فلسفه نام سیزده به در چیست؟ | معنای پنهان و ریشه های آن
فلسفه نام سیزده به در
فلسفه نام سیزده به در نه تنها به معنای «در کردن نحسی سیزده» است، بلکه ریشه ای عمیق تر در فرهنگ باستانی ایران دارد که به مفهوم «سیزدهم به سوی دشت و صحرا شدن» اشاره می کند. این نام، جشن سیزدهمین روز از نوروز را که اوج پایکوبی و شادمانی در دل طبیعت است، در بر می گیرد.

سیزده به در، نقطه اوج جشن های نوروزی، همواره با شور و هیجان خاصی در میان ایرانیان همراه بوده است. در این روز، خانواده ها به دشت و صحرا پناه می برند تا آخرین روز تعطیلات نوروزی را در آغوش طبیعت سپری کنند. برای بسیاری، این آیین با مفهوم «در کردن نحسی» عدد سیزده گره خورده است، اما نگاهی عمیق تر به ریشه های تاریخی و زبانی این نام، افق های تازه ای را پیش روی پدیدار می سازد. آیا این تنها یک خرافه متأخر است یا معنایی دیرین تر در پس این نام کهن نهفته است؟ کاوش در منابع ادبی و اسطوره ای، پرده از فلسفه ای برمی دارد که سیزده به در را بیش از یک روز برای راندن شومی، به یک نماد پیوند با زندگی، باروری و شکرگزاری از مواهب طبیعی تبدیل می کند.
سیزده به در: «در کردن نحسی» یا «به سوی دشت و صحرا شدن»؟
نام «سیزده به در» همواره در هاله ای از ابهام معنایی پوشیده شده است و تفسیرهای گوناگونی از آن ارائه شده که گاه در تقابل با یکدیگر قرار گرفته اند. این دوگانگی معنایی، عمدتاً از برداشت های متفاوت از واژه «در» در این عبارت نشأت می گیرد.
بررسی معنای «در» در «سیزده به در»
نخستین و شاید رایج ترین تفسیر از «سیزده به در»، آن را به معنای «در کردن نحسی» عدد سیزده می داند. بر پایه این باور عمومی، سیزدهمین روز فروردین، روزی «نحس» یا «بدیمن» تلقی می شود که برای رهایی از شومی آن، باید از خانه خارج شد و به دامان طبیعت پناه برد تا «نحسی» از وجود انسان و خانه اش «در» یا دفع شود. این دیدگاه، اگرچه در میان عامه مردم رواج گسترده ای دارد، اما به نظر می رسد ریشه های آن به دوران پس از صفویه و تحت تأثیر نفوذ فرهنگی از اروپا بازمی گردد. در فرهنگ اروپایی، عدد سیزده به دلایل مختلفی (از جمله ارتباط با شام آخر و تعداد افراد حاضر) به عنوان عددی نحس شناخته می شود که این باور به تدریج وارد فرهنگ ایرانی نیز شده است.
اما تفسیری دیگر و به مراتب مستندتر، واژه «در» را نه به معنای «دفع کردن» بلکه به معنای «دره، دشت و صحرا» می داند. این برداشت، از ریشه های عمیق زبان فارسی و ادبیات کلاسیک ایران نشأت می گیرد. برای نمونه، در لغت نامه دهخدا و منابع ادبی کهن، واژگان «در و دشت» به معنای «دره و دشت» یا «بیابان و صحرا» به کار رفته اند. فردوسی، حکیم بزرگ توس، نیز در اشعار خود از این ترکیب معنایی استفاده کرده است که نشان دهنده رواج این مفهوم در گذشته بوده است. بر این اساس، «سیزده به در» به معنای «سیزدهم به سوی دره و دشت شدن» است. این تعبیر، با آیین طبیعت گردی و حضور در دامن طبیعت که بخش جدایی ناپذیری از جشن سیزده به در است، کاملاً همخوانی دارد و آن را نه یک اقدام برای دفع شومی، بلکه یک جشن شادمانی و پیوند با طبیعت معرفی می کند.
تفسیر سوم، واژه «در» را به معنای «بیرون» یا «خارج» می بیند. بر این اساس، «سیزده به در» یعنی «سیزدهم (روز) به بیرون رفتن (از خانه)». این معنا نیز با مفهوم طبیعت گردی و خروج از محیط بسته خانه در این روز پیوند ناگسستنی دارد و تأکید بر حضور در فضای باز و بهره مندی از هوای تازه بهاری می کند.
قوی ترین و مستندترین تفسیر از «فلسفه نام سیزده به در»، آن را از بند خرافات نحسی رها ساخته و به ریشه های اصیل ایرانی پیوند می دهد؛ جایی که «در» به معنای «دشت و صحرا» است و این روز، دعوتی است به سوی آغوش طبیعت.
با توجه به فرهنگ غنی و سرشار از نمادهای طبیعت گرا و خردورزی ایران باستان، تفسیر «سیزدهم به سوی در و دشت شدن» یا «سیزدهم به بیرون رفتن» بسیار قوی تر و اصیل تر به نظر می رسد. این دیدگاه، نه تنها با جنبه های شادمانی و طبیعت محور این جشن همخوانی دارد، بلکه از آن یک آیین کهن می سازد که ریشه در ستایش طبیعت، زندگی و باروری دارد، نه ترس از اعداد و نحسی.
آیا سیزده در فرهنگ ایرانی نحس است؟ تفکیک یک باور رایج
باور به «نحسی» عدد سیزده، در میان بسیاری از مردم رواج دارد و گاه این باور به حدی عمیق می شود که تأثیرات منفی بر زندگی روزمره افراد می گذارد. اما آیا این باور ریشه ای در فرهنگ اصیل و گاهشماری کهن ایرانی دارد؟ بررسی متون و اساطیر باستانی ایران نشان می دهد که این باور، نه تنها اصیل نیست، بلکه با دیدگاه های نیاکان ما در تضاد است.
جایگاه عدد ۱۳ در گاهشماری و نجوم باستان ایران
در گاهشماری کهن ایرانی، هر روز ماه نام ویژه ای داشت که معمولاً به یکی از ایزدان یا امشاسپندان (فروغ های جاودان) مرتبط بود. روز سیزدهم هر ماه، «تیر روز» نام داشت. این روز به ایزد «تیشتر» (Tishter) یا «تیر» اختصاص داشت که در اوستا، فرشته باران و حاصلخیزی معرفی شده است. تیشتر، ایزدی است که در مبارزه با دیو خشکسالی، «اپوش»، پیروز می شود و زندگی و سرسبزی را به ارمغان می آورد. این ارتباط با ایزد باران و حاصلخیزی، خود نشانه ای از مبارک بودن و فرخندگی این روز است.
جشن «تیرگان» نیز که در سیزدهمین روز از ماه تیر برگزار می شود، گرامیداشت همین ایزد است و از جشن های بزرگ و شادمانی در فرهنگ ایرانی به شمار می رود. برگزاری جشنی بزرگ به نام ایزد باران در سیزدهمین روز ماه، دلیلی قاطع بر مبارک بودن این عدد و روز در فرهنگ ایران باستان است.
ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ ایرانی در کتاب ارزشمند خود «آثارالباقیه»، جدولی برای سعد و نحس بودن روزها ارائه داده است. جالب توجه است که در این جدول، در مقابل روز سیزدهم نوروز، واژه «سعد» به معنای نیک و فرخنده ذکر شده است. این مستندات تاریخی، به وضوح نشان می دهند که در باورهای اصیل ایرانی، روز سیزدهم نه تنها نحس نبوده، بلکه نیکو و پربرکت شمرده می شده است. حتی اگر بخواهیم جنبه ای منفی در مورد عدد سیزده در فرهنگ ایرانی بیابیم، تنها می توان به «بدقلق» بودن آن به دلیل خاصیت بخش ناپذیری اش در ریاضی اشاره کرد که این خود نشانه ای از دانش بالای نیاکان ما در این حوزه است، نه یک باور خرافی.
ریشه باور به «نحسی سیزده»
باور به «نحسی سیزده» در ایران، عمدتاً پس از دوران صفویه و از طریق نفوذ فرهنگی غرب رواج یافت. در بسیاری از فرهنگ های اروپایی، عدد سیزده به دلایل تاریخی و مذهبی (مانند تعداد مهمانان در شام آخر حضرت مسیح) با بدشانسی و نحسی پیوند خورده است. این باور، به تدریج وارد فرهنگ عامه ایرانیان شد و با گذشت زمان، به شکل یک سنت درآید، در حالی که ریشه در خرافات وارداتی دارد و با فلسفه اصیل ایرانی در تضاد است.
یکی از روایات رایج که برای توجیه «نحسی سیزده» مطرح می شود، داستان «کشته شدن ایرانیان در دوران خشایارشاه» توسط یهودیان و دختری به نام استر است. این روایت ادعا می کند که در سیزدهمین روز فروردین، هزاران ایرانی به دستور خشایارشاه و توطئه یهودیان کشته شدند و از همین رو این روز نحس تلقی شده است. اما این ادعا از نظر تاریخی فاقد اعتبار است و توسط بسیاری از پژوهشگران و تاریخ دانان مورد نقد قرار گرفته است. هیچ مدرک تاریخی معتبری این رویداد را تأیید نمی کند و به نظر می رسد این روایت، افسانه ای متأخر است که برای توجیه یک باور خرافی، ساخته شده است.
باور به نحسی سیزده نه تنها در متون کهن ایرانی جایی ندارد، بلکه روح جشن سیزده به در، سراسر شادی، امید، و پیوند با طبیعت است. این جشن، دعوتی است به رهایی از اندوه، شکرگزاری از مواهب بهاری و طلب فراوانی و باران از ایزد تیشتر، نه فرار از یک عدد شوم.
پیشینه و خاستگاه سیزده به در: از اسطوره تا تاریخ
جشن سیزده به در، با وجود اینکه یکی از شناخته شده ترین و پرشورترین آیین های نوروزی است، اما ریشه های تاریخی مکتوب آن کمتر از دیگر جشن های باستانی مورد بررسی قرار گرفته است. سکوت نسبی منابع تاریخی پیش از دوران قاجار، این جشن را در هاله ای از ابهام فرو برده و آن را به جشنی کمی «مبهم» در میان دیگر جشن های ایرانی تبدیل کرده است. با این حال، شواهد اساطیری، مردم شناسی و برخی اشارات پراکنده، به دیرینگی و خاستگاه کهن آن اشاره دارند.
دوران پیشدادی و اسطوره جمشید
همانند بسیاری از آیین های نوروزی که ریشه در دوران اساطیری و پادشاهان پیشدادی دارند، روایت هایی نیز درباره سیزده به در با جمشید، شاه اساطیری ایران، گره خورده است. بر اساس این روایات، جمشید پس از برپایی نوروز، در سیزدهمین روز فروردین، در صحراهای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا می کرد و باری عام می داد. این آیین برای چندین سال متوالی تکرار شد و به تدریج به یک سنت و آیین پایدار در ایران زمین بدل گشت. این روایت، نشان دهنده پیوند عمیق این جشن با طبیعت و شادمانی از دیرباز است.
همگونی با آیین های باستانی بین النهرین
پژوهشگران باستان شناسی و مردم شناسی، شباهت هایی میان سیزده به در و آیین های سال نو در تمدن های باستانی بین النهرین یافته اند. برای مثال، در سومر جشن سال نو با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» برگزار می شد. این جشن ها، دوازده روز به درازا می کشیدند و در روز سیزدهم، آیین هایی در آغوش طبیعت و بیرون از شهر برگزار می شد. این همگونی ها، این گمان را تقویت می کند که سیزده به در، ریشه ای دست کم چهار هزار ساله دارد و بخش جدایی ناپذیری از سنت های کهن آغاز سال در منطقه بین النهرین و فلات ایران بوده است.
سکوت منابع تاریخی پیش از قاجار
علی رغم قدمت اساطیری و شباهت های بین النهرینی، نکته قابل توجه، سکوت نسبی منابع تاریخی مکتوب پیش از دوران قاجار درباره جشن سیزده به در است. این سکوت به چند دلیل می تواند باشد:
- شفاهی بودن آیین ها: بسیاری از جشن ها و آیین های باستانی، به ویژه آنهایی که در میان عامه مردم رواج داشتند، به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل می شدند و کمتر در متون رسمی و تاریخی به ثبت می رسیدند.
- عدم ثبت رسمی: مورخان و کاتبان دوران های گذشته، بیشتر به رویدادهای سیاسی، نظامی و درباری می پرداختند و جزئیات زندگی روزمره و آیین های عامیانه، کمتر مورد توجه قرار می گرفت.
- تغییرات در طول زمان: آیین ها و رسوم در طول زمان دچار تغییر و تحول می شوند و ممکن است شکل و نام امروزی سیزده به در، با آنچه در گذشته های دور برگزار می شده، متفاوت باشد.
اشارات در دوران صفویه و قاجار
با این حال، برخی اشارات پراکنده در متون پس از دوران صفویه و به ویژه در دوران قاجار، به برگزاری این مراسم اشاره دارند. مهرداد بهار در کتاب «از اسطوره تا تاریخ»، اشاره ای کوتاه به جشن و پایکوبی مردم در اماکن عمومی در دوران صفوی می کند که این موضوع تا حدودی به آیین های سیزده به در نزدیک است.
عبدالله مستوفی، در کتاب «شرح زندگانی من»، جزئیات برگزاری مراسم سیزده به در در دوران قاجار را با دقت شرح داده است. همچنین ادوارد یاکوب پولاک، سفرنامه نویس و پزشک اتریشی که در دوران قاجار در ایران زندگی می کرد، در نوشته های خود به این آیین اشاره کرده است:
«سرانجام روز سیزدهم، یعنی آخرین روز عید فرامی رسد. مطابق با یک رسم کهن، گویا تمام خانه ها در چنین روزی معروض خطر ویرانی هستند. به همین دلیل همه از دروازهٔ شهر خارج می شوند و به باغ ها روی می آورند.»
این اشارات، هرچند دیرتر از دیگر جشن ها به ثبت رسیده اند، اما نشان دهنده وجود و رواج این آیین در طول قرون متمادی هستند. تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری، و گستردگی آن در میان مردمان، خود نشان دهنده دیرینگی این جشن در فرهنگ ایرانی است.
آیین ها و فلسفه نهفته در آن (ارتباط با نام و معنا)
سیزده به در، تنها یک روز برای تفریح در طبیعت نیست؛ بلکه مجموعه ای از آیین های نمادین را در خود جای داده است که هر یک دارای فلسفه و معنایی عمیق هستند. این آیین ها، اغلب با مفاهیم باروری، تجدید حیات، رهایی از آلودگی ها و طلب خیر و برکت از طبیعت گره خورده اند و ارتباط ناگسستنی با فلسفه نام این روز، یعنی «به سوی دشت و صحرا شدن» دارند.
سبزه گره زدن
یکی از مشهورترین آیین های سیزده به در، «گره زدن سبزه» است. این رسم، به ویژه در میان جوانان دم بخت، بسیار رایج است. فلسفه این آیین به اسطوره آفرینش در ایران باستان و داستان «مشیه و مشیانه»، نخستین زوج بشر، بازمی گردد. روایت شده است که مشیه و مشیانه، دختر و پسر دوقلوی کیومرث (نخستین انسان و پادشاه)، در روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با یکدیگر ازدواج کردند. در آن دوران که هنوز رسم عقد و نکاح به شیوه امروزی شناخته شده نبود، آن دو با گره زدن دو شاخه «مورد» (گیاهی مقدس در ایران باستان)، بنیان ازدواج خود را بنا نهادند.
باور بر این بود که با گره زدن سبزه و باز شدن آن توسط طبیعت، مشکلات و گره های زندگی نیز گشوده می شوند. این آیین نمادی از پیوند زندگی با طبیعت، طلب خوشبختی، نیت کردن آرزوها و گره گشایی از کارهای دشوار است. گویی هر گره، آرزویی را در دل خود پنهان کرده و با باز شدن آن گره، امید به برآورده شدن آرزوها در دل ها زنده می شود.
به آب سپردن سبزه
یکی دیگر از آیین های نمادین، «به آب سپردن سبزه نوروزی» است. پس از پایان تعطیلات و در روز سیزده به در، سبزه های سفره هفت سین که نماد سرسبزی و نو شدن زندگی بوده اند، به آب روان سپرده می شوند. این عمل، چندین فلسفه عمیق را در خود جای داده است:
- هدیه به آناهیتا: این آیین به عنوان هدیه ای به «آناهیتا» (Anahita)، ایزدبانوی آب ها در ایران باستان، تعبیر می شود. آناهیتا نماد پاکی، باروری و زندگی بخشی است و بازگرداندن سبزه به آب، سپاسگزاری از این عنصر حیاتی و طلب برکت بیشتر از آن است.
- دفع پلیدی ها و بیماری ها: همچنین باور بر این بود که سبزه، در طول دوازده روز نوروز، انرژی های منفی، بیماری ها و پلیدی ها را به خود جذب می کند. با به آب سپردن آن، این ناپاکی ها از خانه و زندگی دور شده و به چرخه پاک طبیعت بازگردانده می شوند. این نمادی از پاک سازی و تجدید قواست.
دعای باران
در گذشته، سیزده به در با آیین های مرتبط با «دعای باران» نیز همراه بود. با توجه به اینکه این روز به ایزد تیشتر (فرشته باران) اختصاص داشت، مردم با رفتن به دشت و صحرا و اجرای مراسم شادمانی، از خداوند و ایزد تیشتر طلب فراوانی باران و سرسبزی برای سال پیش رو می کردند. این آیین، نشان دهنده اهمیت حیاتی آب و باران در زندگی کشاورزی و اهمیت این روز برای تضمین سالی پربرکت بود. اگرچه این رسم در دوران معاصر کمرنگ شده است، اما فلسفه آن در طلب خیر و برکت از طبیعت همچنان پابرجاست.
بازی ها، شادی و خنده
سیزده به در، روز رهایی از غم و اندوه و فرصتی برای اوج شادمانی و خنده است. بازی های گروهی، ترانه خوانی و رقص های دسته جمعی، بخش جدایی ناپذیری از این روز را تشکیل می دهند. فلسفه این شادی ها، «بیرون راندن غم و اندیشه های پلید» است. باور بر این بود که با شادمانی و خنده، انرژی های منفی از وجود انسان دور شده و روحی تازه و سرشار از امید جایگزین آن می شود. روبوسی نماد آشتی و همدلی، و مسابقات اسب دوانی یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشکسالی بود که در نهایت با پیروزی ایزد باران به پایان می رسید.
دروغ سیزده (شوخی و سرگرمی)
«دروغ سیزده» یا «شوخی سیزده»، رسمی است که در سال های اخیر در برخی مناطق رواج یافته و معمولاً در این روز به عنوان بهانه ای برای سرگرمی و ایجاد خنده استفاده می شود. این رسم، شباهت هایی به «اول آوریل» یا روز دروغ آوریل در فرهنگ غربی دارد. اگرچه خاستگاه دقیق آن در فرهنگ ایرانی مشخص نیست و ممکن است از فرهنگ های دیگر وارد شده باشد، اما فلسفه کلی آن ایجاد نشاط و لحظاتی شاد و بی دغدغه در روز پایانی جشن های نوروزی است. این شوخی ها، غالباً بی ضرر و با هدف خندیدن جمعی انجام می شوند.
سایر آیین ها
علاوه بر موارد فوق، آیین های دیگری نیز در سیزده به در و پیرامون آن مشاهده می شوند که هر یک ریشه در باورهای فولکلوریک دارند:
- فال گوش ایستادن: ایستادن در گذرگاه و گوش سپردن به حرف های رهگذران به نیت گرفتن فال.
- فال کوزه: انداختن نیت به درون کوزه و کشیدن فال از آن.
- چهارده به در: در برخی مناطق، روز بعد از سیزده به در (چهاردهم فروردین) نیز به عنوان «چهارده به در» شناخته می شود و مردم با نیت های خاص به طبیعت می روند.
تمام این آیین ها، چه کهن و چه نو، نشان دهنده تمایل ذاتی انسان ایرانی به پیوند با طبیعت، شادمانی، امید به آینده و رهایی از بند دل مشغولی های روزمره هستند.
سیزده به در امروز: پاسداشت میراث و مسئولیت ما
سیزده به در امروز، همچنان با شور و شوق فراوان برگزار می شود و میلیون ها ایرانی در این روز به دامان طبیعت پناه می برند. اما در این میان، گاهی مشاهده می شود که این جشن از فلسفه اصیل خود فاصله گرفته و با آسیب هایی به محیط زیست همراه می شود. آنچه روزگاری نمادی از پیوند و شکرگزاری از طبیعت بود، امروز گاه به عرصه ای برای آلودگی و تخریب محیط زیست بدل می شود. رها کردن زباله در طبیعت، شکستن شاخ و برگ درختان و بی توجهی به فضای سبز، صحنه هایی ناخوشایند هستند که روح سیزده به در را مخدوش می کنند.
بازگشت به معنای واقعی جشن سیزده به در، نیازمند تأمل و مسئولیت پذیری همگانی است. این روز، فرصتی است برای:
- احترام به طبیعت: طبیعت، منبع حیات و سرسبزی است که باید از آن پاسداری کرد. سیزده به در باید روزی برای تجلیل از طبیعت و حفظ آن باشد، نه تخریبش.
- شکرگزاری: این جشن یادآور فراوانی و سخاوت طبیعت در آغاز فصل بهار است. شکرگزاری از این نعمت ها، جوهره اصلی آیین های کهن بوده است.
- امید به آینده: سیزده به در، پایان نوروز و آغاز سالی جدید با امید و آرزوهای نو است. این روز باید نمادی از نو شدن و تجدید حیات باشد.
هر فرد ایرانی، در پاسداری از این میراث گرانبها مسئول است. با رعایت اصول حفاظت از محیط زیست، عدم رهاسازی زباله، و احترام به فضای سبز، می توانیم روح اصیل سیزده به در را زنده نگاه داریم و این جشن را به یک تجربه واقعی از همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت تبدیل کنیم. بازخوانی فلسفه عمیق این جشن، ما را به سمت احیای رسوم اصیل و طبیعت محور آن هدایت خواهد کرد و نسلی آگاه تر و مسئولیت پذیرتر را در دل طبیعت پرورش خواهد داد.
نتیجه گیری: بازخوانی نام، بازآفرینی فرهنگ
فلسفه نام سیزده به در، از پیچیدگی ها و لایه های عمیقی برخوردار است که فراتر از یک باور ساده به «نحسی» عدد سیزده می رود. همانگونه که بررسی شد، ریشه های واژه «در» در این نام، بیش از هر چیز به مفهوم «دشت و صحرا» و «بیرون رفتن» اشاره دارد. این تعبیر، با روح اصلی جشن های نوروزی و طبیعت گرایی فرهنگ ایرانی همخوانی بیشتری دارد و نشان می دهد که این روز، از دیرباز، فرصتی برای پیوند دوباره با آغوش سخاوتمند طبیعت بوده است. باور به نحسی سیزده، عمدتاً یک پدیده متأخر و وارداتی است که با جایگاه فرخنده عدد سیزده و ایزد تیشتر در گاهشماری و اساطیر ایران باستان در تضاد است.
آیین های سیزده به در، از گره زدن سبزه که نماد پیوند، نیت و باروری است تا به آب سپردن سبزه که نشان از پاکی، شکرگزاری و بازگرداندن به چرخه حیات دارد، همگی در پی القای مفاهیم مثبتی چون امید، شادی، تجدید حیات و همزیستی با طبیعت هستند. این جشن، دعوتی است برای رهایی از اندوه ها، در آغوش کشیدن بهار و آماده شدن برای سالی پربار و پربرکت.
سیزده به در نه تنها جشنی برای همزیستی و شادمانی، بلکه میراثی گرانبها از نیاکان ماست که فلسفه آن در ستایش زندگی، طبیعت و امید به آینده نهفته است. در عصر حاضر، بازخوانی این نام و تعمق در معانی عمیق تر این جشن، به ما کمک می کند تا رسوم اصیل و طبیعت محور آن را احیا کنیم و مسئولانه در حفظ و نگهداری از محیط زیست بکوشیم؛ چرا که تنها در این صورت است که سیزده به در، می تواند همچنان نقش خود را به عنوان نمادی از جشن، طبیعت و رهایی از هرگونه تاریکی و بدبینی ایفا کند.