بررسی بازی اساسین کرید میراژ
بازی البته تقریبا در هیچ مرحلهای شما را محدود نمیکند و اگر به جای نفوذ بی سر و صدا به پایگاه دشمن، بخواهید یک حمام خون به راه بیندازید و سپس به Objective خود برسید، مانعی در راه شما وجود ندارد و فقط باید سختی مبارزه با دشمنان متعدد را به جان بخرید.
مخفیکاری و تعقیب و گریز بازی، هر دو پیادهسازی مناسبی دارند و گزینههای مختلفی در بخشهای گوناگون بازی گنجانده شدهاند. برای مثال، هنگام تعقیب و گریز، سازههایی وجود دارند که با تخریب آنها و سد معبر، میتوانید هم کار تعقیب کنندگان را سخت کنید و هم به آنها آسیب برسانید. از طرف دیگر همان طور که گفتم، مانند نسخههای اولیه سری، استفاده از مردم شهر نیز بسیار پر رنگ است و بسیار در طول بازی به کار خواهد آمد.
در بخش مخفیکاری، باسم ابزارهای مختلفی در اختیار دارد که بسیار میتوانند برای او گرهگشا باشند. این ابزارها نیز طراحی دوگانهای دارند و هم در جریان مبارزات مستقیم و علنی و هم در خلال مخفیکاریها کارآمد هستند. بمبهای دودزا، چاقوهای پرتابی، تلههای انفجاری و دارتهای خواب آور، مهمترین ابزارهای شما به شمار میآیند.
چاقوهای پرتابی که سالها غایب بودند، بار دیگر به این سری بازگشتهاند و در جریان مبارزات یا برای از بین بردن اهداف از فاصلهی دور، بسیار مفید هستند. بمبهای دودزا نیز میتوانند در بسیاری از مواقع که جای بسیم لو رفته و دشمنان زیادی قرار است به سمت او هجوم بیاورند، گرهگشا باشند.
مدت زمان مناسب بخش داستانی، که نه بیش از حد کوتاه است و نه بیش از اندازه طولانی، خود عامل دیگری است که باعث میشود مراحل خط داستانی خسته کننده نشوند. در کل شاهد پنج هدف و عضو اصلی و ارشد Order هستیم که البته برای رسیدن به هر کدام از آنها، یک سری مرحله و اقدام خاص باید انجام دهید و افراد بیشتری را از سد راه بگذرانید. شاید در دید اول وجود پنج هدف ارشد کمی ناامیدکننده به نظر برسد، اما اصلا اشتباه نکنید، محتوای خط اصلی داستان بسیار مناسب و به اندازه است و اگر شاهد مراحل بیشتر و داستانی طولانیتر با اهدافی بیشتر میبودیم،
قطعا نقاط ضعف و مشکلات بازی بیشتر خودنمایی میکردند و از طرف دیگر، قطعا بازی حالتی یکنواخت و خستهکننده به خود میگرفت. خصوصا از آن جایی که بازی ساختار نقشآفرینی ندارد و خیلی از المانهای مختلف در آن غایب هستند. فراموش نکنید مدت زمان معقول بخش داستانی به کیفیت مراحل بازی نیز کمک شایانی کرده است و خوشبختانه، شاهد مراحل اضافی و Filler که صرفا با هدف طولانیتر کردن بازی وجود داشته باشند نیستیم.
به شخصه از این موضوع استقبال میکنم که حتی نسخههای بعدی سری، از زمان مدت زمان بخش داستانی خلاصهتر و کوتاهتر عمل کنند و در عوض بخشهای دیگر با پیشرفت مواجه شوند. از طرف دیگر، طراحی چهرهها، آنچنان مطلوب و عالی نیست و به عنوان اثری که در سال ۲۰۲۳ عرضه میشود، به شخصه انتظارات بسیار بیشتری داشتم. البته نمیتوان لزوما به عنوان مشکلی مهم از این قضیه یاد کرد.
موسیقی بازی نیز گوشنواز بوده و همخوانی خوبی با فضا و اتمسفر کلی ایجاد کرده است. ساندترک عموما حال و هوای عربی دارد و در کنار محیطهای بازی، هارمونی جذابی را شکل داده است. اگر نیاز به دانلود بازی assassins creed mirage برای کامپیوتر دارید به سایت ما سر بزنید .
در بخش صداپیشگی نیز در کل شاهد عملکردی استاندارد هستیم و لهجهی ناهنجار شخصیتها، با توجه به ایرانی و عربی بودن شخصیتها، منطقی به نظر میرسد. هر چند انتظار صداپیشگی خارقالعادهای را نباید داشته باشید.
فرنچایز Assassin’s Creed هر چقدر هم به زعم عدهای به بیراهه رفته باشد، یکی از مهمترین نامهای حاضر در دنیای ویدیو گیم است. دنیای ویدیو گیم را نمیتوان بدون اساسینز کرید تصور کرد و این چیزی جز حقیقت محض نیست. از سال ۲۰۱۷ و با عرضه Assassin’s Creed Origins این فرنچایز بیشتر و بیشتر به سمت المانهای RPG و تبدیل شدن به یک بازی ARPG قدم برداشت و این مسئله در دو نسخه بعدی یعنی Odyssey و Valhalla نیز پررنگ و پررنگتر شد. خیلی از طرفداران قدیمی مجموعه، دوست داشتند تا به دوران تمرکز روی مخفیکاری و پارکور برگردند، المانهایی که نمیتوان گفت حذف ولی در گذر زمان کمرنگتر شده بودند. جدیدترین نسخه سری یعنی Assassin’s Creed Mirage با همین هدف ساخته شده؛ یک نامه عاشقانه به طرفداران قدیمی که پارکور و تمام آن چیزهایی که باعث به وجود آمدن یک فرنچایز تاریخی شد را در خود جای داده و سعی کرده با یک تیر دو نشان بزند: هم طرفداران قدیمی را به مجموعه برگرداند و هم افرادی که از سمت و سوی فعلی اساسینز کرید راضی هستند را ناراضی نکند!
با بررسی اساسینز کرید میراژ همراه پیکسل آرتس باشید تا ببینیم آیا با یک بازی شعارزده طرف هستیم یا واقعا چیزی برای امیدواری طرفداران دوآتشه در این بازی وجود دارد. میراژ به سراغ یکی از چهرههای آشنای سری میرود: باسم ابن اسحاق (Basim ibn Ishaq) که با او در جریان اتفاقات اساسینز کرید والهالا آشنا شدیم و اگر آن بازی را تجربه کرده باشید، میدانید که باسم شخصیتی با پتانسیل فراوان به حساب میآمد و انتخاب او به عنوان پروتاگونیست میراژ، تصمیم بسیار درستی بوده است. باسم جوانیاش را به انجام خردهبزههای مختلف در انبار، یکی از شهرهای اطراف بغداد میگذرانده و ما در حالی کنترل او را در دست میگیریم که او و یکی از نزدیکاناش به اسم نهال،
مشغول انجام یک سری کار غیرقانونی برای یک مشتری هستند که عضوی از گروه اساسینها یا همان The Hidden Ones به شمار میآید. باسم جوان و کلهشق، آرزوی پیوستن به این گروه را در سر میپروراند و خیال میکند اگر به شکلی خودسرانه اقدام به انجام یک ماموریت دیگر برای آنها کند، راه خود را برای تبدیل شدن به یک اساسین یک شبه طی خواهد کرد. این ماموریت اما صرفا خرابی به بار میآورد و باسم به لطف روشن، همان مشتری که در موردش صحبت کردیم و اصالتی ایرانی دارد، به سختی جان سالم به در برده و به الموت برده میشود.
بررسی بازی Sniper Ghost Warrior Contractsخواندن
بله، خانه امن تاریخی فرقه اساسینها در میراژ ساخته شده و بخشی از بازی هم در آن جریان دارد، جایی که باسم یاد میگیرد تا به نفس خویش غلبه کرده و مسیر تبدیل شدن به یک اساسین را نه به شکلی احمقانه و یکشبه، بلکه به شکلی اصولی طی کند. طی فعل و انفعالاتی، روشن و برخی دیگر از اعضای ردهبالای فرقه باید به بغداد برگردند و در این راه باسم هم راهی سرزمین مادریاش میشود. اساسینها متوجه میشوند که بغداد هم تحت سیطره The Order قرار دارد و خلافت عباسی صرفا یک پوشش برای اعضای اوردر به حساب میآید و در حقیقت، آنها بازیگران پشت پرده و مسبب ظلم و ستمهای فراوان به مردم تهیدست و بیگناه بغداد هستند. از اینجا، ماجرای باسم و همکیشاناش برای از بین بردن اعضای اوردر شروع میشود و البته، باسم در طول راه باید به سوالهای بدون پاسخ خودش نیز بپردازد و در مسیر خودشناسی، به تکامل بهتری برسد.