سقفی برای دو نفر – یومیر
“آقا من دنبال خونه ام می گردم. اگه کسی خونه قابل حملی می شناسه بهم خبر بده. من هم می خوام با کسی زندگی کنم که خجالتی نیست. من طرفدار هیچ چیز نیستم باید جایی داشته باشه یک موتورسیکلت پارک کنید هم اتاقی خیلی تمیز است و هیچ حد و مرزی ندارد و دوست دارد یک زندگی شبانه داشته باشد. نمونه های بی شماری از این تبلیغات در فضای مجازی وجود دارد. افرادی که به دلیل شرایط مالی نمی توانند به تنهایی خانه ای اجاره کنند و با فردی که نمی شناسند زندگی کنند. خانه ای که گاه رو به نور است و گاه در فضای تاریکش جان فدای آن می شود.
به گزارش یومیر روزنامه ایران نوشت: «هم زیستی» عنوانی است که در یک دهه اخیر زیاد شنیده ایم. پدیده ای که مشکل اقتصادی آن اولین عامل شکل گیری آن است. تنهایی عامل دیگر انتخاب این سبک زندگی است. بیشتر این افراد کسانی هستند که خانواده آنها در یک شهر زندگی می کنند و در شهر دیگری کار یا تحصیل می کنند. البته دسته سومی هم هستند که با وجود حضور خانواده در همان شهر ترجیح می دهند مستقل زندگی کنند. این افراد برای مدیریت مخارج و شرایط غیرقابل پیش بینی زندگی هم اتاقی می شوند یا فردی را به عنوان هم اتاقی انتخاب می کنند. در این میان اگر جنبه غیراخلاقی زندگی مشترک با چند نفر را به جای یک نفر در نظر بگیریم انگیزه های مختلف دیگر از داشتن شریک زندگی گرفته تا حضور یک فرد به عنوان پرستار یا واسطه در امور زندگی انگیزه هایی است که باعث می شود. پدیده زندگی مشترک تعیین کننده دکتر. علیرضا شریفی یزدی روانشناس اجتماعی نیز با تایید این طبقه بندی به وضعیت اقتصادی به عنوان عامل تعیین کننده اشاره می کند و می گوید: همزمان با گران شدن مسکن و کاهش ارزش ارزی دستمزدها و درآمدها در شهرها زندگی مشترک به عنوان یک پدیده اجتماعی و طبیعی انتخاب بسیاری از افراد به دلایل مختلف با خانواده خود زندگی نمی کنند. این پدیده که از سال 1396 در شهرهای بزرگ ایران افزایش یافته است همانطور که مطالعات تحقیقاتی نشان می دهد دارای مزایا و معایب بسیاری است که گاهی انسان را به سعادت می کشاند و متأسفانه گاهی او را به فروپاشی پایگاه اجتماعی و مقبولیت محکوم می کند. از صدمات زیاد
استقلال ماجراجویانه
ندا اهل کرمانشاه است. او خانواده ای متوسط دارد و ۸ سال پیش برای ادامه تحصیل در دانشگاه تهران به پایتخت آمد. سال اولی که در کوی دانشگاه زندگی کرد و تا حدودی با تهران و گوشه و کنار آن آشنا شد اما به دلیل مشکلات موجود در کوی ندا و هم اتاقی اش «فاطمه» که اهل بندرعباس است تصمیم گرفتند خانه کوچکی اجاره کنند. . 7 سال از زندگی مشترک ندا و فاطمه می گذرد و حالا که فاطمه چند ماهی است ازدواج کرده است ندا تنها زندگی می کند. با او از روزهای پرماجرا زندگی مستقل و داشتن هم اتاقی صحبت می کنم و او به من می گوید: “اگر می گفتم همه چیز عادی است دروغ می گویم. من و فاطمه روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. “شب های زیادی صبحانه خوردیم. به جای شام چون در یخچال چیزی نبود.» ندا یعنی نان و پنیر و چای شیرین که به گفته خودش از صد غذای اصیل برای او و فاطمه لذیذتر بود. ادامه می دهد: «خوابگاه به من سخت گذشت. از آویزان کردن لباس ها برای شستن و دوش گرفتن دلایلی وجود داشت که او هر روز یک داستان جدید را در خوابگاه شروع کرد نگران بود که نتوانیم از پس مخارج بر بیاییم.
دکتر شریفی یزدی که عضو فرهنگستان علوم پزشکی است و در زمینه های مختلف روانشناسی اجتماعی جامعه پذیری مجدد و فرهنگ سازی مجدد برای بسیاری از مردم فعالیت و پژوهش کرده است معتقد است: تا زندگی افراد از دو فرهنگ متفاوت بر اساس شرایط متفاوت. مقید می شود چاره ای نیست جز اینکه بسیاری از آموزه های درونی خود را کنار بگذارند و روابط خود را دوباره تنظیم کنند تا بتوانند با طرف مقابل تعامل سازنده داشته باشند. به معنای ساده تر فرد باید خود را جمع و جورتر کند تا جایی برای دیگران باز کند. این جامعه پذیری و فرهنگ سازی مجدد اغلب منجر به رشد و توسعه می شود زیرا فرد قدرت تصمیم گیری حل مسئله حل مسئله و مهارت های مکالمه را به شیوه ای خاص تر می آموزد و با فردی معقول که شناخته شده نیست هم اتاقی می شود. قبل از این که این ویژگی های اجتماعی سازنده را با او پرورش دهند.
معجزه زندگی افشین
سلام من یک هم اتاقی عاقل و شایسته و مناسب و تمیز می خواهم. تمام وسایل خانه تمام شده است. نیازی نیست چیزی بیاوری از صبح تا شب سر کار هستم. یکی از آنها در غیاب من می تواند کارهای خانه را انجام دهد. رهن و اجاره توافقی. من همسایه های آرام و خوبی دارم که به همه آنها احترام می گذارم و نمی خواهم فردی که شخصیت و رفتار ضعیفی دارد بیاید و باعث آبروریزی شود. اگر به دنبال خانه ای هستید که بتوانید در آن در آرامش زندگی و کار کنید در خدمت شما هستم. تمام جزئیات سن شغل و غیره را بنویسید. سوال نپرسید. حتی سلام نکن اگر وضعیتت خوب است شب با تو تماس می گیرم.»
«افشین» فریب این تبلیغ را خورد; 5 سال پیش که تصمیم گرفت در اصفهان بماند. او در یکی از شهرهای اطراف اصفهان سرباز بود و در آشپزخانه پادگان آشپز حرفه ای شد. پس از پایان خدمت سربازی تصمیم گرفت در شهر اصفهان تجارتی راه بیندازد و در اینجا بماند. او در حال مرور تبلیغات بود که این آگهی را دید. با تصور اینکه آدم آدم خوبی است و دنبال هم اتاقی بی مشکل می گردد شرایطش را برایش نوشت. آن شب افشین فقط صدای مرد محترمی را از تلفن شنید. این تازه آغاز ماجرا بود که افشین آن را اینگونه تعریف می کند: «وارد خانه ای ساده با وسایل ضروری شدم همه چیز آرام بود قرار شد برای کارهای خانه و آشپزی به من پول بدهند و کرایه خانه از حقوقم کم شود. روزهای اول همه چیز عادی پیش می رفت تا اینکه افراد جدید رفت و آمد می کردند. نمی توانستم اعتراض کنم چون متوجه شدم «علی» بدون اطلاع صاحبخانه خانه را به من اجاره داده است و برای اینکه بی خانمان نشوم. بهتر است ساکت باشم وقتی فهمیدم که صاحبخانه یکی از طعمه های علی است همه چیز را در برابر آنها پوشانده بودم و چون در زمان زنگ زدگی به آنها نیاز داشتم. معجزه زندگی افشین دو سال پیش در روزی رخ داد که او در خانه نبود و پلیس علی و 8 جوان دیگر را از آن خانه فساد دستگیر کرد. او تا به امروز به مواد مخدر روی نیاورده است و با تمرینات سخت بدنسازی سعی در رهایی از روزهای مسموم دارد. اگرچه عذاب وجدانش از افشین رها نشده است اما هفته ای یک بار برای بچه های پرورشگاه غذا می پزد. گاهی برای بچه های این خانه قصه تعریف می کند و هر بار قصه هایش را با عباراتی به پایان می رساند که به آنها یاد می دهد به خاطر سادگی و درماندگی هر ویترین جذابی را عاشق نکنند.
خانواده را نجات دهد
صرف نظر از همه جنبه های مثبت همزیستی مسالمت آمیز با توجه به روند فزاینده این پدیده در سطح جامعه باید زنگ خطر را به صدا در آورد تا آینده از این تیره تر نشود. دکتر علیرضا شریفی یزدی برای به صدا درآوردن این زنگ خطر خاطرنشان می کند: خانواده مهم ترین عنصر آسیب دیده از افزایش پدیده زندگی مشترک است. روابط عاطفی بین اعضای خانواده از بین می رود و فرد مستقل به این دلیل که می تواند خود و زندگی خود را اداره کند نه تنها احساس نیاز به کانون مهم خانواده را از دست می دهد بلکه بار تشکیل یک استوار را نیز به دوش نمی کشد. زندگی کنید و ازدواج کنید
انتهای پیام