بچه اول هستید یا آخر؟

فرزند اول لزوماً به معنای آغاز زندگی نیست. یک مطالعه نشان داد که فرزندان اول به احتمال زیاد زودرس و سنگین تر از خواهر و برادرهای بعدی خود متولد می شوند. با این حال این مشکل با یک عامل دیگر متعادل است. از آنجا که والدین نسبت به فرزندان خود از اولین فرزند خود در مورد ویزیت های پزشکی و مراقبت های پیشگیرانه آگاه هستند. تحقیقات نشان داده است که ترتیب تولد در خانواده همچنین می تواند بر برخی جنبه های سلامت شما از جمله سیستم ایمنی بدن خطر چاقی اضطراب و موارد دیگر تأثیر بگذارد.
اگرچه عواقب سلامتی چشمگیر است ویژگی های شخصیتی مکانیسم های مقابله و مدیریت استرس که تأثیر زیادی در سلامت کلی دارد نقش پیچیده ای از وقوع تولد دارد.
فرزند اول یا بزرگترین فرزند
فرزندان اول معمولاً مسئول هستند و از قوانین پیروی می کنند. آنها غالباً از خواهر و برادرهای خود مراقبت می کنند. آنها می توانند مستعد اضطراب باشند و غالباً بالغ تر از سن خود به نظر می رسند. آنها مسئولیت آسان را بر عهده می گیرند.
یک مطالعه نشان داده است که مدیر عاملان احتمالاً فرزند اول هستند. یک مطالعه دیگر نشان داده است که کودکان به احتمال زیاد آموزش عالی را تکمیل می کنند و نسبت به خواهر و برادرهای جوان خود درآمد بیشتری کسب می کنند.
اما فرزند اول لزوماً به معنای آسان بودن زندگی نیست. یک مطالعه نشان داد که فرزندان اول به احتمال زیاد زودرس و سنگین تر از خواهر و برادرهای بعدی خود متولد می شوند. با این حال این مشکل با یک عامل دیگر متعادل است. از آنجا که والدین نسبت به فرزندان خود از اولین فرزند خود در مورد ویزیت های پزشکی و مراقبت های پیشگیرانه آگاه هستند.
محققان به طور خاص دریافتند که “کودکان اول به احتمال زیاد آزمایش های غربالگری پزشکی پیشگیرانه را انجام می دهند دریافت واکسن آنها بیشتر است و بیشتر توسط پزشک پزشک یا متخصص اطفال بازدید می شود.” به گفته محققان والدین ممکن است به دلیل کاهش منابع از جمله زمان و پول تغییر کنند.
از نظر روانشناختی خواهران و برادران بزرگتر غالباً “والدین” هستند یا به نقش والدین مانند منجر می شوند. حتی یک بیان خاص در مورد دختران وجود دارد – “سندرم دختر بزرگتر” که مسئولیت نامناسب مسئولیت را توصیف می کند که اغلب بر روی شانه های بزرگترین دختر خانواده قرار می گیرد.
در اصل فرزند اول سریعتر از بقیه کودکان “بزرگ شده” است. کودکان ارشد در سنین پایین یاد گرفته اند که از دیگران که ارزش فرد را تعیین می کنند مراقبت کنند. به همین دلیل خواهران و برادران بزرگتر یا برادران در نهایت می توانند نسبت به سایر کودکان وجدان تر یا محتاط تر شوند احتمالاً به دلیل انتظارات بالاتر که آنها را ترک می کنند و همچنین از سلامتی آنها آگاه هستند.
در عین حال این نوع آموزش می تواند عواقب منفی برای سلامت روان فرزندان ارشد یا اول داشته باشد. مطالعه ای که در سال 2 منتشر شد نشان داد که کودکان بزرگتر اضطراب و 5 ٪ افسرده تر از کودکان در ترتیب تولد بعدی هستند.
کودک میانی
اگر یک فرزند میانه هستید احتمالاً با مشکل نادیده گرفتن و فراموش شدن آشنا هستید. حتی یک اصطلاح برای این وضعیت وجود دارد: سنتز کودک میانی.
بچه های میانی که در بین کودکان بزرگتر مسئول و یک کودک کوچک آزاد و سرزنده هستند معمولاً کارگزار آرامش خانوادگی هستند. در حالی که آنها می توانند مردم را راضی کنند اما به عنوان شورشی نیز شناخته می شوند که سعی می کنند راه خود را در زندگی پیدا کنند. تحقیقات نشان می دهد که کودکان میانه نسبت به خواهر و برادرهای قدیمی خود رفتار خطرناک تری دارند.
قرار گرفتن در وسط تولد می تواند مکان دشواری باشد اما بودن بین فرزند اول و آخرین فرزند فواید خاص خود را دارد. نتایج یک مطالعه جدید نشان داد که کودکان میانه بالاترین رتبه را در صداقت مهربانی و همکاری دارند.
با این حال الگویی برای بیان احساسات و خواسته ها وجود ندارد و در کودکان میانه نادیده گرفته می شود. آنها تمایل دارند نیازهای خود را نادیده بگیرند. زیرا این نیازها هرگز در نظر گرفته نمی شود. چنین وضعیتی می تواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد و گاهی اوقات به عنوان اضطراب یا افسردگی رخ می دهد به خصوص اگر نقش کودک میانی در خانواده به وضوح تعریف یا تأیید شود.
کوچکترین کودکان اغلب به عنوان موجودات جذاب و رایگان دیده می شوند. مانند کوچکترین اعضای خانواده آنها معمولاً با دقت بیشتری نسبت به خواهر و برادرهای بزرگتر خود رفتار می شوند. آنها به عنوان افراد سرگرم کننده آشغال و خطرناک شناخته می شوند.
در حالی که تولد تولد می تواند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد هیچ چیز مطلق وجود ندارد. والدین این فرصت را دارند که با تعامل با فرزندان خود در کلیشه های معمولی گرفتار شوند.
برای والدین مهم است که سعی کنند از احساس فرزندان خود جلوگیری کنند و آنها را با یکدیگر مقایسه کنند زیرا این امر باعث می شود کودکان حتی تا سن بزرگسالان در نقش های خاص به دام بیفتند. درعوض والدین باید بر نقاط قوت فردی فرزندان خود تأکید کنند.
پایان پیام