اتهام دو زن به یکدیگر در قتل پیرمرد صاحبخانه

اتهام دو زن به یکدیگر در قتل پیرمرد صاحبخانه
اخبار آفتاب:

در سال بود که یک مرد جوان به پلیس گزارش داد که پیرمرد پیرمرد را پیدا کرده است.

وقتی مأمورین به صحنه آمدند مرد زخمی ناخودآگاه بود. بنابراین وی به بیمارستان منتقل شد اما او یک ساعت بعد درگذشت. قبل از مرگ قربانی فقط گفت: “همسر من با آن زن”.

مطالعات اصلی نشان داد که یک مرد 5 ساله شاهرخ سه بار ازدواج کرده است و پس از آنکه دو همسرش مدتی با یک زن میانه ازدواج کرده بودند. در تحقیقات اولیه از همسر پیرمرد و پسرش آنها ادعا كردند كه پیرمرد خودكشی كرده است اما خون در دیوار و کف خانه در طبقه اول درگیری خونین بود.

پزشکی پزشکی قانونی همچنین علت مرگ را به عنوان شوک به دلیل برش عناصر حیاتی گردن پس از یک نوک ناشناخته گزارش داد.

همسر سوم مردی که یکی از بزرگترین مظنونین در این پرونده بود گفت: “من در این داستان نقشی نداشتم و فکر می کنم قتل کار مستاجر ما شبنم است. او در طبقه فوقانی خانه ما زندگی می کند و سگی دارد که همیشه به دلیل صدای سگ خود درگیر شده است. در طرف دیگر کف آشپزخانه آنها آب من به قتل رسیده است و شوهر من به خانه ما رفته است و شوهرم به خانه ما رفته است و شوهرم به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهر من به خانه ما می رود و شوهرم به خانه ما می رود و شوهرم به من می خواند و شوهرم به من می خواند. قاتل

این زن جوان به نام شابنام دستگیر شد اما ادعا کرد که وی هیچ نقشی در این جنایت ندارد و احتمالاً توسط همسر پیرمرد کشته شده است. به گفته قربانی همسر و پسر عموی وی قبل از مرگ دستگیر شدند. مادر و پسر اصرار داشتند که آنها هیچ نقشی در مرگ قربانی ندارند و او احتمالاً خودداری خواهد بود. مادر پسر و سخنان مخروط متناقض بودند و هرکدام سعی در شناسایی علت دیگر قتل داشتند. به همین دلیل مجرمان تهران دستور دادند که آنها دستگیر شوند. بازجویی همچنان به کشف رمز و راز این جنایت ادامه داد تا اینکه همسر همسایه چند روز بعد اعتراف کرد که به قتل رسیده است و گفت که وی به دلیل اختلافات با قربانی مرتکب جرم شده و با همسر قربانی همکاری کرده است.

با صدور کیفرخواست این پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در طول مشاوره مقامات در عوض درخواست کردند و گفتند که آنها اتخاذ نخواهند کرد. وقتی به متهمان رسید آنها اتهامات خود را تکذیب کردند.

شبنام متهم اول این پرونده گفت: “من این اتهام را قبول نمی کنم و تحت فشار تصدیق کردم.” من هیچ تفاوتی با پیرمرد برای انجام این کار نداشتم. من مستاجر بودم و می توانستم خانه را خالی کنم و همه چیز تمام شد. همسر و پسر عموی وی او را به قتل رسانده اند. صاحبخانه من از نظر اخلاقی مناسب نبود و دائماً با من مخالف بود اما من هرگز فکر نمی کردم که او را بکشم. از آنجا که پیرمرد گفته بود که او به همسر خود چیزی نمی دهد او و پسرش برای دستیابی به پول و ثروت قربانی این کار را کردند.

همسر قربانی به پست رفت و گفت: “همسرم وحشیانه بود اما من از مرگ او راضی نبودم. شابام با او دشمن بود و بارها همسرم را تهدید کرده بود و او را کشت.

قاضی از متهم پرسید: “شما اعتراف خود را اعتراف كردید كه برنامه قتل را به دلیل عدم استفاده اخلاق و آزار و اذیت همسر و شبنم ترسیم كرده اید.

همسر قربانی پاسخ داد: من آنقدر تحت فشار قرار گرفتم که مجبور شدم اعتراف کنم. من بی سواد هستم و نمی دانم کارت چیست.

در پایان جلسه دادرسی قاضیان شبنم در عوض داوری کردند و همسر قربانی به پنج سال زندان رسید. این رأی علیه شبنم به درون بود. وی گفت که هیچ انگیزه ای برای قتل ندارد و به عنوان یک قاتل نادرست توصیف شده است. شبنم همچنین متهم دوم را به عنوان قتل معرفی کرد.

سرانجام قضات دیوان عالی کشور اعلام كردند كه این حكم مطابق با شواهد موجود اجرا و بررسی می شود. این پرونده دوباره به شعبه 4 در دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در دور دوم محاکمات شبنم دوباره گفت که او قاتل نیست و او در دادرسی درست نیست. وی گفت: “من هیچ انگیزه ای برای کشتن نداشتم و از مرگ قربانی چیزی نگرفتم.” من قاتل نیستم.

متهم دوم همسر قربانی در آن زمان در محل بود. وی گفت: “من قاتل نیستم و این اتهام را نمی پذیرم.”

قاضی گفت اگر جرم ندارید چرا به حکم اعتراض نکردید و آن را ارائه دادید؟

متهم گفت: “من ادبی نیستم و این چیزها را نمی دانم اما شبنم خوانده و باهوش است.” بنابراین او می داند چه کاری باید انجام دهد.

جلسه بعدی ادامه یافت. دیروز در جلسه ای که در شعبه 4 برگزار شد شبنم برای بیان آخرین دفاع در محل حضور داشت. وی گفت: “من سه سال در زندان بوده ام.” من قاتل نیستم و مالیات را نمی پذیرم.

در نهایت قضات تصمیم گرفتند.

دکمه بازگشت به بالا