وقتی جسد فرزند خانواده را «بدون سر» تحویل پدر و مادرش دادند

9 ژانویه و لوئیس آرو و خانواده اش تولد دخترشان را در خانه خود در محله فقیر لاس مالویناس در گواوایاکیل بزرگترین شهر اکوادور جشن می گیرند.
دختر آنها 5 ساله است اما با وجود تلاش های پدرش فضا خوشحال نیست. پدر مرغ برایان را خریداری کرد اما دختر چند روز غذا نمی خورد. او عمیقاً فاقد برادران بزرگتر خود اسماع و خسسی است که هفته ها آنها را ندیده است.
Arrow گفت زندگی او مانند کابوس است گویی ممکن است در هر زمان از خواب بیدار شود. او می گوید: “اما این یک کابوس نیست درست است … آنها فرزندان من را بدترین راه ممکن گرفتند.”
فقط ساعاتی پیش او اسماعل 2 ساله و خسوا را دفن کرده بود یک سال 2 ساله. او مجبور شد اجساد سوخته و شکنجه شده فرزندان خود را شناسایی کند.
پسران وی دو نفر از “چهار فرزند گواواکیل” هستند. فرزندان اکوادوری که نیروهای ارتش را دستگیر کردند و سپس ناپدید شدند. دو قربانی دیگر نه سال آربولدا و استیون مدینه 2 هستند.
این حادثه اکوادور را به مشکلات عمیق جامعه از جمله نقض حقوق بشر نژادپرستی و خشونت پلیس و ارتش انداخت.
تا همین اواخر اکوادور یکی از امن ترین کشورهای منطقه بود و جاذبه های گردشگری آن مانند جزایر گالاپاگوس جنگل های بارانی و کوه ها گردشگران زیادی را به خود جلب کرد.
اما در سالهای اخیر جنایات سازمان یافته در این کشور مانند سایر کشورهای آمریکای لاتین افزایش یافته است و اکوادور اکنون یکی از بالاترین قیمت قتل در جهان را دارد.
در پاسخ به این وضعیت دانیل نوبوا رئیس جمهور اکوادور قدرتهای ویژه ارتش را برای حفظ نظم عمومی داد.
داستان “چهار فرزند گواواکیل” که فقط چند هفته قبل از انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد بحث و گفتگو درباره سیاست های سخت رئیس جمهور نوبووا را تشدید کرد. این سیاست ها شامل اعلامیه های اضطراری و تعلیق برخی از حقوق مدنی بود.
این حادثه همچنین اعتراضاتی را در این کشور ایجاد کرد که اگرچه محدود بود توجه سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل را به خود جلب کرده است. نماینده حقوق بشر سازمان ملل از اکوادور از اکوادور می خواهد تا این موضوع را مورد بررسی قرار دهد “همه افراد مسئول را تحت پیگرد قانونی قرار دهد و مداخله کند تا از تکرار چنین وقایعی جلوگیری کند.”
“بابا بیایید من را نجات دهیم”
در شب 5 دسامبر لوئیس پیک برای خرید غذا از خانه خارج شد. وقتی حدود ساعت 1 بعد از ظهر برگشت. 9.30 شگفت زده شد که اسماعیل و کوسائو هنوز به خانه برنگشته اند.
“من از همسرم پرسیدم” بچه ها کجا هستند؟ ” او به من گفت “آنها برای بازی فوتبال رفته اند”.
“اما آنها برنگشتند و من نگران شدم. من آنها را دنبال کردم اما نتوانستم آنها را پیدا کنم. چند ساعت طول کشید تا اینکه همسرم ساعت 9:50 بعد از ظهر تلفن شد.”
پدر این دو نوجوان می گوید یک مرد ناشناس با همسرش تماس گرفت و گزارش داد که ارتش فرزندان خود را دستگیر کرده است. آنها برهنه بودند و به کمک نیاز داشتند.
“سپس او تلفن را به پسر بزرگتر من داد. او گفت:” پدر من را رها كرد. ما در تورا گرفتار شده ایم (شهری در خارج از گواواکیل). ارتش ما را به اتهام سرقت دستگیر کرده است اما ما چیزی نداشتیم. بابا بیا و ما را نجات دهد. من می ترسم “
لوئیس پیکان سعی کرد پسرش را اطمینان دهد. “” پسرم آرام باش من تو را نجات خواهم داد. ” سپس مرد دوباره تلفن را گرفت و گفت: “گانگسترها با موتور سیکلت می آیند.
پدر می گوید مرد مکان خود را برای او فرستاد اما هیچ راهی برای رسیدن به آنجا نداشت.
وی افزود: “من نمی توانستم خطر را تحمل کنم و فقط به آنجا بروم.” “من تماس را قطع کردم و با یکی از اقوام تماس گرفتم تا با مکان تصویر مرد و شماره تلفن وی به پلیس گزارش دهم.”
“اما وقتی پلیس وارد شد او کسی را پیدا نکرد. سپس خانواده من تماس گرفتند و گفتند بچه ها آنجا نیستند.” من تماس را ناامید کردم و دوباره به مرد زنگ زدم و پرسیدم که چرا او بچه ها را آزاد نکرده است. “
این مرد از پیکان توهین کرد و او را به گزارش داستان به پلیس متهم کرد.
“او گفت” شما بچه های خود را دوست ندارید … گانگسترها با چهار موتور سیکلت آمدند و آنها را گرفتند.
فلش هیچ تماس و پیام دریافت نکرد. شب کریسمس از طریق رسانه های اجتماعی مطلع شد که چهار جسد سوخته در نزدیکی یک پایگاه نظامی در تورا پیدا شده است.
“ما به خدا پرسیدیم که آنها فرزندان ما نیستند. آنها روز سه شنبه اجساد را پیدا کردند و جمعه با ما تماس گرفتند تا برای جزئیات بیشتر به آنجا برویم. در همان روز ما یک آزمایش DNA انجام دادیم.”
تا آن زمان یک قاضی خواستار این بود که پرونده به عنوان یک پرونده “نه” دنبال شود و چهار سرباز دستگیر شوند.
“پدران و مادران آنها فرزندان شما هستند”
در 5 دسامبر خانواده ها در جلسه رسمی شرکت کردند. این جایی است که آنها تأیید نهایی را دریافت کردند.
“پس از این جلسه دادستان به ما آمد و گفت:” والدینی که من قول داده ام تحت هیچ شرایطی به شما دروغ نمی گویند. متأسفانه موارد موجود در Taura فرزندان شما هستند. “
“این یک لحظه وحشتناک بود. همسرم در حال مرگ بود. واقعاً افتضاح بود.”
مرحله بعدی یخچال بود.
“من دو پسرم را دیدم. تنها پا باقی مانده بود. وقتی اسماعیل مانند یک فوتبالیست بود پای او استخوان داشت و استخوان داشت من توانستم او را بشناسم زیرا سرش در آنجا نبود.” فقط یک دست یک انگشت کوچک موهای او بخشی از جمجمه و بخشی از صورتش بود. “
پدر اسماعیل و کشو می گوید خانواده قصد دارند ورزش کنند زیرا آنها هنوز دقیقاً نمی دانند چه اتفاقی برای فرزندانشان می افتد.
او می گوید: “آنها اجساد را به ما دادند اما آنها نمی گویند که چگونه آنها مردند خواه شکنجه شوند شلیک شوند یا اندام خود را برداشته شوند.” اسکلت ها کاملاً سوخته به ما دادند. پسرم سرش نداشت. این واقعاً افتضاح است. “
“ما می خواهیم آزمایش DNA در سطح بین المللی انجام شود. ما عدالت می خواهیم.” آنها چهار کودک بی دفاع بودند – نمی توان تصور کرد که چگونه این کار را با این ظلم انجام دهید. “
“آنها همه چیز بودند”
در تاریخ 2 ژانویه Luis Arrow Arrow مدال هایی را که در مسابقات فوتبال به دست آورد به دار آویخته شد و به گورستان آنجل ماریا کانال رفت تا به رویای دائمی پسرش برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست حرفه ای ادای احترام کند.
“بچه های من بسیار مهربان و گرم بودند و با کسی مشکلی نداشتند.”
“آنها همیشه درگیر درس و فوتبال خود بودند. به آنها گفته می شد ” پدر مادر من یک فوتبالیست حرفه ای خواهم بود به سراسر جهان سفر خواهم کرد شما را به خانه می خرم … من شما را از اینجا بیرون می آورم. “این آرزوی پسرم بود.”
“Esmail و Kossey Arrow همیشه در قلب من خواهند بود. من می دانم که خدا آنها را در بهشت پذیرفته است. آنها فرشتگان کوچک من هستند. من همیشه آنها را دوست خواهم داشت و تا زمان اجرای عدالت آرامش نخواهم گرفت. مرگ آنها غیر ضروری نخواهد ماند. آنها همه من انگیزه من و مهمترین ستون من بودند.”
Arrow معتقد است که فرزندانش به دلیل رنگ پوست خود با تبعیض تحت درمان قرار گرفته اند. او می گوید که آنها نه اولین فرزند هستند و نه آخرین فرزندان قربانی سیاست های امنیتی سخت دولت.
وی می گوید: “این یک استراتژی بد دولت است: ارسال مردم برای کشتن خیابان ها.” “رئیس جمهور از اقدامات وحشیانه این سربازان حمایت می کند واقعیت ها را پنهان می کند و در برابر فرزندان ما تبعیض قائل می شود و نام آنها را لکه دار می کند.”
وی با اشاره به ادعاهای اصلی وزارت دفاع مبنی بر اینکه این کودکان قبل از دستگیری درگیر سرقت بودند گفت: “آنها می خواهند فرزندان ما تروریست ها سارقان و جنایتکاران را بسازند.” فرزندان من مقصر نبودند و به سرقت نرفتند. هیچ مدرکی مبنی بر سرقت آنها وجود ندارد. “
لوئیس آروو می گوید که او می ترسد و از مقامات اکوادور می خواهد که از او و خانواده خود محافظت کنند. او می گوید: “من از این وضعیت می ترسم و می خواهم از اکوادور فرار کنم.” احساس تنهایی و تنهایی می کنیم. زندگی ما ممکن است در معرض خطر باشد. “
در ژانویه وزیر دفاع اکوادور جیان کارلو لوفردو به دلیل دستگیری کودکان در ملاء عام عذرخواهی کرد. اما او این پرونده را به عنوان موردی که مورد آزار و اذیت قرار نگرفت مورد انتقاد قرار داد.