افزایش خشونت در جامعه، هشداری است که نباید نادیده گرفته شود
در سال های اخیر ایران شاهد افزایش محسوس خشونت فردی و اجتماعی بوده است. پدیده هایی مانند نزاع خیابانی خودکشی و قتل به موضوعی رایج در اخبار و گزارش های اجتماعی تبدیل شده است. این رویدادها نه تنها بر ایمنی و سلامت جامعه تأثیر می گذارد بلکه حاکی از مشکلات عمیق فرهنگی اجتماعی و اقتصادی است که نیازمند بررسی دقیق و راهکارهای مؤثر است.
بر اساس آمار پزشکی قانونی در شش ماهه اول سال 1403 بیش از 323 هزار مورد اختلاف گزارش شده است که این آمار نسبت به سال های گذشته افزایش چشمگیری داشته است و احتمال می رود تا پایان سال رکورد بالاتری به ثبت برسد. جدای از این افزایش آمار خودکشی و قتل در میان طبقات تحصیل کرده و مرفه نیز نشان می دهد که این بحران تنها به مشکلات اقتصادی محدود نمی شود و ریشه های عمیق تری دارد.
ابراهیم فیاض جامعه شناس در گفت و گو با نامه نیوز گفت: جامعه ایران دچار نوعی نابهنجاری یا فروپاشی فرهنگی است. این وضعیت زمانی رخ می دهد که تغییرات ساختاری و فرهنگی بدون آمادگی جامعه تحمیل شود. اصلاحات اجباری مانند تغییرات سریع در ساختارهای اقتصادی اجتماعی و آموزشی باعث از بین رفتن نظام های قدیمی و ایجاد بحران هویت شده است.
وی افزود: وقتی جامعه هنجار نداشته باشد مردم یا فعال می شوند یا منفعل. افراد فعال از دیگران سوء استفاده می کنند و از خشونت استفاده می کنند که به خودکشی یا کشتن دیگران ختم می شود. از طرفی افراد منفعل افسرده می شوند که به خودکشی ختم می شود. جامعه کم خون ناشی از مدرنیزاسیون استبدادی است. چنین جامعه ای تمام ساختارهای فرهنگی اجتماعی علمی و معرفتی خود را از دست می دهد زیرا مقامات می خواهند به زور روند نوسازی را پیش ببرند. در حالی که جامعه چنین راهی را انتخاب نکرده و یا آمادگی آن را ندارد.
خشونت چه به صورت خودکشی و چه به قتل می تواند به یک الگوی روانی در جامعه تبدیل شود. هنگامی که چنین حوادثی تکرار می شود افراد دیگر ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند و رفتار مشابهی را به عنوان راه حل مشکلات خود انتخاب کنند.
یکی از عوامل کلیدی در این بحران تغییرات سریع و اجباری در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است که بدون آمادگی کافی توسط جامعه اجرا شده است. این تغییرات که به آن مدرنیزاسیون استبدادی می گویند منجر به انحلال هنجارها و ایجاد نوعی بحران هویت شده است. نکته ای که در گفت و گو با ابراهیم فیاض بخش نیز به آن اشاره شد. برای مقابله با این وضعیت بازسازی اجتماعی و فرهنگی با مشارکت مستقیم مردم ضروری است. روندی که باید به تدریج اتفاق بیفتد و با بازگرداندن هنجارهای متناسب با شرایط جامعه به بازگرداندن نظم اجتماعی کمک کند.
بر اساس نظرات کارشناسان سرمایه اجتماعی شامل اعتماد تعاملات گروهی و همبستگی اجتماعی از یک سو در ایران به شدت کاهش یافته است. این عدم مشارکت جمعی منجر به رفتارهای انزواطلبانه خشونت آمیز و حتی افراطی شده است. فقدان احساس تعلق و کاهش امید به آینده از عوامل اصلی افزایش خشونت فردی و اجتماعی است.
از سوی دیگر مشکلات اقتصادی مانند بیکاری عدم دسترسی به مسکن و ازدواج و نبود امنیت مالی موجب افزایش نارضایتی و ناامیدی جوانان شده است. این عوامل که مستقیماً بر کیفیت زندگی تأثیر می گذارند از دلایل اصلی افزایش خشونت و خودکشی هستند. شرایط اقتصادی عامل مهمی در گسترش خشونت های فردی و اجتماعی است. مشکلاتی مانند بیکاری نبود مسکن مناسب و مشکل در تامین هزینه های زندگی فشار زیادی را بر اقشار مختلف جامعه وارد کرده است. ایجاد فرصت های شغلی تسهیلات ازدواج و تامین مسکن می تواند امید به آینده را در جامعه تقویت کرده و انگیزه زندگی را افزایش دهد.
علاوه بر این کاهش سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و همکاری بین افراد جامعه و بین مردم و مردم تأثیر بسزایی در تشدید خشونت اجتماعی داشته است. بازسازی این اعتماد و ایجاد فرصت هایی برای مشارکت گروهی و فعالیت های اجتماعی می تواند احساس همبستگی و تعلق اجتماعی را تقویت کرده و نقش بازدارنده ای در برابر خشونت ایفا کند.
سیستم آموزشی نیز در اینجا نقش مهمی دارد. تمرکز بر شاخص های کمی مانند تولید مقالات علمی بدون توجه به تقویت مهارت های زندگی و تعاملات اجتماعی به نوعی بی هویتی در بین دانشجویان منجر شده است. تغییر ساختارهای آموزشی به گونه ای که مهارت های اجتماعی و روانی تقویت شود می تواند به کاهش ناامیدی و افزایش نشاط اجتماعی کمک کند.
سلامت روان یکی دیگر از مواردی است که باید مورد توجه جدی قرار گیرد. دسترسی گسترده به خدمات مشاوره و حمایت روانی همراه با آموزش مدیریت استرس و حل مسئله می تواند نقش مهمی در کاهش فشار روانی و پیشگیری از بروز رفتارهای خشونت آمیز داشته باشد. برنامه ریزی و سیاست ها نیز باید به طور مداوم مورد ارزیابی قرار گیرند تا امکان اصلاح و بهینه سازی آنها فراهم شود. نظارت دقیق بر اجرای برنامه ها و توجه به بازخوردهای اجتماعی می تواند از هدر رفتن منابع و اشتباهات مکرر جلوگیری کند.
در نهایت افزایش خشونت در جامعه هشداری است که نباید نادیده گرفته شود. مقابله با این بحران نیازمند برنامه ریزی های بلندمدت و راه حل های پایدار است. بازگرداندن اعتماد اجتماعی توجه به نیازهای اقتصادی و فرهنگی و تمرکز بر تقویت مهارت های زندگی از گام های اساسی برای کاهش این معضل اجتماعی است.
سطح هشدارها به مرز رسیده است و دولت باید برای آن برنامه عمیق و عملی داشته باشد وگرنه باید منتظر باشیم تا با عواقب و نتایج وحشتناک خشونت در جامعه مواجه شویم.