تعیین کمیته حقیقت یاب در مورد ایران اقدامی غیرمنطقی است

تعیین کمیته حقیقت‌یاب در مورد ایران اقدامی غیرمنطقی است

دفتر مرکزی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران در گزارشی اظهار داشت: “تعیین یک کمیته واقعیت -ایران که همواره از تعهدات خود نسبت به شهروندان و جامعه جهانی پیروی کرده است یک عمل غیر منطقی و غیر سازنده است.”

به گفته اینا متن این گزارش به شرح زیر است:

حقوق بشر به عنوان یکی از ستون های اساسی سیستم حقوقی بین المللی همیشه توسط جامعه بین المللی تأکید شده است. این مفهوم که ریشه در حفظ کرامت انسانی و آزادی های اساسی دارد در اسنادی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی متبلور شده است. با این حال در عمل ما انتخابی و ابزاری را برای این اصول در روابط بین المللی می بینیم.

واکنش های مختلف در مورد نقض حقوق بشر در نقاط مختلف جهان نه تنها دنیای این حقوق را زیر سوال برده است بلکه سیاست کشورهای قدرتمند و نهادهای بین المللی را نیز به چالش کشیده است. این ناسازگاری که از منافع سیاسی ناشی می شود اعتماد به نفس در مکانیسم های حقوق بشر را تضعیف کرده و مشروعیت آنها را تضعیف کرده است.

نمونه بارز این رویکرد انتخابی در عملکرد شورای حقوق بشر سازمان ملل به وضوح قابل مشاهده است. این شورا نه تنها جهت گیری صریح سیاسی خود را به تعویق انداخت بلکه با اتخاذ تصمیماتی در مورد اوضاع حقوق بشر در ایران ضمن نادیده گرفتن چندین و ناخوشایند از نقض حقوق بشر در سایر نقاط جهان اصل اساسی بی طرفی را نیز به جا گذاشته است. این تبعیض سیستماتیک نمونه های بسیاری در رسیدگی به پرونده ایران دارد که در زیر ذکر خواهد شد.

سازوکارهای حقوق بشر سازمان ملل برای نماد عدالت و حمایت از کلیه حقوق بشر اعتبار بین المللی را با رفتار انتخابی و سیاسی خود تضعیف کرده است. همانطور که رژیم صهیونیستی مرتکب جنایات غیر انسانی در فلسطین می شود این شورا به جای مقابله با این بلایای انسانی ایران را مورد توجه خود قرار داده است. این دوگانگی رفتاری نه تنها عدالت جهانی را نقض می کند بلکه مشروعیت این نهاد بین المللی را نیز به یک چالش جدی تبدیل کرده است.

اسناد و گزارش های بی شماری از سازمان های مستقل حقوق بشر حاکی از کشتار غیرنظامیان تخریب زیرساخت های حیاتی و محاصره غیر انسانی نوار غزه است اما شورای حقوق بشر ترجیح داده است با بزرگ کردن سؤالات داخلی افکار عمومی را از جنایات فعلی در فلسطین منحرف کند. این رویکرد نه تنها معیارهای مضاعف موسسه را منعکس می کند بلکه تأثیر و جهت گیری قدرتهای غالب برای تعیین دستورالعمل های آن را تأیید می کند.

تضاد آشکار در عملکرد شورا آشکارتر است که ما ده ها تصمیم را علیه رژیم صهیونیستی با اقدامات جدی و جدی علیه ایران مقایسه می کنیم. تصمیمات فلسطین با وجود تعداد آزادی هرگز به مرحله اجرا نرسیده است در حالی که همین توصیه ها با سرعت و شدت بی سابقه ای در ایران عمل می کنند. این نابرابری رفتاری به وضوح نشان می دهد که چگونه حقوق بشر به ابزاری برای ارتقاء اهداف سیاسی تبدیل شده است.

جمهوری اسلامی ایران که همیشه از تعهدات بین المللی خود پیروی کرده است امروز هدف دو شکل جدید تروریسم جهانی سازمان یافته “تروریسم دارویی” و “تروریسم اقتصادی” است. این جنایات ساختاری تحمیل شده توسط تحریم های بی رحمانه حقوق اساسی ملل ایران را بطور منظم و برنامه ریزی شده نقض می کند. تحریم های دارویی و پزشکی که باید “تروریسم دارویی” نامیده شود با محرومیت عمدی شهروندان با دسترسی به داروهای حیاتی و وسایل پزشکی منجر به مرگ تدریجی بیماران می شود. این عمل غیرانسانی که به طور مستقیم به سلامتی و زندگی آسیب پذیرترین بخش های جامعه اشاره می کند از جمله جنایات علیه بشریت است. در عین حال “تروریسم اقتصادی” شریان های حیاتی اقتصاد ملی را از طریق تحریم های اقتصادی و بانکی هدف قرار داده و معیشت میلیون ها شهروند بی گناه را تهدید کرده است. کشورهای غربی غربی که ادعا می کنند از حقوق بشر دفاع می کنند نه تنها در طراحی و اجرای این اشکال مدرن تروریسم نقش داشته اند بلکه سعی کرده اند با سوءاستفاده از نهادهای بین المللی این جنایات سازمان یافته را قانونی کنند. این قدرتهای معیارهای مضاعف و یک رویکرد سیاسی همچنان نادیده گرفتن اثرات مخرب تحریم ها بر زندگی مردم عادی و همچنان به متهم کردن ایران ادامه می دهد. سوال اصلی این است که آیا می توان تحریم های پزشکی و پزشکی آگاهانه به هزینه هزاران بیمار چیزی جز تروریسم دولتی پایان داد؟ و آیا محاصره اقتصادی ملتی که باعث فقر و محرومیت می شود نمونه بارز تروریسم اقتصادی نیست؟ این اقدامات جنایی که حقوق بشردوستانه را نقض می کند باید توسط دادگاه های بین المللی تحت پیگرد قانونی قرار گیرد و عاملان و حامیان آن به عنوان جنایتکاران جنگ تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند.

سکوت سازمانهای بین المللی که ادعای حقوق بشر در مورد موج حملات تروریستی علیه مردم ایران را دارند نقض ناخوشایند اصولی است که این نهادها ادعا می کنند از آن دفاع می کنند. در حالی که این سازمان ها به محض وقوع کوچکترین رویدادهای داخلی در ایران تصمیمات سیاسی را صادر می کنند آنها با توجه به ناراحتی ترین حملات تروریستی که بیش از صدها شهروند بی گناه ایرانی را به خود اختصاص داده اند سکوت معنادار و همراه داشته اند. این سکوت آگاهانه نه تنها عزت این نهادها را زیر سوال می برد بلکه ماهیت سیاسی و انتخابی عملکرد آنها را به وضوح آشکار کرده است.

حملات تروریستی خونین مانند حادثه دلهره آور در حرم شهچاراغ در شیراز منجر به شهادت از چهار زائر بی گناه یا انفجارهای وحشیانه کرمان توسط یادبود شهید سلئیمانی شد که بیش از پنج کشته باقی مانده است به وضوح الگوی سیستماتیک امنیت ملی را نشان می دهد. قتل های هدفمند محققان برجسته مانند شهید Mohsen Fakhrizadeh شهید Dariush Rezaei Nejad و شهید Majid Shahriari هر یک از پیشرفت های علمی این کشور همچنین یک گواهی غیرقابل انکار برای یک شبکه سازمان یافته با حمایت از بازیکنان خارجی است.

علیرغم شواهد مستند ایران در مورد نقش کشورهای منطقه ای و متعالی در این جنایات ما هیچ واکنش جدی از سوی جامعه بین المللی ندیده ایم. سازمان ملل متحد و الزامات حقوق بشر مانند عفو بین المللی و دیده بان حقوق بشر نسبت به این وقایع کاملاً بی تفاوت است. با این حال در موارد مشابه در سراسر جهان این نهادها بلافاصله گزارش های مفصلی را منتشر می کنند و خواستار تشکیل کمیته های تحقیقاتی هستند.

این استانداردهای مضاعف به وضوح نشان می دهد که حقوق بشر در این نهادها یک ارزش جهانی انسانی نیست بلکه ابزاری برای خدمت به اهداف سیاسی خاص است. سوال اصلی این است که چرا زندگی شهروندان ایرانی نسبت به سایرین برای این سازمان ها کمتر ارزشمند هستند؟ چرا قتل محققانی که در مناطق حیاتی مانند پزشکی انرژی صلح آمیز و فن آوری های استراتژیک در گزارش های سالانه این کشور به کشور خدمت کرده اند؟

سکوت این نهادها علیه تروریسم علیه ایران نه تنها یک بی عدالتی آشکار برای قربانیان و خانواده های محروم آنها است بلکه با ایجاد فضایی برای تروریست ها و هواداران آنها عملاً دلگرم کننده و ادامه این جنایات است. این رویکرد انتخابی به وضوح نشان می دهد که تا زمانی که معیارهای مضاعف که این مکانیسم ها را تنظیم می کند نمی توان به آنها برای بی طرفی و عدالت در مقابله با موضوعات حقوق بشر امیدوار شد.

شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بار دیگر با تلاش برای گسترش و گسترش مأموریت گزارشگر ویژه و هیئت تأمین مالی حقایق یک رویکرد انتخابی و سیاسی برای بررسی پرونده های حقوق بشر نشان داده است. این تصمیم که مبتنی بر گزارش های یک جانبه و ادعاهای غیر ضروری از گروه های مخالف است در حالی صورت می گیرد که روند انتخاب روزنامه نگاران ویژه فاقد شفافیت است و تحت تأثیر قدرت های غربی است. جالب اینجاست که کشورهایی مانند ایالات متحده و برخی از دولتهای اروپایی که بیشترین فشار را بر وضعیت حقوق بشر در ایران اعمال می کنند در حمایت از بزرگترین نقض حقوق بشر در جهان هستند. این تضاد در رفتار غرب وقتی که به حمایت نامشخص از رژیم صهیونیستی می رسد علیرغم جنایات مداوم آن در فلسطین مشارکت فعال در نقض حقوق بشر در یمن افغانستان و … و همچنین بحران بشردوستانه در این کشورها و همچنین سیاست های تبعیض آمیز علیه مسلمانان و مسلمانان را تشدید می کند. با این حال هیچ خبرنگار ویژه ای برای بررسی نقض حقوق بشر در این کشورها مصمم نیست و هیچ مکانیسم مشابهی در نظر گرفته نشده است. این معیارهای مضاعف به وضوح نشان می دهد که مکانیسم های بین المللی حقوق بشر بر اساس عدالت و عدالت کار نمی کنند بلکه تحت تأثیر منافع سیاسی قدرتهای غربی قرار دارند.

در همین حال تعیین یک واقعیت -دستیابی به ایران که همواره از تعهدات خود به شهروندان و جامعه بین المللی پیروی کرده است گامی غیر منطقی و غیر سازنده است. جمهوری اسلامی ایران از مبانی سیاسی و انتخابی تصمیم اخیر رد کرده است همواره ابراز نگرانی در مورد اتهامات عمومی بر اساس اطلاعات نادرست و کلیشه ای کرده است. در همین راستا با تعامل سازنده و همکاری با مکانیسم های حقوقی بین المللی سعی کرده است پایه و اساس بررسی ارزیابی های غیر منطقی را بر اساس منابع بی نظیر ایجاد کند. با این حال باید از این هیئت غیرقانونی و خارج از کشور سؤال شود که چرا نقش گروه های تروریستی را در گزارش های خود در گزارش های خود نادیده گرفته است. اگر هدف واقعی کشف حقیقت است چرا به جای تکیه بر ادعاهای مخالف مستند و امنیت بی طرف امنیت و مداخلات خارجی را مستند نکنید؟ و چرا این واقعیت ها را تحریف کرده و اقدامات خصمانه ای را علیه ایران در طول مأموریت خود با استفاده از ادبیات گروه های Ma’mat تحریف کرده است؟ به نظر می رسد این مکانیسم ها برای حقوق بشر طراحی شده اند اما برای ترویج اهداف سیاسی. رویکرد تبعیض آمیز شورای حقوق بشر سازمان ملل از اعتبار نهاد بین المللی سؤال می کند و نشان می دهد که حقوق بشر به ابزاری برای فشار بر کشورهای مستقل تبدیل شده است.

شورای حقوق بشر فقط در صورت رعایت اصول بی طرفی عدالت و عدالت می تواند اعتبار و مشروعیت خود را حفظ کند نه ابزاری برای ارتقاء اهداف سیاسی برخی از کشورها. موظف است با دقت در مورد نقض حقوق بشر در همه کشورها – حتی متحدین غربی – بدون تبعیض و علاوه بر ملاحظات ژئوپلیتیکی تحقیق کند و هرگونه عمل تروریستی یا نقض ناخوشایند حقوق بشر را بر اساس استانداردهای قانونی و اخلاقی محکوم کند.

اکنون زمان آن است که دوباره در نظر بگیرید. جامعه بین المللی به جای پذیرش الزامات جهت دار و گزارش های یک جانبه باید برای ایجاد مکانیسم های مستقل و عادلانه برای ارتقاء حقوق واقعی بشر تلاش کند. نهادهای بین المللی به ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل باید فراتر از فشار سیاسی قدرتهای بزرگ عمل کنند و با کنار گذاشتن استانداردهای مضاعف رویکرد یکنواخت و منسجم را برای همه نقض حقوق بشر اتخاذ کنند.

تنها در این صورت است که می توان به تحقق واقعی اهداف حقوق بشر در سراسر جهان امیدوار بود. عدالت جهانی نیاز به برابری در قضاوت دارد و این امر حاصل نمی شود مگر اینکه با ظاهری بی طرف و عادلانه باشد.

جمهوری اسلامی ایران با استناد به اصول مذهبی و ارزشهای انسانی همواره پیشگام تعامل سازنده و مسئول در زمینه حقوق بشر بوده است. ایران از همکاری های بین المللی در یک احترام عادلانه مستقل و متقابل حمایت می کند زیرا توسعه و ارتقاء حقوق بشر را نه تنها یک تعهد جهانی بلکه یک وظیفه مذهبی و انسانی نیز در نظر می گیرد. عملکرد برخی از نهادها با سوء استفاده از مکانیسم های حقوق بشر آنها را به یک ابزار سیاسی تبدیل کرده است. ایران بر لزوم استقلال بی طرفی و عدالت در نهادهای بین المللی تأکید می کند و معتقد است که فقط مکانیسم های مؤثر در حقوق بشر فقط در سایه عدالت قابل دستیابی است.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا