درسی بود و از زمان تأسیس تا حدود سال 1300 قمری 30 تا 40 جلد کتاب درسی منتشر کرد. این چاپخانه تا سال 1326 هجری شمسی تأسیس شد.
در مورد کتابخانه نیز به گفته علی قلی مخبرالدوله که در ابتدا مسئولیت کتابخانه دارالفنون را بر عهده داشت این کتابخانه کتاب های کمی داشت. با اضافه شدن کتاب های اساتید و دانشجویان و همچنین کتاب های تاریخ اروپایی کتابخانه بزرگتر شد. اهدای کتاب نیز در رشد کتابخانه موثر بود. مثلاً عطیزادالسلطنه کتابخانه خود را که کتابهایی به زبانهای فارسی و اروپایی داشت به دارالفنون اهدا کرد. در دهه 1310 که کتابخانه ملی ایران تأسیس شد گنجینه دارالفنون به آن منتقل شد. بنای دارالفنون به مدت 80 سال پابرجا بود تا اینکه در سال 1308 هجری قمری ویران شد هرچند هنوز قابل استفاده بود. در آن سال میرزایی خان استیماددوله کراگزلو وزیر معارف وقت ساختمان اولیه را تخریب کرد و با برنامه ریزی و نظارت نیکلای مارکوف مهندس روسی مقیم ایران ساختمان فعلی را در خیابان ناصرخسرو ساخت.
رونق ترجمه و نشر کتاب
از دیگر خدمات فرهنگی امیرکبیر تلاش او در چاپ و ترجمه بود. او در سفرهای خود دیده بود که غربی ها چقدر در حال پیشرفت هستند و به همین دلیل تصمیم گرفت بحث ترجمه آثار را جدی بگیرد تا علاقه مندان به علم از جریان پیشرفت جهانی عقب نمانند. البته کار چاپ و ترجمه کتاب در ایران از زمان عباس میرزا و میرزا بزرگ قائم شروع شده بود و می توان گفت در زمان امیرکبیر به دلیل دو عامل جدید مترجمان حکومتی رونق بیشتری یافت. و تأسیس دارالفنون به دلیل اینکه در مدرسه دارالفنون از اساتید خارجی استفاده می شد که ترجمه کتاب های آنها ضروری بود و از طرفی حضور تیم مترجمان که توسط امیر تشکیل شده بود. کبیر ترجمه را فراتر از توصیف گسترش داده بود.
امیرکبیر همچنین به عده ای دستور داده بود که روزنامه های وارد شده از فرانسه انگلیس روسیه اتریش عثمانی و هند را ترجمه کنند تا خوانندگان روزنامه با علوم و فنون جدید آشنا شوند. امیرکبیر تمام تلاش خود را صرف انتشار آثار و رساله های علمی و بهداشتی و آثاری چون «نقشه پنج قاره جهان» «نقشه جهان» «دو جلد از تاریخ ناپلئون» «کتاب منظومه ناصری» کرد. “. بهرام میرزا قاجار» و رساله هایی در وجوب تلقیح ضد آبله حاصل تلاش این بزرگ مرد ایرانی است.
نشر روزنامه
اولین مجله در ایران در اوایل سلطنت محمدشاه منتشر شد که میرزا صالح شیرازی آن را اداره می کرد. این مجله به صورت ناشناس و ماهانه منتشر می شد اما در زمان صدارت امیرکبیر دستور انتشار روزنامه «وقائی التماقیه» صادر شد و اولین شماره آن در 18 بهمن 1229 خورشیدی منتشر شد. این روزنامه به صورت هفتگی منتشر می شد و سردبیر آن میرزا جبار تذکره چی پدر سعدالدوله بود. امیرکبیر با تأسیس این روزنامه می خواست که دولت از اوضاع جهان آگاه شود و مردم از وضعیت سایر مردم جهان مطلع شوند و با دانش جدید آشنا شوند.
امیرکبیر علاوه بر موارد اصلی ذکر شده تأثیرات مهمی بر ارتباطات و فرهنگ عامه داشت. از جمله در کوی و برزن تملق و القاب و القاب زننده دولتمردان مدح شاعران نشق تهمت مشروب و رانندگی در مستی ممنوع بود. ایجاد معاینه حرفه پزشکی و توجه ویژه به مرمت آثار تاریخی از دیگر اقدامات فرهنگی وی بود.
شاه علیرغم همه این لطف ها امیرکبیر را نافرمانی کرد و او را از صدارت برکنار کرد. سرانجام امیرکبیر در روز شنبه 29 دی 1230 در حمام فین کاشان ترور شد. اگرچه پس از مرگ او پادشاه بسیار متاسف بود اما پشیمانی بی فایده بود.
تمام موارد ذکر شده خلاصه ای از اقدامات فرهنگی امیرکبیر بود ضمن اینکه ایشان در عرصه های سیاسی و اقتصادی نیز کارهای بزرگی انجام دادند که بسیاری از آنها در جامعه امروزی قابل استفاده است. اما فرهنگ و هنر مردم کشورمان کمتر به این شخصیت پرداخته است. بنابراین در تمام این سال ها تنها یک سریال به نام «امیر کبیر» در سال 64 توسط سعید نیک پور ساخته شد و هیچ کس دیگری سراغ این شخصیت پیچیده و قصه گو نرفت در حالی که اگر امیرکبیر امروز زنده بود قطعا به بزرگان توجه می کرد و می گرفت. تصمیمات بزرگ برای نشان دادن اهمیت و خدمات آنها.
* بازنشر مطالب سایر رسانه ها در یومیر به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع مخاطبان است.
انتهای پیام