نباید مرعوب فضای رسانه ای و تبلیغاتی آمریکایی شویم؟

در انتظار بلند شدن دود سفید از عمان

فرازفودهای ایران -us -s -inefotiations از بسیاری جهات قابل بررسی است.

به گفته یومیر امین سببی یک تحلیلگر سیاسی در یادداشتی که توسط دانشمندان منتشر شده است نوشت: دور چهارم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده برگزار شد در حالی که فضای دیپلماتیک مبهم و پر از فرازوفروود و اظهارات متناقض بود. طرفین مذاکرات را دشوار صریح و با آن توصیف کردند. با این حال به نظر می رسد که نگرش متناقض آمریکایی ها در این دور از مذاکرات به ویژه دوگانگی در گفتار و اعمال آنها هنوز یک مانع مهم برای دستیابی به توافق پایدار و حتی پیش بینی ادامه مذاکرات برای دستیابی به نتیجه است.

ادامه مکالمات غیرمستقیم بین ایران و ایالات متحده بیانگر تلاش های تیم مذاکره کننده کشور ما برای برداشتن تحریم های بی رحمانه و یافتن یک راه حل دیپلماتیک برای اختلافات است. با این حال واقعیت های میدان و جو مذاکرات- که نشان دهنده بی اعتمادی عمیق است- نمی توان نادیده گرفت. این چیزی است که قبلاً توسط مقامات ایرانی مطرح شده و مسئول اعتماد به ایالات متحده است. واشنگتن اکنون باید عملاً نیکی خود را ثابت کند و رویکرد قبلی خود را تغییر دهد.

نگاهی کوتاه به تحولات در دهه های اخیر می توان نتیجه گرفت که اعتماد به دولت های خصمانه یکی از مهمترین چالش های سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی است که به وضوح در سیاست خارجی کشور ما دیده می شود. بنابراین بنیادهای ایدئولوژیک و گفتمان سیاسی در مورد جمهوری اسلامی ایران همواره بر بی اعتمادی دولتهای غربی تأکید کرده است و پنجاه اصل اول قانون اساسی نیز می گوید رد هرگونه تسلط و تسلط.

استکبار و بی اعتمادی به غرب نیز در سطح عمومی جامعه مشخص است و این دیدگاه که برخی از گروه ها و شخصیت های سیاسی سیاسی تأکید می کنند محدود به سیاستمداران نیست و عموم مردم دیدگاه مطلوبی از تعامل غربی با ایران و علایق آن ندارند. با این حال باید به خاطر داشت که دیوار بی اعتمادی به کشورهای غربی و در خط مقدم ایالات متحده فقط برای ایران نیست و در یادبود تاریخی بسیاری از ملل دیگر ثبت شده است. اعتماد به سیستم بین المللی یک مفهوم سیاسی است که نه تنها امضا می شود و همیشه باید با تعهدات عملی تضمین شود و از سیاست های مضاعف خودداری کند. همه معتقدند که اعتماد یک چیز نسبی و عملکردی از منافع و علایق ملی است که رابطه عمیقی با قدرت دارند. بنابراین ساختار سیستم بین المللی به دنبال ارتقاء قدرت منطقه ای و جهانی خود از طریق معاهدات و توافق های بین المللی است که گاهی به ملل تحمیل می شود.

دقیقاً این اقدامات یک جانبه باعث شده است که تجربه تاریخی ایران در مورد توافق های بین المللی که راحت نیستند و بنابراین نمونه های بسیاری از دولت های غربی ایالات متحده و انگلیس به فرانسه و آلمان می توانند برای دوره های مختلف بیان شوند به طوری که ممکن است اعلامیه مقامات ایرانی از اعتماد به ایالات متحده بر اساس واقعیت باشد. هنگامی که برنامه استراتژیک گسترده استراتژیک دونالد ترامپ نیز توسط دونالد ترامپ نادیده گرفته شد و به ایران آسیب قابل توجهی وارد کرد. بنابراین جای تعجب نیست که شکاف بین وعده و عمل آمریکایی ها یکی از مهمترین عناصری است که مذاکرات اخیر را سایه زده و ابهاماتی را در افکار عمومی ایجاد کرده است. طی دهه های گذشته به ویژه پس از خروج یک جانبه ایالات متحده از معامله هسته ای (BRJAM) در سال 2 تهران بارها تأکید کرده است که دیگر نمی توان به تعهدات شفاهی یا امضای توافق نامه اعتماد کرد.

به همین دلیل در این دور مذاکرات ما دیدیم که تیم مذاکره جمهوری اسلامی در هر نوع اقدامات ملموس قابل اثبات و پایدار آمریکایی ها به توافق رسیده است. سوالی که حتی در آستانه مذاکرات مبهم بوده است. مقامات کاخ سفید در اظهارات رسمی خود بر لزوم بستن یا محدود کردن مراکز هسته ای ایران مانند فوردو و نطنز تأکید می کنند و روند گفتگو را “سازنده” و “عادلانه” توصیف می کنند. با این حال جمهوری اسلامی ایران بر حق غنی سازی و اصرار بر آن تأکید می کند. همان موقعیت های تکراری ابهاماتی را در مورد یکپارچگی طرف ایالات متحده در پیگیری توافق متعادل ایجاد می کند.

سایه دیپلماسی مثبت ایالات متحده برای مذاکرات

مثبت برای نشان دادن فضای مذاکره کننده آمریکایی یکی از تاکتیک های کشور برای ایجاد تصویری چشمگیر از ایالات متحده است. هدف از این اقدام القاء پیام به افکار عمومی است که ایالات متحده با ابزارهای مختلف کاهش تنش و جلوگیری از تشدید بحران است. با اتخاذ این استراتژی به نظر می رسد واشنگتن علاوه بر ترغیب افکار عمومی برای ارائه فرصت کافی برای ایجاد اجماع بین المللی از عامل زمان نیز استفاده می کند.

اگرچه برخی از تحلیلگران این برداشت ها را در نتیجه بی اعتمادی افراطی می دانند و آن را یکی از موانع مهم برای توافق می دانند اما مطالعه اقدامات آمریکایی این واقعیت تاریخی را تأیید می کند. به طور خاص اختلافات فنی و حقوقی اکنون در صدر قرار دارد و موقعیت هایی مانند درخواست صریح نماینده ویژه ایالات متحده برای جمع آوری کامل اماکن هسته ای ایران به دور از رویکرد سازنده ای نیست که آمریکایی ها ادعا می کنند.

این پیشرفت نشان داده است که عدم موفقیت ترامپ در تحقق وعده های انتخاباتی خود برای متوقف کردن آتش در غزه حل بحران اوکراین ناکارآمدی در گنجاندن مسابقه مدیریت اشتباه مالی در تورم در اقتصاد جهانی و تضعیف نهادهای مستقل با افراط گرایی. کاهش محبوبیت در گروه های مختلف تبدیل شده است. بنابراین رسانه های عالی رسانه های مربوط به توافق و مثبت یکی از تکنیک های تبلیغاتی برای مدیریت افکار عمومی است تا بگویند که ترامپ می تواند کنترل اوضاع را به دست بگیرد و با استفاده از ابزارهای مذاکره بر بحران ها غلبه کند. به خصوص با این ترفند می تواند موقعیت سقوط ایالات متحده در منطقه غرب آسیا را ترمیم کند که برای مدت طولانی سقوط کرده است. علاوه بر این بازیگران منطقه ای و بین المللی به نتایج این مذاکرات نگاه می کنند و فعالیت عملی ایالات متحده در شناخت حقوق رسمی جمهوری اسلامی ایران یکی از مؤلفه های مهم سیاسی روند گفتگو است. به ویژه می توان ادعا كرد كه مذاكرات در مذاكرات به یكی از خطوط قرمز واشنگتن تبدیل شده است زیرا نقش مهمی در حفظ متحدان منطقه ای آمریكا و به حداقل رساندن احتمال درگیری نظامی دارد.

تاریخ تاریخی انحرافات آمریکایی در بحث ایجاد اعتماد به نفس

دیپلماسی ناپایدار و ناپایدار ایالات متحده دارای تاریخچه ای است که به تاریخ کشور برمی گردد و تنها نگاهی به عمل غیر دیپلماتیک دولت در مورد تیپ شواهد روشنی از تعهد آمریکایی به جامعه بین المللی است. البته این تنها کسی نیست که دولت ایالات متحده در ماه آگوست خصومت صریح خود را با ملت ایران و کودتای ایالات متحده نشان داده است معرفی کاپیتولاسیون نقض یکپارچگی ارضی ایران با تجاوز به تاباها قتل فیگ سردار سلیمانی و غیره. البته پایان میانجیگری تجربه ای بود که علاوه بر میثاق ایالات متحده به صراحت نشان داد که رهبران ایالات متحده مؤسسات بین المللی مانند شورای امنیت را به رسمیت نمی شناسند و هیچ هزینه حقوقی برای این تخلف “رعایت تعهدات بین المللی” نیست. آنها همچنین کشورهای دیگری را که مشروعیت ایالات متحده را نسبت به تعهدات بین المللی نمی دیدند رد کردند. خروج غیرمسئولانه ایالات متحده از افغانستان تحریم های مالی علاوه بر تعهدات WTO به چین نادیده گرفتن متحدین اروپایی در تصمیمات مالی و غیره اسناد دیگری است که نشان می دهد ایالات متحده از کارگزار این مورد نیست و این از چارچوب توافق و گاهی اوقات در ایالات متحده تجاوز نکرده است. و کانادا خواستار ضمانت های واضح و عملیاتی از واشنگتن برای اثبات رعایت مفاد قراردادهای ذکر شده در توافق های بین المللی است. تجزیه و تحلیل میدانی و دیپلماتیک به این معنی است که اگرچه مکالمات اخیر بین ایران و ایالات متحده در یک محیط نسبتاً فعال با جنبش های دیپلماتیک دنبال شده است و مقامات این جلسات آن را سازنده و مطلوب می دانند. اما شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد نگرش و نگرش آمریکایی نسبت به پرونده هسته ای ایران به شرح زیر است و آنها نه تنها با اتخاذ سیاست های مضاعف خواسته های غیر منطقی و عدم تعهدات عملی به ترویج مذاکرات کمک می کنند بلکه باعث انصراف اعتماد و مسدود کردن سؤالاتی که نمی کنند. در چنین شرایطی بهترین تاکتیک های همان اعتماد به نفس که به نمایندگان ایالات متحده از مقامات ایران منتقل شده است اجتناب از خوش بینی و اقدامات شدید همانطور که ایران جمهوری اسلامی به صراحت اظهار داشت که به دنبال سلاح های هسته ای نیست و برای تحقق تعهدات هسته ای خود انعطاف پذیر است. اما علیرغم این همکاری ها شاهد قول طرفین به برادری بوده است و این فرصت را نباید با سهل انگاری به دولت های غربی بازتولید کرد زیرا اصل غنی سازی هرگز سازگار نیست و ما نباید توسط رسانه ها و تبلیغات ایالات متحده مرعوب شویم.

*تولید مثل سایر رسانه ها و شبکه های اجتماعی تأیید محتوای آن از ISNA نیست و صرفاً برای توجه مخاطب منتشر می شود.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا