چرا پروژه «ایران ضعیف» واقعی نیست؟
![چرا پروژه «ایران ضعیف» واقعی نیست؟](/wp-content/uploads/2025/02/63340500.jpg)
در هفته های اخیر اظهارات مقامات آمریکایی مانند مایک والتز و جو ویلسون منتشر شده است که ایران را به عنوان یک کشور ضعیف به تصویر می کشد و بر لزوم تصمیمات کلیدی علیه آن تأکید می کند. این اظهارات به طور گسترده ای در رسانه ها پوشانده شده است و حتی برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی خواستار مذاکره مستقیم با ایالات متحده شده اند. اما آیا این تصویری از ایران واقع گرایانه است یا بخشی از یک استراتژی پیچیده تر برای محدود کردن جمهوری اسلامی ایران؟
در هفته های اخیر مقامات آمریکایی مانند مایک والتز و جو ویلسون ایران را به عنوان یک کشور ضعیف به تصویر می کشند و بر لزوم تصمیم گیری های کلیدی علیه آن تأکید می کنند. این اظهارات به طور گسترده ای در رسانه ها پوشانده شده است و حتی برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی خواستار مذاکره مستقیم با ایالات متحده شده اند. اما آیا این تصویری از ایران واقع گرایانه است یا بخشی از یک استراتژی پیچیده تر برای محدود کردن جمهوری اسلامی ایران؟ تصویربرداری از ایران به عنوان یک کشور ضعیف بخشی از هشدار گسترده شناختی است که ایالات متحده برای تضعیف اخلاق مقاومت در کشور مورد استفاده قرار می دهد و بر تغییر رفتار جمهوری اسلامی فشار می آورد. رسانه ها روایت را تقویت می کنند و بر لزوم مذاکره با ایالات متحده تأکید می کنند و ادعا می کنند که جمهوری اسلامی در موقعیت ضعیفی قرار دارد. اظهارات مایک والتز در مورد توصیف ایران به عنوان ضعیف و تهدید به تصمیم گیری های “کلیدی” نه تنها رویکرد تهاجمی آمریکا بلکه شهادت در تلاش های خود برای اجرای معمای گنجاندن ایران را نشان می دهد.
تصویر ایران به عنوان یک کشور ضعیف در واقع یک عملیات شناختی پیچیده است که توسط ایالات متحده برای مهار جمهوری اسلامی جهان استفاده می شود. هدف از این تصویر محدود کردن ایران در مناطق مختلف است. از فشار سیاسی و مالی گرفته تا جنگ روانی و تلاش تا تغییر داخلی.
در هفته های اخیر اظهارات مقامات آمریکایی مانند مایک والتز و جو ویلسون منتشر شده است که ایران را به عنوان یک کشور ضعیف به تصویر می کشد و بر لزوم تصمیمات کلیدی علیه آن تأکید می کند. این اظهارات به طور گسترده ای در رسانه ها پوشانده شده است و حتی برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی خواستار مذاکره مستقیم با ایالات متحده شده اند. اما آیا این تصویری از ایران واقع گرایانه است یا بخشی از یک استراتژی پیچیده تر برای محدود کردن جمهوری اسلامی ایران؟
تصویربرداری از ایران به عنوان یک کشور ضعیف بخشی از هشدار گسترده شناختی است که ایالات متحده برای تضعیف اخلاق مقاومت در کشور مورد استفاده قرار می دهد و بر تغییر رفتار جمهوری اسلامی فشار می آورد. رسانه ها روایت را تقویت می کنند و بر لزوم مذاکره با ایالات متحده تأکید می کنند و ادعا می کنند که جمهوری اسلامی در موقعیت ضعیفی قرار دارد. اظهارات مایک والتز در مورد توصیف ایران به عنوان ضعیف و تهدید به تصمیم گیری های “کلیدی” نه تنها رویکرد تهاجمی آمریکا بلکه شهادت در تلاش های خود برای اجرای معمای گنجاندن ایران را نشان می دهد. تصویر ایران به عنوان یک کشور ضعیف در واقع یک عملیات شناختی پیچیده است که توسط ایالات متحده برای مهار جمهوری اسلامی جهان استفاده می شود. هدف از این تصویر محدود کردن ایران در مناطق مختلف است. از فشار سیاسی و مالی گرفته تا جنگ روانی و تلاش تا تغییر داخلی. پروژه “ضعیف ایران” نه تنها در رسانه ها و محافل بین المللی تأثیرگذار است بلکه در ایران نیز می تواند شکاف ها و شک و تردیدها بین مردم و مقامات و اخلاق عمومی را تضعیف کند. استراتژی جنگ شناختی آمریکا فقط به ایران محدود نمی شود. به ویژه این عملیات شناختی بر افکار عمومی کشورهای منطقه ای که از ایران حمایت می کنند تأثیر می گذارد. تصاویر مداوم و پیشرفته ایران به عنوان یک کشور ضعیف نه تنها سوء تفاهم را در ذهن ذهن ایجاد می کند بلکه تأثیر منفی گسترده ای بر روابط ایران با این کشورها نیز دارد. این عمل شناختی با تأکید مستمر بر ضعف ایران به طور مؤثر به ملل منطقه نفوذ می کند و آنها را از ایران جمهوری اسلامی خارج می کند. به ویژه ملل مانند عراق لبنان و یمن که تا دیروز توسط ایران مورد حمایت قرار گرفته بودند اکنون با این داستان دروغین که ایران کشوری آسیب پذیر و ضعیف است در تضاد هستند. این جنگ روانشناختی افراد زیادی را انجام داده است و حتی مقامات این کشورها ایران را در شرایط بحرانی و غیر ضروری می بینند و به همین دلیل دیگر تمایلی به ایستادن در برابر جمهوری اسلامی ندارند. رسانه ها و فشار روانی به حدی شدید هستند که عمیقاً نگران هزینه های سنگین و افزایش خطرات حمایت از ایران در برابر تهدیدهای خارجی هستند. در نتیجه این تصور که ایران تضعیف کرده است هزینه حمایت از جمهوری اسلامی ذهن ذهن را بسیار بالا برده و آنها را وادار کرده است که به جای ایستادن به دنبال راه های دیگری برای حمایت از منافع خود باشند. این نه تنها وحدت و انسجام جلوی مقاومت بلکه یک خطر جدی تر نیز به همراه دارد. در حالی که ملل تا حد زیادی به عنوان ایران ضعیف تلقی می شوند فشار سیاسی و اقتصادی به طور فزاینده ای به آنها تحمیل می شود تا از حمایت ایران عقب نشینی کنند. در این شرایط ایستادن در کنار جمهوری اسلامی ایران دیگر به عنوان یک انتخاب منطقی و کم هزینه نیست بلکه به عنوان یک فرصت پر هزینه و خطرناک در ذهن آنها است.
ایالات متحده از سه محور اصلی برای فشار به ایران استفاده می کند:
جنگ رسانه ای: رسانه ها به طور گسترده ای ایران را به عنوان یک کشور ضعیف به تصویر کشیده و به مذاکره نیاز دارند. این رویکرد به دنبال این است که جمهوری اسلامی دیگر قادر به مقاومت در برابر آن نباشد و باید با ایالات متحده مذاکره کند.
فشار مالی: تحریم های اقتصادی و فشار هنوز به عنوان ابزاری برای کاهش ظرفیت داخلی ایران و تضعیف اقتصاد کشور استفاده می شود.
تحریک افکار عمومی: تلاش برای ایجاد فضایی از ناامیدی و ناکارآمدی در کشور با هدف ترغیب بخش هایی از جامعه و نخبگان برای تغییر رویکرد سیاسی است. این طرح ها با واقعیت های موجود ایران مطابقت ندارند. جمهوری اسلامی ایران نه تنها در برابر فشار خارجی مقاومت کرده است بلکه در بسیاری از مناطق از جمله تقویت محور مقاومت و ارتقاء قابلیت های داخلی به میزان قابل توجهی بهبود یافته است. امروز ایران زیرساخت های خود را تقویت می کند و به جوانان و نخبگان این کشور اعتماد می کند و با اعتماد به جوانان و نخبگان این کشور به یک قدرت مستقل در مناطق مختلف تبدیل می شود. این پیشرفت ها نه تنها در مناطق نظامی و امنیتی بلکه در تولید علم فناوری های مدرن صنایع پیشرفته و خودکشی در بسیاری از زمینه ها نیز مشخص است. ایران در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای خارق العاده و غیر ضروری است که به توانایی های داخلی و اعتماد به نفس در نقاط قوت جوان و نخبه خود بستگی دارد. ایران همیشه در برابر تهدیدهای خارجی مقاوم تر بوده و مشروعیت و قدرت خود را در برابر هرگونه تلاش برای تضعیف اثبات کرده است. این واقعیت که مقاومت در قلب مردم ایران نه تنها در سطح داخلی بلکه در سطح منطقه ای زنده و پویا است. همانطور که رهبر انقلاب اسلامی به درستی تأکید کرد آنچه امروز “مقاومت در برابر زندگی” نامیده می شود یک حقیقت تاریخی است که پیروزی بر دشمنان را تضمین می کند. این بدان معنی است که نه تنها ادامه این پیروزی ها در گذشته بلکه یک سنت الهی است که همیشه به مقاومت و مقاومت در برابر فشار دشمن بستگی دارد. رهبر انقلاب خاطرنشان کرد: در قرآن کریم به ویژه در آیه ای که می گوید: “او قطر الزازین کافراوا لوو آل الدابار آل -لا یاجدونی در راه خدا است.” این آیات یادآور پیروزی است که در جایی که مقاومت وجود دارد اطمینان حاصل شود.
به خصوص در تاریخ معاصر ایران دشمنان زیادی وجود داشته اند که مانند ایران تضعیف شده اند حمله کرده اند یا به کشور فشار آورده اند. رئیس انقلاب به درستی یادآوری کرد که صدام حسین و ریگان تصمیم گرفتند که وقتی احساس کردند ایران ضعیف است به جمهوری اسلامی حمله کنند. صدام جنگ را آغاز کرد و ریگان سعی کرد همزمان از رژیم صدام حمایت کند. اما در پایان جمهوری اسلامی ایران شکست خورد اما این قدرت و قدرت خود را در مناطق مختلف نیز اثبات کرد. امروزه ایران در حال رشد و حرکت است زیرا آنها به توانایی های داخلی و حمایت از جوانان و نخبگان خود بستگی دارند. تجربه قبلی ثابت کرده است که وقتی ایران در برابر تهدیدهای خارجی مقاومت کرده است سرانجام این زمینه خواهد بود و خواهد بود. این رویکرد نه تنها در سیاست داخلی بلکه در سیاست خارجی ایران نیز نشان می دهد. به خصوص در محور مقاومت ایران همواره توانسته است از کشورهای منطقه ای که در خط مقاومت و در عین حال در برابر فشار بین المللی قرار دارند حمایت کند. بنابراین همانطور که رهبر انقلاب خاطرنشان کرد هرگز نباید به دشمنان فریب دهنده گوش فرا داد. آینده نشان می دهد که ایران نه تنها آن را تضعیف می کند بلکه روز به روز قوی تر و مستقل تر می شود. سرانجام تصویر ایران به عنوان یک کشور ضعیف بخشی از یک پروژه بزرگتر برای تضعیف اخلاق مردم و تغییر رویکردهای سیاسی در داخل و خارج از کشور است. با این حال جمهوری اسلامی ایران نه تنها نتوانسته است در برابر این فشار مقاومت کند بلکه با تقویت روابط خود با کشورهای متفقین و توسعه قابلیت های داخلی هنوز یک قدرت منطقه ای و اقدامات مهم در غرب آسیا است. پروژه “ایران فقیر” که در گذشته شکست خورده بود در آینده در برابر مقاومت و اراده مردم ایران شکست خواهد خورد.
*بازتولید سایر محتوای رسانه ای در ISNA تأیید محتوای آن نیست و فقط برای توجه مخاطب است.
پایان پیام