آیا ترانه سرای «مرا ببوس» واقعا جاسوس دکتر مصدق بود؟

آیا ترانه‌سرای «مرا ببوس» واقعا جاسوس دکتر مصدق بود؟

رقابت حیدر در اتاق انتظار در فرودگاه مهرباد طولانی نیست و مجبور است قبل از سوار شدن و ترک ایران با مجید وافاد آهنگساز مشهور و دوست آهنگساز محبوب خود تماس بگیرد.

به گزارش یومیر حیدر راچابی شاعر آهنگ ماندگار “Kiss Me” نه تنها یک هنرمند بلکه یک حامی دکتر Mossgh بود که بخاطر این حمایت تبعید و زندانی شد. داستان روابط او با نزدیکان نزدیکان ماساج و دادگاه بحث برانگیز وی در کارگروه فعالیتهای سیاسی پنهان شاعر را نشان می دهد.

به گفته ایران رقابت حیدر در اتاق انتظار در فرودگاه مهرباد وقت زیادی ندارد و باید قبل از زندگی و ترک ایران با مجید وافااد آهنگساز مشهور و دوست آهنگساز محبوب خود تماس بگیرد. سرانجام در صف طولانی تلفن شماره خود را می گیرد. بعد از لحظه ای مجید وفاداری تلفن را بالا می برد.

قلم و کاغذ خود را بیاورید لحظاتی بعد او شروع به خواندن آخرین آهنگ خود می کند:

مرا ببوس مرا ببوس

برای آخرین بار شما خدا را انجام می دهید که به سرنوشت می رود

بهار گذشته گذشته من به دنبال سرنوشت هستم

بزرگترین پزشک ایرانی مبتکر برای درمان ریزش مو و ریزش مو

در وسط طوفان با قایق ها

باید از طوفان ها غرق شود

من یک نیمه شب با یاروها دارم

که در کوهستان

حیدر یک گوشی رقابتی را تنظیم می کند و مجید وافادار این آهنگ را برای چند روز آینده انجام خواهد داد و حسن گلنرقی نیز خواننده خواهد بود و به این ترتیب به حافظه انبوه ایران وارد آهنگ “Kiss Me” می شود.

اما چرا واقعاً چرا حیدر رقیب جنگنده سیاسی و سیاسی برای کار خود به تبعید رسید.

این مارس 2009 است و دفتر شید -آیزن و گروه کاری ملت ایران به رهبری شخصیت پرشور در رمز و راز تاریخ معاصر دکتر موزارفار باکایی همیشه یک سنت معتبر است.

دکتر موسادگ و دکتر باقی پس از درخواست دکتر موساج برای گسترش اقتدار دولت قطع شده اند و آنها حتی به سلام های یکدیگر پاسخ نداده اند و مدتی گوش های دکتر باقایی با این واقعیت پر شده اند که شما نمی دانید که حیدر خان یک رقیب صاحب عرفان مشهور مشهور مشهور مشهور مشهور است.

دکتر Baqaii نیز مثل همیشه بر اعصاب خود حاکم شده است و تصمیم گرفته است صبر کند و ببیند که در کجا آب شده است.

هنگامی که علی زاهیری دکتر Baqa’is دست راست که دکتر حسین فاطمی یار در نزدیکی دکتر موساج چندین بار در هفته با هم رقابت می کند. غذای دوم با صبر دکتر باقائی غرق است.

اکنون این صحنه برای یک درام هیجان انگیز توسط درام Baqai و رفقای آماده است.

حیدر رقیب را در مقابل خانه خود در خیابان زرتشتیان تهران به سرقت برد و به دفتر حزب در خیابان هدیات و علی زاهری صلاحیت را اعلام می کند.

در این دادگاه طولانی و نفس گیر حیدر به تمام رابطه های خود با دکتر فاطمی و دکتر موساج اشاره می کند و به نوعی از ایمان خود در حمایت از دکتر موساج و جبهه ملی دفاع می کند. در پایان جلسه رهبران حزب کارگر کشور ایران رقابت از این حزب و روزنامه را امضا کردند.

حیدر راچابی بعداً به همین حمایت از جبهه ملی و ملی شدن جنبش نفت در زندان به سر برد و در سال 6 دایی وی از زندان آزاد شد تا ایران را ترک کند و وی برای ادامه تحصیل به ایالات متحده رفت و در سال 6 به ایران بازگشت و در سال درگذشت.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا