چرا ترامپ تهدید می کند؟ – یومیر


رسانه های غربی با پیام مکرر مکرر “تحریم” به “عادی سازی” فشار مالی کمک می کنند که ژان بودریارد آن را “واقعیت از طریق تکرار” می نامد غافل از اینکه ترامپ حتی تمام وقت را در متحدین اروپایی خود نگذاشته است (با رشد اقتصادی تنها 4.6 درصد در منطقه یورو). از طرف دیگر آنها به کاهش قدرت بازدارندگی ایران سهواً این پروژه “مرگ تدریجی اراده ملی” را ارتقا می بخشند.

چرا ترامپ تهدید می کند؟

به گفته یومیر حامد سارلاکی در یادداشتی نوشت: در روزهای اخیر بازدید نمایندگان ایران -س در عمان نقطه عطفی در استعداد در دو کشور بوده است. این جلسه در شرایطی اتفاق می افتد که تهدیدهای مکرر ترامپ برای ایران و سایر کشورهای مستقل به ابزاری برای ترس و ناامیدی در بین ملل تبدیل شده است. ترامپ با استفاده از زبان تهدید و فشار سعی می کند صدای مقاومت ملی و استقلال را به حاشیه رانده شود. این سیاست نه تنها ایران را تحت تأثیر قرار می دهد بلکه سایر کشورها را نیز به همراه می آورد و منجر به تضعیف خواست کشور می شود. در همین راستا تجزیه و تحلیل عمیق تر از مکانیسم های ایجاد ترس و تأثیر آن بر گفتمان های اجتماعی و سیاسی ضروری است به ویژه که این رویکرد با استفاده از رسانه ها و ابزارهای جنگ شناختی به تکرار روایات غالب و معرفی گفتمان در ارسال کمک می کند. در این شرایط گفتمان مقاومت در برابر بیداری هوشمند و تعریف مجدد می تواند به عنوان یک راه حل مؤثر برای این تهدیدها باشد.
“هنگامی که نخبگان یک جامعه به تولید مثل تبدیل می شوند ترس به تسلط تبدیل می شود.” این پیشنهاد بازتابی از نوام چامسکی یک پنجره تحلیلی را به مکانیسم جریان اصلاح طلب در برابر پروژه مبتنی بر ترس ترامپ باز می کند. این روند که در رفتار و سیاست اقتصادی و اجتماعی کاملاً واضح است با ظرافت برخی از رسانه های داخلی را به یک گفتمان هژمونیک غربی ناخواسته تبدیل کرده است.
تجزیه و تحلیل عمیق این پدیده مستلزم عبور از سطحی سیاسی و معرفی لایه های پیچیده “جنگ های شناختی” است که جودیت باتلر به درستی خاطرنشان می کند: “قدرت هنگامی که مباحث مجبور به تسلط بر گفتمان می شوند به اثربخشی می رسد.” این دقیقاً همان مکانیسمی است که ما در رسانه های مرتبط با رسانه می بینیم. رسانه ها بارها و بارها پیشنهادات مانند “مقاومت غیر ضروری” یا “ما چاره ای جز تسلیم شدن نداریم” را تکرار می کنند در حالی که ما روایتی را که شکست ترامپ در تحریم های کره شمالی (که رشد اقتصادی 4.9 درصد امسال را تجربه کرده است) و عدم توانایی در مهار ونزوئلا را بازتولید می کنیم.
در سطح خرد این رسانه ها با تبدیل تهدیدهای عمده به نگرانی های فردی (به معنای نان) بحران را از سطح ملی به سطح خانه کاهش می دهند که این یک “سیاست بدن” است. با این حال آمار دوره تحریم نشان می دهد که با وجود این تهدیدهای اقتصادی رشد غیر نفتی اقتصاد ایران به 4.9 درصد افزایش یافته است و صادرات غیر نفتی 5 ٪ افزایش یافته است. توجه به این نکته حائز اهمیت است که این آمار پتانسیل اقتصاد ایران و قابلیت های بالقوه ای را که ممکن است با چالش های بین المللی روبرو باشد نشان می دهد. در سطح متوسط ​​ آنچه در برنامه های تحلیلی رسانه مشاهده می شود نمونه بارز “خشونت نمادین” بوردیو است که نتایج را به عنوان ثبت جدید تولید داروی استراتژیک (رشد 5 ٪ در 5 سال گذشته) یا دوره موشکی (با آزمایش موشکی موفق) برجسته می کند.
در سطح کلان تجزیه و تحلیل گسترده ای از این رسانه ها از توسعه بین المللی غالباً مستقیماً از شبکه هایی مانند CNN و BBC است که ادوارد گفت که در کتاب شرق شناسی برای بازتولید گفتمان استعماری تماس می گیرد. رسانه ها با تکرار پیام “تحریم ها اجتناب ناپذیر” هستند که به “عادی سازی” فشار مالی کمک می کند که ژان بودریارد آن را “واقعیت از طریق تکرار” می نامد غافل از اینکه ترامپ حتی نتوانسته است 3.5 درصد کامل در منطقه یورو ایجاد کند). از طرف دیگر با کوچک شدن قدرت بازدارندگی ایران آنها سهواً به ترویج “مرگ تدریجی National Will” پروژه کمک می کنند که مارکوز در “مرد تک رنگ” به عنوان “کاهش امید برای ایده آل گرایی خام” ذکر کرد.
راه خروج از این چالش ها مستلزم تعریف مجدد گفتمان مقاومت است که از مفهوم عقلانیت ارتباطی هابرماس الهام گرفته شده است ” که مکانی برای گفتگوی انتقادی واقع بینانه و امیدوارکننده فراهم می کند. تجربه کشورهایی مانند روسیه (که باعث می شود فرصتی برای خودکشی کشاورزی ایجاد شود و به بزرگترین مکرر جهان تبدیل شود و به مأموریت در جهان از استریل استریل است که به عنوان استریل استریل است که در حال حاضر استریل است که از استریل استریز است. با این حال دانش رسانه ای مبتنی بر نظریه “قدرت هوشمند” جوزف نای می تواند مصونیت از جنگ روانی را ایجاد کند.
آنچه امروز در صحنه رسانه ایران اتفاق می افتد مبارزات هستی شناختی برای “حق عزم” است که اسلاوی زیزک آن را “ایدئولوژی خطرناک که خود را به عنوان یک عقل سلیم” توصیف می کند. تجربه اخیر ونزوئلا (که علی رغم همه پیش بینی های سقوط مادورو همچنان مقاومت می کند) یا کره شمالی (که منجر به خرده فروش مستقیم ترامپ شد) تنها راه خروج از یک بیداری هوشمند را نشان می دهد که می تواند “تحقق انتقادی” و “امید استراتژیک” ایجاد کند. رهاسازی در این راستا لازم است جامعه با تجزیه و تحلیل عمیق و جامع از وضعیت فعلی با آموزش و ترویج توجه عمومی دلایل لازم را برای شکل گیری گفتمان قدرتمند و مؤثر ارائه دهد.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا