سیاست آمریکا یک سال پس از طوفان الاقصی، بازگشت به غرب آسیا؟
آنچه این درگیری عمیق ایالات متحده را در مناقشه کنونی در منطقه غرب آسیا بهتر توضیح می دهد نقشی است که این درگیری می تواند در رقابت جهانی به ویژه بین ایالات متحده و چین ایفا کند. به عبارت دیگر آمریکا نقش خود را در این مناقشه ادامه سیاست مهار چین و «روی به آسیا» می داند.
به گزارش یومیر احسان کیانی در یادداشتی نوشت:
یک سال پس از عملیات طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه ارزیابی ها نشان می دهد که سیاست آمریکا در غرب آسیا اختلافات جدی تری نسبت به گذشته داشته است. با 7 بار وتوی قطعنامه های شورای امنیت به نفع اسرائیل تصویب دو بسته کمکی بالغ بر 40 میلیارد دلار به این رژیم در کنگره و همچنین 11 حمله به نیروهای مقاومت اسلامی در عراق و سوریه که منجر به شهادت بیش از 40 نفر شد مستقیم مداخله برای جلوگیری از عملیات انصارالله یمن در دفاع از غزه و در نهایت ارائه کمک های اطلاعاتی و امنیتی به ترور رهبران مقاومت مداخله آشکاری به نفع اسرائیل بوده است.
ذکر این نکته ضروری است که جنگ غزه بیش از جنگ اوکراین سیاست های منطقه ای آمریکا را به چالش کشیده است. زیرا اولاً نیروهای نظامی آمریکا در فاصله قابل توجهی از منطقه درگیری در اوکراین قرار دارند و خطر زیادی برای آنها وجود ندارد در حالی که نیروهای آمریکایی در عراق سوریه و اردن مستقیماً در معرض حملات گروه های مقاومت قرار دارند. دوم اینکه آمریکا نسبت به کی یف تعهدات سیاسی و نظامی کمتری دارد اما آشکارا خود را موظف به حفظ موجودیت و امنیت اسرائیل می داند و سوم اینکه در جنگ اوکراین تنها با ارتش دولت روسیه روبروست. اما در جنگ غزه با یک ارتش کلاسیک روبرو نیست بلکه با چندین گروه شبه نظامی روبروست
با این حال آنچه این درگیری عمیق ایالات متحده را در مناقشه کنونی در منطقه غرب آسیا بهتر توضیح می دهد نقشی است که این درگیری می تواند در رقابت جهانی به ویژه بین ایالات متحده و چین ایفا کند. به عبارت دیگر آمریکا نقش خود را در این مناقشه ادامه سیاست مهار چین و «روی به آسیا» می داند. از دیدگاه آمریکا تضعیف متحدان منطقه ای ایران و در نتیجه تضعیف اهرم بازدارندگی تهران که روابط خوبی با پکن دارد و از سوی دیگر فاصله بین متحدان آمریکا و چین از طریق افزایش حضور و پشتیبانی نظامی مبنایی برای مهار چین و محاصره “ابتکار کمربند” در کشورهای غرب آسیا است
حال می توان به این سوال پرداخت که آیا تمدید جنگ به نفع آمریکاست یا متوقف کردن آن؟ به نظر می رسد که کسی جز کنترل آن نیست. ایالات متحده با افزایش حضور نظامی خود در منطقه از جمله اعزام کشتی ها تقویت پایگاه های عراق و سوریه و ترویج پروازهای شناسایی و اطلاعاتی در راستای عملیات ترور هواپیماهای بدون سرنشین به دنبال بازیابی مزیت نسبی خود در برابر چین و روسیه است. . در غرب آسیا
در این چارچوب رژیم اشغالگر قدس به نمایندگی از آمریکا اصلی ترین نیروهای ضد آمریکایی منطقه یعنی گروه های مقاومت را از نظر نظامی امنیتی و اقتصادی در معرض شدیدترین حملات قرار داده است. علاوه بر این آمریکا با حملات مستقیم به انصارالله یمن و مقاومت عراق سعی در تقویت روابط ضعیف خود با ریاض و ابوظبی و در نتیجه افزایش فاصله عربستان و امارات با چین دارد. فشار آن نوید مداخله در سیاست خارجی این دو کشور را می دهد
آمریکا که توسط متحدانش متهم به ترک متحدان عرب خود در بهار عربی دوره اوباما و در جنگ یمن در دوران ترامپ شده است به دنبال بهبود وجهه خود به عنوان حامی است. با این حال این متحدان هنوز تردید دارند که بتوانند در سطح رژیم اسرائیل از آمریکا حمایت کنند.
به غیر از چند مورد تلفات نظامی در اردن عراق و یمن ایالات متحده هزینه انسانی زیادی نپرداخته است و در سیاست داخلی نیز توانسته خود را از فشار افکار عمومی در این باره رها کند. کشور با انتقاد از جنایات ارتش اسرائیل از طریق لفاظی و برخی اقدامات نمادین دیپلماتیک. بنابراین انتظار می رود تا زمانی که اهداف رژیم صهیونیستی در خصوص گروه های مقاومت محقق نشود آمریکا تلاش خاصی برای پایان دادن به جنگ انجام ندهد. این جنگ هزینه های جدی برای سیاست منطقه ای ایالات متحده در پی ندارد.
بنابراین اگر حملات جدی به پایگاه های آمریکایی در عراق سوریه و اردن به گونه ای طراحی شود که تلفات جدی برای ارتش این کشور وارد شود احتمال فشار این دولت بر رژیم صهیونیستی برای پایان جنگ بیشتر خواهد شد. از این منظر شاید برای برخی از نیروهای مقاومت این نظر وجود داشته باشد که با نگاهی به رابطه مطلوب راست های صهیونیستی و جمهوری خواهان آمریکایی افزایش تلفات آمریکا در آستانه انتخابات شانس ترامپ را برای پیروزی افزایش می دهد. از جمله رابطه شخصی نتانیاهو با ترامپ تمایل به داشتن متحد بهتر برای نتانیاهو در آمریکا
انتهای پیام