ایران با ترامپ چه کند؟
ترامپ یکی از همه رئیس جمهور ایالات متحده است که پس از جنگ جهانی دوم به قدرت رسیده اند. نه به عنوان جمهوریخواهان کلاسیک و محافظه کاران نئو از حداکثر مداخله گرایی و به عنوان دموکرات ها و لیبرال ها در دنیای میهن پرستانه پشتیبانی می کنند. او در واقع نمایانگر روح وقت خود است

به گفته یومیر هادی خسروشاهین در یادداشتی نوشت: ترامپ مفصل یکی از همه روسای جمهور ایالات متحده است که پس از 2 جنگ جهانی دوم به قدرت رسیده اند. نه به عنوان جمهوریخواهان کلاسیک و محافظه کاران نئو از حداکثر مداخله گرایی و به عنوان دموکرات ها و لیبرال ها در دنیای میهن پرستانه پشتیبانی می کنند. او در واقع نمایانگر روح وقت خود است. زمانی که مالیات دهندگان ایالات متحده از تریلیون دلار از هزینه های خارج از کشور کشورشان به دلیل نقش پلیس بین المللی گرفتار شده اند و خواستار سیاست اساسی متفاوت هستند. اینها رهبران جنگهای بی پایان تجارت آزاد و حمایت از کتاب از متحدین و همه اینها انتخابات هستند. به همین دلیل نه در 5 ژانویه امسال بلکه در 5 ژانویه عصر با سؤالات اساسی در سیاست خارجی ایالات متحده آغاز شد. در این مرحله تصمیم گیرندگان مشغول سؤالاتی از قبیل چگونگی تعریف مجدد نقش آمریکا در سیستم بین المللی هستند. این نقش باید به گونه ای بازی شود که ایالات متحده را درگیر نکند: جنگ برای تلاش برای تعهدات متفقین و سیاست های مداخله گران قیمت بر اساس هنجارهای آمریکایی. اما در چنین محدودیت هایی انزوا گرایی قرن نوزدهم به وجود نمی آید اما ایالات متحده به دنبال بازیابی نقش خود در میان انزوا و مداخله است. کسانی که به دنبال تمایز ترامپ اول و دوم هستند و تلاش مداوم در این مسیر انجام می دهند روش اشتباهی را انجام می دهد. به دلیل عدم درک توسعه اساسی سیاست خارجی ایالات متحده تمایز بین دولت اول و دولت دوم ترامپ از نشانه هایی ساخته شده است که اغلب در فاجعه بار ترین شکل تفسیر می شود. یکی از آنها حضور محافظه کاران نئو مانند پومپئو و بولتون در کابینه پنج سال پیش است و آنها را از کابینه جدید خارج کرد. در حالی که ترامپیسم در هر دو دوره در یک استراتژی خاص (اول) حرکت کرده است استفاده رئیس جمهور ایالات متحده از چنین چهره های بحث برانگیز کاملاً فرصت طلب و ابزاری بوده است. فقط برای روشن شدن اساس چنین ادعاهایی به سیاست ویژه ترامپ ایران مراجعه کنید. ترامپ به حداکثر فشار به عنوان کارت بازی و ایجاد روند فشار برای کسب حداکثر نمرات برای آشتی نگاه می کند. از نظر وی این استراتژی کم است و در عین حال صلح (در ایالات متحده) را به روشی متفاوت دنبال می کند. بین سالهای 1 و 2 تفاوت کمی وجود دارد. اکنون سوال مهم اهمیت حضور هاردلینرها است البته با چهره های مختلف در هر دو کابینت. پایان نامه ترامپ در اجرای مهمترین استراتژی برای تبدیل تئودور معروف روزولت بیش از یک قرن پیش است: “در حالی که شما بی توجه هستید ؛ بالای سر خود را نیز نگه دارید. بازیگر دیوانه و تقویت غیرقابل پیش بینی در زمینه عمل: “در حالی که شما پرخاشگر هستید. تا بالای سر خود را نیز نگه دارید. به عبارت دیگر این افراد تیز استراتژی خود را سریعتر می کنند. با این حال چنین ابزاری به روشی خاص ساخته شده است. یعنی این مرواریدها بدون دانستن اینکه پایان این سیاست با انتهای سر آنها متفاوت است یعنی تغییر رژیم اساسی به سیاستی برای به حداکثر رساندن کمپین فشار می روند. آنها چنین ابزاری را در یک زمان می یابند که خیلی دیر است زیرا وقت آن است که آنها را از موقعیت های رسمی حذف کنید. دقیقاً همان چیزی که بولتون در سال 6 تجربه کرده است. در واقع ترامپ سعی می کند حریف را بترساند و با مذاکره یا ورود به گفتگو با پیگیری حداکثر فشار حریف را ترساند و به عقب برگردد. اما در عمل این سیاست همچنین محدودیتی در نظر دارد: اولین محدودیت اجتناب از جنگ است. (با توجه به حساسیت بالای پایگاه رای گیری وی برای هزینه های سیاست خارجی) اگر ترامپ تشخیص دهد که این سیاست در اجرای اجرای ایالات متحده را به جنگ نزدیک می کند. او چند قدم برمی گردد. این اتفاق در سال گذشته با استراتژی تغییر زمین بازی در ایران و نشان دادن هزینه ادامه فشار حداکثر برای ایالات متحده در عمل رخ داد. به خصوص با افزایش تنش قبل و بعد از قتل سردار سلیمانی و پیشرفت تهران و واشنگتن در آستانه جنگ. در این زمان بود که ایران به تدریج صادرات نفت خود را افزایش می داد و به یک سطح نسبتاً مطلوب زیر دولت دموکرات می رسید. محدودیت دوم ارتباط نزدیکی با عجله ترامپ در دستیابی به نتیجه است. در دوره قبل وی انتظار داشت ایران چند سال پس از شروع حداکثر فشار مذاکره کند. اما در عمل منجر به این امر نشد و عطش او برای نتیجه گیری منجر به مذاکرات ماکرون تهران در ماه سپتامبر یا ژوئیه همان سال از طریق دوست سناتور خود رند پال شد تا برای بازدید وی به کاخ سفید برود.
با این حال امضای وی بر روی یادداشت های ضد ایران در 7 فوریه بستگی به استراتژی مشابه دولت دارد. اما در مرحله اول و قبل از آن به عنوان دسته برای تهدیدها استفاده می شود. (چوب) و ادبیات تمایل به مذاکره با تهران در نقش هویج خواهد بود. در این مرحله ترامپ سعی خواهد کرد کاملاً وفادار به تاریخی روزولت بماند اما با گذشت زمان و نشانه های مقاومت حداکثر از تهران به روند معکوس این عبارت تاریخی باز خواهد گشت. (پرخاشگری با چوب در دست) اما با توجه به دو محدودیت حداقل در دولت اول و در اجرای حداکثر فشار نشان داده شده است. علاوه بر سیاست حداکثر مقاومت تهران همچنین باید یک الگوی مذاکره خاص را ارائه دهد تا فرصت های دیپلماتیک برای بهبود منافع ملی در مورد عقب نشینی های واشنگتن از دست ندهد.
*بازتولید سایر محتوای رسانه ای در ISNA تأیید محتوای آن نیست و فقط برای توجه مخاطب است.
پایان پیام