طفلی به نام شادی، دیریست گم شده است
بازی ایران و استرالیا که به حماسه ملبورن نیز معروف است در تاریخ 8 دسامبر 2016 برگزار شد تنها تصویری که من در چهار سالگی از بازی مهم فوتبال به یاد دارم لحظه دروازه بان استون ویلا و مدافع سابق منچسترسیتی است. مارک بوسنیچ در حالی که توپ خداداد عزیزی از کنار او عبور کرد و وارد تور شد روی زمین نشست. دو فریم دیگر ماشین هایی بودند که در خیابان تکان می خوردند و مردم تشویق می کردند که من بعداً فهمیدم فرانسه است. صلاحیت WC در سال 1998.
شادی جمعی حلقه مفقوده زندگی ما ایرانیان است. نه اینکه همیشه شرایط اینطور بوده است اما به مرور زمان به این نقطه رسیده ایم. بسیاری از اتفاقات دیگر باعث ایجاد تنش مثبت و منفی در جامعه نمی شود. شاید از دست دادن این شادی ناشی از ناامیدی گسترده ای است که بر جامعه حاکم شده است. بخشی دیگر از این بی عاطفی به تحولاتی که در کشور رخ داد مربوط می شود.
وی ادامه داد: شادی جمعی یک عمل عاطفی است که در آن فرد احساس خوشبختی می کند و بسیاری از جوامع بستر شادی جمعی را در جامعه خود تشکیل می دهند تا فضای جامعه تهذیب شود و مردم احساس شادی کنند و این در حالی است که کمتر به جمعی توجه می شود. شادی در کشور ما و عده ای با تردید و نگرانی در شادی جمعی به آن می نگرند ضمن تعریف چارچوب ها و مدل هایی برای شادی جمعی ضمن جلوگیری از رفتارهای نابهنجار فضای «جامعه به سمت آرامش و احساس خوب پیش می رود». (ایرنا 1394) به راستی چرا ما دیگر آدم های شادی نیستیم؟
ناامیدی از تغییر
ایران سال ها درگیر مشکلات زیادی بوده است. تقریباً می توان گفت در ایران همیشه درگیری های ضروری و غیرضروری وجود داشته است که تأثیر خود را در زندگی عموم جامعه نشان داده است. اما با همه این مشکلات با وجود اینکه جامعه فراز و نشیب های زیادی داشت این تصور که امکان تغییر وجود دارد اجازه نمی داد ناامیدی در جامعه گسترش یابد. بخشی از این امید در شرایط سیاسی خود را نشان داد. علاوه بر بدنه سیاسی جناح اصلاح طلب لایه خاکستری نیز به نوعی وارد انتخابات 92 96 و 98 شد که نتایج قاطعی را به همراه داشت. گذشته از مشارکت سیاسی روزهای تبلیغات انتخاباتی حتی پس از حوادث تلخ سال 1387 در دو انتخابات ریاست جمهوری بعدی نیز بسیار پرشور بود.
اما این روند ادامه پیدا نکرد. دلایل مختلفی را می توان در نظر گرفت. ناامیدی از سیاستمداران یکی از این دلایل است. وقتی جامعه متوجه می شود که نمی تواند با رای خود تغییری ایجاد کند زیرا یک اقلیت قدرتمند می تواند بر همه چیز تأثیر بگذارد ناامید می شود. از این مسیر است که کار ایران با کمتر از 40 درصد در ریاست جمهوری (1403) و حدود 40 درصد در مجلس (1402) به انتخابات رسیده است. نه باز شدن پنجره می توانست مردم را تکان دهد و نه چیز دیگری. حتی در پیروزی معجزه آسای مسعود المدیجیان در انتخابات 1403 تنها بخشی از لایه خاکستری و خیل مستاصل اصلاح طلبان به میدان آمدند و به رقیب تندرو خود رای دادند که رئیس جمهور نشود. هسته اصلی این ناامیدی این است که از این مسیر تغییر نخواهد کرد. به ویژه اینکه سه سال دولت و مجلس افراطی و اقداماتی که در حوزه اجتماعی انجام دادند این احساس را تقویت کرده است. تنها عمل به وعده های پزشکان می تواند این طرز فکر را نفی کند.
در گذشته هر خبر خوشی که از پیشرفت مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 می رسید امیدی را به جامعه تزریق می کرد و در نهایت وقتی برای حل این موضوع توافق شد مردم خوشحال شدند. با این حال در حالی که این گزارش در حال نگارش است مذاکرات مهمی بین دیپلمات های ایرانی و اروپایی در ژنو انجام خواهد شد اما به جرات می توان گفت که بسیاری از مردم نمی دانند که چنین رویدادی در راه است. زیرا این اخبار خاصیت خود را از دست داده است. شاید 11 سال پیش این خبر خوشحال کننده بود اما تجربه این دهه نشان می دهد که خوشحالی از این خبر کار راحتی نیست.
انباشته شدن مشکلات
بخشی از این ناامیدی ناشی از انباشته شدن مشکلات است. زمانی بود که مقامات بلندپایه کشور بسیاری از مشکلات را بزرگ نمی دانستند. اما امروز مقامات ارشد کشور از نارضایتی های گسترده از بخش انرژی تا صندوق های بازنشستگی صحبت می کنند. حقیقت این است که یک دهه پیش شرایط کشور بهتر از امروز بود. برخی از کارشناسان اقتصادی می گویند که وضعیت معیشتی مردم و وضعیت اقتصادی کشور در وضعیت بحرانی قرار دارد. ناامیدی برای بهبود شرایط و تلاش برای حفظ آنچه داریم یا زنده ماندن در این شرایط را می توان به وضوح در جامعه مشاهده کرد. انباشته شدن مشکلات به انباشت نارضایتی نیز می انجامد. در حال حاضر اعتراضات صنفی به ویژه در حوزه بازنشستگان وجود دارد.
شکاف بین دولت و ملت
تقریباً می توان با اطمینان گفت که کشوری وجود ندارد که درگیر این موضوع نباشد. شدت و ضعف یا میزان و عمق این شکاف در کشورها و جوامع متفاوت است. ایران نیز چنین وضعیتی دارد و نشانه ها و هشدارهای مختلف تحلیلگران نشان از افزایش این شکاف دارد. حوادث سال های اخیر در کشور این وضعیت را بدتر کرده است. می توان گفت که این روند از سال 2018 سرعت گرفته است. به دلیل عدم وجود مرجع خبری داخلی به دلایل مختلف و ضعف روایت وقایع از درون این شکاف بیشتر تقویت شد. به ویژه اینکه بسیاری از تبلیغات سیاسی رسانه های فارسی زبان در خارج از کشور پس از حوادث و اعتراضات سال 1401 در راستای «تیم ملی» نبودن تیم ملی فوتبال و روایت های دیگر از این دست بود. عوامل مختلفی در این دوری افراد از یکدیگر و اعتماد آنها به سازوکار قدرت مؤثر است که به دو مورد از آنها اشاره کردیم.
جایی در میان غمگین ها
18 فروردین امسال رسانه های داخلی گزارش سالانه شادی جهان را ترجمه و منتشر کردند. به گزارش تجارت نیوز در جدیدترین گزارش سالانه شادی جهان ایران در بین ۱۴۳ کشور در رتبه ۱۰۰ قرار دارد. در همسایگی ایران عراق در رتبه 92 و آذربایجان با یک پله پایین تر در رتبه 101 قرار دارد. کویت و امارات متحده عربی بالاتر از ایالات متحده (23) هستند و به ترتیب در رتبه های 13 و 22 قرار دارند. به گزارش تجارت نیوز در این گزارش از شاخص هایی مانند شرایط اقتصادی میزان اعتماد و عدالت در جامعه و همچنین اعتماد به دولت برای سنجش میزان شادی در کشورها استفاده شده است.
با مرور این مطالب شعر استاد شفیعی کدکنی به ذهن متبادر می شود:
کودکی به نام شادی … مدت هاست که گم شده است
با چشمانی درخشان و درخشان
با کلاه گیس بلند… تا اوج رویا
همه از او آدرسی دارند
ما را به روز نگه دارید
این نشانه ماست
از یک طرف خلیج فارس
آن سوی دریای خزر