ایرانی یعنی این! – یومیر

ایرانی یعنی این! - ایسنا

گفته می شود که عظمت او قدیمی ترین خرد را نمی خواند اما من می خواهم روح جمالزاده و همه کسانی را که در پشت جامعه ایران صحبت می کردند احضار کنم و این عکس را به آنها نشان دهم و ایرانی بگویم.

به گفته یومیر امیر جدیدی در یادداشتی در میهن نوشت: محمد علی جمالزاده دارای کتابی به نام “خلق و خوی ایرانیان” است. در حقیقت این کتاب تأثیر اساسی بر رفتار ایران دارد. در بخش های مختلف “حالات ما از ایرانیان” این دیدگاه چهار اروپایی در ایرانیان را بیان کرده است.

کتابی که مانند یک آینه وحشیانه تمام زخم ها نقاط ضعف و کاستی های ایرانی را در چهره خود قرار می دهد. در خط کتاب نکته این است که ایرانیان دروغگو بی رحمانه بی رحمانه کینتوز منافقین ترکیه ناپایدار و بسیار بدتر از آنچه نوشتم هستند. به نظر می رسد که ملت ایران در ضعف عنکبوت و عدم دانش به دام افتاده است.

صادقانه بگویم گاهی اوقات وقتی کتاب را می خوانید تسلیم می شوید و به آنها حق می دهید. اما پایین داستان واقعاً گرفته شده است. بنابراین شما به خودتان فکر می کنید این تصویر همه چیزهایی است که از روحیه ایرانی دیده می شود؟ آیا فقط می توان وسعت قلب های ایران را در تنگه این احکام خلاصه کرد؟

گفته می شود که انتقاد یک سم تلخ مار است. برخی می گویند این همان آینه است. آینه ای که اگر صورت خود را قرار دهید خود را بشکنید اما هوا را بشکنید و انسان باشید. اما در بین سالهای زندگی و رفتار جمعی بعضی اوقات صحنه هایی وجود دارد که نشان می دهد آینه انتقاد خیلی ساده نبوده است. به نظر می رسد که این آینه قبلاً شکسته و عجله کرده بود و فقط برخی از حقیقت را نشان می داد.

مهم نیست که ایرانیان چقدر ظالمانه هستند همان افراد افرادی هستند که روزها شب و روز زمین لرزه را نمی شناسند و دست های خسته خود را به طنز همکار خود گسترش می دهند. مهم نیست که چه دروغگو و کینتوز ایرانی کسی که در قلب بیابان است دو نیمه از نان خود برای تغذیه دیگری است.

مانند خسته تشنه و فیگ ایرانی ها ساعت ها در خط هستند و آب میوه خود را به هموطن خود می رسانند.

گفته می شود که عظمت او قدیمی ترین خرد را نمی خواند اما من می خواهم روح جمالزاده و همه کسانی را که در پشت جامعه ایران صحبت می کردند احضار کنم و این عکس را به آنها نشان دهم و ایرانی بگویم.

من می گویم که حالات ایرانی ما گرچه با دیدگاه هشدار دهنده نوشته شده است اما تصویری ناتمام است. واقعیت این است که این نقل قول های کتاب در واقع به شیشه نصف نگاه کرده و در سایه می نشینند و آفتاب روشن را ندیده اند.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا