جنگ برای بقا – یومیر

دولت نتانیاهو با افزایش بودجه دفاعی و تشدید حملات نظامی هدف دستیابی به حمایت سیاسی داخلی و جلوگیری از مسئولیت قانونی را دنبال کرده است. در همین حال تلاش های ترامپ برای حمایت از سیاست های نظامی اسرائیل تعهد واشنگتن را برای کاهش تنش های منطقه ای زیر سوال برد و ایالات متحده را به سمت درگیری های گسترده تر سوق داد. در حالی که منافع ملی ایالات متحده باید این رویکرد را در اولویت قرار دهد منابع و اهداف طولانی کشور را به خطر می اندازد.
در 5 مارس بنیامین نتانیاهو بودجه سال را پس از ماهها تعویق تصویب کرد. این تصمیم اتخاذ شد زیرا شکست رأی می تواند منجر به انتخابات اولیه شود. سناریویی که می تواند او را به دلیل وضعیت سیاسی شکننده در نتانیاهو در موقعیت دشوار قرار دهد. در همین زمان اسرائیل تهدیدهای امنیتی مداوم را اعلام کرده و توسط گروگان ها متوقف شده است -برای مذاکره به عنوان دلایلی برای پایان دادن به ما آتش سوزی ایالات متحده را در غزه متوقف کرد. اما تنها چند روز قبل از رای گیری نتانیاهوس اقدامی را برای از سرگیری عملیات عظیم نظامی می داند که در آنجا انجام شده است گامی آگاهانه برای جذب حمایت از شرکای ائتلاف راست افراطی به ویژه یتیمان بن گاویر انجام شده است.
جدول مذاکره در زیر آوار روی بمب ها
بودجه سرانجام توسط وزیر دارایی بوزال اسموتریش به عنوان “بودجه جنگ” شامل بالاترین هزینه های دفاعی در تاریخ اسرائیل است. علاوه بر این افزایش قابل توجهی در منابع اختصاص یافته به دیپلماسی عمومی در این بودجه پیش بینی می شود. تلاش آشکار برای رسیدگی به انتقاد مداوم بین المللی از سیاست های نظامی اسرائیل در غزه. در این بودجه افزایش قابل توجهی در دیپلماسی عمومی وجود داشت. ظاهراً عملی با هدف خنثی کردن موج اعتقادات بین المللی علیه سیاست های نظامی اسرائیل در غزه.
سخنگوی اسرائیلی و سایر مقامات از جمله استیو ویتكاف فرستاده دولت آمریكا كه در مورد برنامه كارلسون تاكر اظهار نظر كردند عمدتاً به دلیل امتناع همما از مذاکره بود. اما شواهد و گزارش ها نشان می دهد که در مرحله دوم مذاکرات اسرائیل ناگهان شرایط جدیدی را معرفی کرد. شرایطی که قبلاً توافق نشده بود و از حماس خواسته بود این شرایط جدید را بدون قید و شرط بپذیرد. اقدام یک جانبه اسرائیل روند مذاکره را پیچیده و ممکن است به بن بست آن کمک کند.
اسرائیل بدون مشورت یا هماهنگی با کارگزار و طرف مقابل شرایط جدیدی را برای مذاکرات معرفی کرد. به نظر می رسد این اقدام مهمترین چارچوبی است که حماس توافق شده است. قاب بر اساس ضمانت شفاهی کارگزاران آمریکایی مصر و قطر. تقریباً نامعتبر بوده است. پس از این تغییر اسرائیل مکالمات را ترک کرد و در 5 مارس حملات هوایی گسترده ای را به غزه آغاز کرد. این حملات فقط در یک شب بیش از 5 نفر را کشته است. کاخ سفید همچنین تأیید کرد که قبل از عمل با مقامات آمریکایی شنیده می شد. این پیام سؤالات جدیدی را در مورد توافق و سطح دولت ایالات متحده با این حرکت مطرح کرد.
اسرائیل در میدان نبرد و دادگاه ؛ نتانیاهو از چه چیزی می ترسد؟
تصمیم اسرائیل برای پایان دادن به آتش بس و شروع حملات نظامی موجی از گمانه زنی ها و تجزیه و تحلیل انگیزه های پشت صحنه را برانگیخت. برخی از تحلیلگران معتقدند که این تصمیم نه تنها پاسخی برای چالش های امنیتی بلکه ابزاری برای ترویج برنامه های سیاسی بنیامین نتانیاهوس بود. نخست وزیر اسرائیل اخیراً از رسوایی به نام قطرگیت جان سالم به در برد که شامل اتهامات دریافت بودجه از قطر مشاوران نزدیک وی در گروگان ها بود. در پاسخ به این بحران نتانیاهو به طور غیر منتظره ای رئیس شینبت را برداشته و روند رد وکالت را آغاز کرد. منتقدین این اقدامات را به عنوان تلاشی واضح برای متوقف کردن تحقیقات و منحرف کردن افکار عمومی از اتهامات قطرگیت تفسیر کرده اند.
تلاش های بنیامین نتانیاهو برای رد دو مقام ارشد موجی از اعتراضات مردمی را ایجاد کرد که در تاریخ اخیر اسرائیل بی سابقه است. بیش از 6000 اسرائیلی برای محکوم کردن این اقدامات در خیابان ها آمدند و نشان دادند که با وجود شرایط بحرانی مقاومت عمومی هنوز زنده است. این حجم اعتراضات از زمان حمله حماس به 5 اکتبر بی سابقه بوده است. آخرین نظرسنجی ها همچنین حاکی از آن است که نتانیاهو در صورت انتخابات احتمالاً شکست خورده است و باید با اتهامات طولانی فساد و کلاهبرداری مقابله کند. با این حال شرایط جنگ به او یک مزیت مهم داده است: فرصتی برای فرار از مسئولیت قانونی و کنترل کنترل روایت ملی. اما سؤال این است که چرا دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین ایالات متحده بقای سیاسی نتانیاهو را بر روی منافع ایالات متحده در اولویت قرار داده است؟
آمریکا در یک مسیر خطرناک برای وابستگی استراتژیک
دونالد ترامپ قبل از تصاحب کاخ سفید نتانیاهو را به سمت پذیرش مرحله اول آتش بس کشاند. دیپلماتیک احرامی در دوره ریاست جمهوری خود از درخواست خودداری کرد. شاید این رد استفاده از این ابزار یکی از عواملی باشد که حزب دموکرات از بین رفته است. با این مرحله ترامپ بر اولویت بندی ضمنی منافع ملی ایالات متحده تأکید کرد. وی به جای تکیه بر حمایت بی قید و شرط متحدین منطقه مسیر کاهش تنش در خاورمیانه را دنبال کرد و از گرفتاری در یک جنگ بی پایان جلوگیری کرد. استراتژی که به وضوح مطابق با علاقه طولانی ایالات متحده بود.
اهمیت ترافیک دریایی در دریای سرخ برای منافع ایالات متحده همیشه موضوع بحث بوده است. اما اگر ایالات متحده کانال سوئز را اولویت استراتژیک در نظر بگیرد می توان گفت آتش بس در غزه نتیجه مثبتی داشته است: حوثی ها در کشتی های تجاری. این توافق نامه به ترامپ این فرصت را داد تا مأموریت گران قیمت “نگهبان رفاه” را که هزینه های میلیاردها دلار آمریکا را هزینه کرده و کمترین پشتیبانی را از کشورهایی که بیشترین بهره را از مسیر را دریافت می کنند کاهش دهد. از این منظر پذیرش آتش بس در غزه نشان داد که ترامپ به جای منافع سیاسی نتانیاهو. او منافع ملی ایالات متحده را در اولویت قرار داد.
اما اکنون فرصت از بین رفته است. با رضایت ترامپ برای از سرگیری حملات اسرائیلی در غزه او مسیری را طی کرده است که به نظر می رسد بسیاری از سیاست های شکست خورده نیش. مسیری که سرنوشت سیاسی نتانیاهوس امنیت نیروهای نظامی ایالات متحده را سایه می زند. این امر به ویژه در تصمیم اخیر ترامپ برای تشدید حملات هوایی به یمن مشهود بود. این حملات که باعث کشته شدن چهار غیرنظامی شد جدی ترین هفته بمباران را از اوج کمپین هوایی سعودی در ژانویه انجام داد.
اگرچه این عملیات به طور رسمی به عنوان پاسخی به تهدیدات حوثی علیه حمل و نقل در دریای سرخ اعلام شد اما تقریباً در همان زمان بود که استراحت سلاح غزه فرو ریخت. با این حال در هنگام آتش بس حملات حوثی ها به طور قابل توجهی کاهش یافته بود. در 5 مارس حوثی ها اعلام کردند که کشتی های اسرائیلی را هدف قرار می دهند. تهدیدی که پس از اقدام اسرائیل در 5 مارس برای متوقف کردن هرگونه کمک یا کالاها به غزه رخ داد که این یک نقض آشکار آتش بس بود.
زمان این توسعه نشان می دهد که عملیات اخیر ایالات متحده عمدتاً به منظور محافظت از منافع ملی آنها انجام شده است بلکه هماهنگی با کمپین نظامی اسرائیل در منطقه است. در نتیجه نیروهای آمریکایی به طور فزاینده ای به جنگ آورده شده اند که نشان دهنده هدف اسرائیل است نه منافع استراتژیک تعریف شده آمریکا. این فرایند سؤالات جدی و اساسی در مورد جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد کرده و نگرانی هایی در مورد پیامدهای طولانی این تغییرات ایجاد کرده است.
علیرغم اظهارات رسمی برای کاهش دخالت درگیری های گران قیمت و بی پایان شواهد نشان می دهد که دولت ترامپ بیشتر و بیشتر با یک برنامه منطقه ای مبتنی بر نیازهای سیاسی داخلی بنیامین نتانیاهو به جای اینکه مبتنی بر منافع ملی ایالات متحده باشد مطابقت داشته است. این تغییر باعث تضعیف تعهدات کلامی واشنگتن برای عقب نشینی از درگیری های منطقه ای شده است در حالی که منابع اقتصادی و دیپلماتیک قابل توجهی را به اسرائیل جذب می کند.
در حالی که ایالات متحده با منابع محدود و اتحادهای شکننده دست و پنجه نرم می کند وابستگی استراتژیک واشنگتن به برنامه های نظامی بنیامین نتانیاهو خطر این کشور برای یک درگیری پیچیده تر منطقه ای است. ادامه این مسیر نه تنها از مهمترین اولویت های استراتژیک آمریکایی جلوگیری می کند بلکه اهداف طولانی ایالات متحده نیز چالش های جدی خواهد داشت.