ما نمک گیریم! – یومیر

ظاهری که با گنبد طلایی شما عبور می کند دست را روی سینه می گذارد اشک از گوشه چشم به گونه باز می شود و طعم شیرین دهانم دهانم را پر می کند و می گوید: Salam Alik یا Ali Bin Musa Al -Reza (AS).
به گفته یومیر Mansoura Jasbi در یادداشتی در Jamaran نوشت: شکی نیست که امام ها همه سبک هستند. این عشق سید الشوهادا نیست. هنگامی که پاهای شما به نجف می رسد گوشه ای از حرم اگر باشد می تواند پاهای شما را دراز کرده و نفس دلپذیر بکشد گفتن کلامی نیست. اما من نمی دانم راز چیست که مهم نیست که در کجا به ما می دهیم از همان مکان مقدس قلب ما هوا گنبد طلا و حیاط Gohard. به نظر می رسد که آنها گل آلود بودند ما به دلیل گل سرخ خالص عشق علی بن موسی الدرادا اشتباه گرفته ایم.
این همان چیزی است که من می گویم نه ادعایی که من در مورد آن صحبت کردم و آنها همان رسید را داشتند. به این ادعا نمی توانم دلیل منطقی را برای پادشاهی عشق بیاورم اما اگر و چرا و چرا. این طعم و مزه ای است که کام را شیرین می کند قلب را تسکین می دهد و روح را نوازش می کند. به هیچ وجه وقتی همه درها بسته می شوند قلب شما مسیر را به سمت حرم می گیرد و به جلو حرکت می کند همان عشق.
سالها پیش در هواپیما دوست داشتم که به پارک آبی بروم و یک کباب مخصوص بخورم و به مشهاد سفر کنم. او دوباره پرواز می کرد و به تهران باز می گشت. او اصلاً در اطراف حرم نبود نه در اطراف نگه داشتن فاصله خود با حرم بنابراین او به گنبد طلایی نگاه نمی کند. او همچنین می دانست که اگر این اتفاق بیفتد شما شور خواهید بود و دیگر نمی توانید قلب خود را بدست آورید. سرانجام با تمام ادعاهای خود در مورد بی خدا و دین مرحوم موزنزن زیباترین موسیقی جهان بود. Iftar عاشق ماه مقدس بود و وقتی او را دعوت کرد گفت شما باید روزه خود را باز کنید.
بعضی اوقات فکر می کنم همه کسانی که زیارت شما را به عنوان نسبت پیرمردها و پیرزنی ها می دانند کوه ها و جنگل ها و دریا را به عنوان منبع انرژی آرام بخش در نظر می گیرند اما شما نه طعم آن را ندارید. شیرینی شیرین شما اگر آنها روی زندگی خود بنشینند. آنها بی قرار خواهند بود. آنها مانند همه آنها می شوند و وقتی این بازدید به تأخیر می افتد ما تسلیم نمی شویم.
من حتی فکر می کنم که این ناشناخته ها این سوءاستفاده ها این حواس پرتی ها روی درب عزت جو فقط برای گریه کردن برای آنها. آنها نمی دانند که گاهی اوقات قطره اشک بیشتر از خنده است. آنها نمی دانند که اشک گاهی اوقات اشک شور است. مثل زمانی که می توان عاشق به آن پیوست. و شما و ما همان عاشق هستیم که بسیار خریداری شده و شیرین شما است.
من حتی فکر می کنم این عشق توست که قلب ها را به هم وصل می کند. من هم این را در هوا نمی گویم. شما یک دوست ندیده اید و آن را شنیده اید. سپس صبح هنگامی که به تلفن اصابت کردید پیامی را به حرم ارسال کردید و می گویید من یک دعا بودم. دوستی که من فقط یک اسم را می شناختم زیرا این نام خودم بود. سپس عکس شب عید از کریم آهل البیت (AS) اتفاق می افتد.
سپس او به حافظه خود می رود و در گوشه ای می نشیند که در آنجا مانسورا وجود دارد که باید برای آن دعا کنم. کوله پشتی که باران را برای جاده مشایح می گوید می گوید من نفس می کشم قدم به قدم. سپس به پناهگاه خداوند که با تصویری از چشمان من به اشک می رسد. من می گویم این همه عشق شماست. مگر اینکه آنها بگویند شما باید به شما Carbala بدهید. این همچنین برای شما Carbala است که به من دادید. من اصلاً آن را نامگذاری می کنم. هرچه می روم نمی توانم نام دیگری پیدا کنم.
من به نگاه جنایتکار شما برای زیارت دیگر نیاز دارم.
*تولید مثل محتوای شبکه های اجتماعی تأیید محتوای آن نیست و صرفاً برای توجه مخاطبان به فضا منتشر می شود.
پایان پیام