اما و اگرهای واکنش اسرائیل
چرا واشنگتن برای چندین دهه نه تنها از حمله به ایران خودداری کرده است بلکه به راحتی می توان تا حد امکان از تحمیل جنگ تمام عیار به این کشور توسط دیگران جلوگیری کرد؟
به گزارش یومیر یدالله کریمی پور امروز در یادداشتی در آرمان نوشت: این دومین بار بود که اسرائیل توسط موشک های جمهوری اسلامی بمباران می شد اما با وجود تهدید به انتقام و نابودی ایران واکنش ها پیچیده بود و به هر حال کمتر دیده می شد. زمینه را برای ادامه جنگ بین دو دولت فراهم نکرده است. به عبارت دیگر پاسخ اسرائیل یا به قول موشه دایان سگ هار خاورمیانه خصمانه نبوده است. چرا
دیروز فایننشال تایمز این عنوان را نوشت: پاسخ احتمالی اسرائیل به حمله موشکی ایران نسبتا متعادل خواهد بود. به گونه ای که دور جدیدی از تشدید تنش در خاورمیانه را تحریک نکند. جو بایدن در این رابطه گفت: من معتقد نیستم که یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه آغاز شود. او حتی به صراحت گفت: «اگر اسرائیل تصمیم به حمله به تأسیسات هسته ای ایران بگیرد ایالات متحده از آن حمایت نخواهد کرد. اگرچه توانایی واشنگتن برای تأثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل ممکن است محدود باشد.
بله چرا واشنگتن برای چندین دهه نه تنها از حمله به ایران خودداری کرده است بلکه به راحتی می توان تا حد امکان از تحمیل جنگی تمام عیار به این کشور توسط دیگران جلوگیری کرد (به جز دکترین باخت-بازنده ریگان)؟
1- سمت ثبات غرب آسیا
هر گونه بی ثباتی گسترده در ایران مانند کووید در سراسر غرب آسیا گسترش خواهد یافت. چگونه ممکن است که طالب با تضعیف حکومت مرکزی در تهران نخواهد خراسان را گسترش دهد؟ آیا آنکارا و باکو برای توسعه رویای آذربایجان متحد تلاش نمی کنند؟ نباید بلوچ ها را به تشکیل بلوچستان و … تشویق کرد. تضعیف ایران منجر به شکل گیری دور جدیدی از تنش ها و درگیری ها از آسیای مرکزی تا هلال خدیب و از رود سند تا فرات خواهد شد. این دیدگاهی نیست که استراتژیست ها در واشنگتن آن را درک نکنند.
2- دنیای بدون نفت
اگرچه امروز جایگاه ایران در بازار نفت کاهش یافته است اما با وجود برتری جغرافیایی نسبت به دو تنگه هرمز و باب المندب و همچنین 25 درصد از استان های نفتی جهان (حومه خلیج فارس) این توانایی را دارد. برای ایجاد بی ثباتی در این منطقه.
3- ایران اتمی
برای واشنگتن و تل آویو مشخص شده است که تا پیوستن جمهوری اسلامی به باشگاه هسته ای یک کیلومتر بیشتر باقی نمانده است. اما معلوم است که با تخریب زیرساخت هایش پایش را از ترمز برمی دارد و پورگاس را جلو می برد.
4- فقط تک جداره
به موقعیت نسبی جغرافیایی ایران در جهان و جنوب آسیا نگاه کنید. آیا این واقعیت نیست که در میان همسایگان روسیه در جنوب غربی ایران تنها کشوری است که محور مستقیم و بی واسطه قدرت دریایی و مبارزه با روسیه است؟ آیا این تنها کشوری نیست که مستقیماً دریاهای آزاد را به روی 5 کشور آسیای مرکزی باز می کند؟ از دیدگاه آمریکا و غرب این سمت ثبات در غرب آسیا و در عین حال گذرگاه بی رقیب برای رهایی آسیای مرکزی از زندان روسیه باید در سال های آینده یکپارچه و متحد باقی بماند.
5- تعادل
تاکنون تجربه واشنگتن این بوده است که حتی جمهوری اسلامی سدی در برابر بنیادگرایان تندرو سنی بوده است. به تقابل جدی ایران با داعش القاعده و طالبان نگاه کنید.
به نظر می رسد که ایران از سوی غرب به عنوان یک نیروی موازنه در این مسیر تلقی می شود. فروریختن این سد دروازه های جهنم را به روی اروپا باز خواهد کرد.
بر اساس نیازهای ژئوپلیتیکی ایالات متحده تاکنون نه تنها اقداماتی را برای حفاظت از یکپارچگی ایران انجام داده است بلکه مانعی برای تشدید حملات بوده است. البته این چک ضمانت دائمی نخواهد بود و با تغییر شرایط ممکن است تغییر کند.
واشنگتن بر اساس منافع امپریالیستی و برنامه های بلندمدت ژئوپلیتیکی خود مانعی بر سر راه رسیدن به ایران بوده است.
انتهای پیام