فرزند شهید مقیسه: ترور صد در صد کار منافقین بوده است

Mohsen Moghiseh فرزند قاضی مغوی گفت: “آنچه برای ما روشن است این است که این قتل 2 ٪ از منافقین بود البته نظر شخصی ما زیرا حج آقا در لیست قتل منافق بود.

پسر شهید مغزی: حمله 100 ٪ منافقین بود

به گفته یومیر شما متن گفتگوی Tabnak را با پسر شهید محمد مگیشه دارید:

به عنوان اولین سؤال آخرین روند پیگرد قانونی قاضی مغس و در چه زمانی چیست؟

در صورت پرونده ما ما هنوز منتظر قوه قضاییه و وزارت اطلاعات هستیم تا به ما پاسخ دهند و پرونده را ارائه دهیم. اما آنچه برای ما روشن است این است که این قتل 2 ٪ از منافقین بود. البته این نظر شخصی ما است زیرا حج آقا در لیست قتل منافقین قرار داشت.

یعنی بعد از آقای حمید نوری آزاد شد ما می دانستیم که آنها دوباره تمدید شده اند و نفرت آنها به دلیل خرابی که آنها خورده اند دوباره باز شده است. سپس آقای اسارت نوریس پس از پنج سال منتشر شد ما مطمئن بودیم که وی از حج انتقام خواهد گرفت. حالا چرا آنها تیم محافظ را قوی تر نکردند و حفاظت الهی قوی تر نبود آقایان باید پاسخ دهند. من حتی به حج گفتم که از این پس باید بیشتر مراقب باشید. اما آنچه ما شنیده ایم و می دانیم که حتی این لعنتی (قربانی) که او نیز با منافقین تحت این قتل صحبت کرده بود.

آقای مغیشی در مورد این قربانی با شما و اعضای خانواده صحبت کرده بود؟

حاج آقا حتی به من گفته بود که این بنده خدا دارای مدرک لیسانس است و در آنجا کار می کند بلندتر از او بود. حج آقا خیلی در مورد همه فکر می کرد. وقتی به دیوان رفتم بسیاری از بچه ها و بچه های اداری آمدند و از حج تشکر کردم. آنها گفتند که او در حیاط عمومی با ما صحبت کرده است در آنجا سخنرانی کرده و حقوق همه را افزایش داده است. این همچنین شامل قاتل بود و من همچنین در صفحه اینستاگرام خود نوشتم که حاج آقا از زانو یا کمر قاتل به او کمک زیادی کرد و از سایر قضات پول جمع کرده بود.

هنگامی که ما همیشه درگیر پرونده قتل بودیم در مورد وضعیت قتل منافقین جایی که قتل و شستشوی مغزی و خودکشی پس از آن به سبک منافقین بود بسیار مورد مطالعه قرار گرفتیم. قاتل گرچه او کار خود را به خوبی انجام داد و به آن اعتماد به نفس داشت اما یک انسان بود و هیچ کس انتظار نمی رفت چنین قلبی داشته باشد. دقیقاً به سبک منافقین که چنین افرادی را پیدا می کنند آنها با افکار و بینش هایی که باید به خوبی شستشو دهند اطلاعات را چاپ می کنند و سپس مهره را می سوزانند. و گفتم که روز اول رفتم و صحنه را دیدم.

از آنجا که آنها نسبت به حج نفرت زیادی داشتند و چندین بار چندین بار به قتل اعزام شده بودند اگرچه پس از کرونا و بعد از منافقین اردوگاه خالی اشرف فکر می کردند که دوستانشان دیگر کاری نخواهند کرد. آنچه من از سربازان ناشناس امام زامان شنیدم و همانطور که سخنگوی قوه قضاییه گفت اثری از این ارتباط لعنتی با منافقین پیدا کرد که البته در صورت واجد شرایط بودن اعلام می شوند و خودشان را می شناسند.

همانطور که می دانید شایعات زیادی در مورد قتل شهید مارتیس و همچنین این شایعات توضیح داده شده است.

با توجه به شهادت آنها شایعه می شوند که خصومت شخصی را دارند اما این کاملاً رد می شود. از آنجا که وقتی حاج آقا در دادگاه انقلابی بود آنها مستقیماً با متهمان سر و کار داشتند اما پس از رفتن به دادگاه آنها هیچ رابطه مستقیمی با متهمان نداشتند و فقط پرونده را خواندند و اظهار نظر کردند حاج آقا فقط برای پرونده داعش و MEK یا یک پرونده فرعی بزرگ پرداخت می کرد. پرونده های آنها مربوط به طلاق و پرونده های شخصی نبود که شخصی مانند این شخص بخواهد انتقام و قتل کند. دسته حج آقا بسیار بالاتر از این بود.

از طرف دیگر آنها می دانستند که چقدر حاج آقا را می داند چقدر دوستانه و دلسوز است. من همیشه به دوستانم می گویم که حاج آقا کامل “علی الکافر و رحما بینا” بود و کسانی که حاج آقا را می شناختند آنها را از نزدیک دوست دارند. آنچه من مدت طولانی در طی این چهل روز شنیدم این بود که رفتار آنها با ما بسیار داغ و صادقانه بود این یک آقا دو ساله بود و نان و نمک خوردند و او چگونه این کار را انجام داد این فقط از منافقین ناشی می شد.

پدر از سال 6 خاطره ای به ما گفت و گفت ما با آقای به زندان می رویم برای متوقف کردن مریم رجاوی و این گروه انحرافی روز و شب با جوان صحبت کنید. بعضی اوقات ما به صبح می نشستیم و در مورد آنها بحث می کردیم و با خدایان این جوانان همدردی می کردیم تا خون مردم را آلوده نکنند و به جریان قتل از منافقین نپیوندند. بعضی اوقات برخی از آنها ابراز پشیمانی می کنند برخی دیگر دوباره استخدام می شوند. کسانی که جذب نمی شدند هنوز توسط خود منافق کشته شدند و این همیشه ترس بین آنها بود. مک واقعاً یک گروه عجیب است.

برخی اخیراً به داشتن یک زن و شوهر زن و کودک پیوسته بودند که این یک دروغ بود و این شخص مجرد بود. برخی دیگر گفتند که همسرش به سر کار آمده است که این درست نبود. رسانه ها به طور جدی خراب می شوند و ما سخنان امام رال را بیش از هر زمان دیگری به یاد می آوریم و می گویند: “هرچه آنها بیشتر انجام دهند حتماً انجام می دهید و بیشتر انجام می دهید کارهای صحیح را بیشتر انجام می دهید” و دقیقاً همین طور است.

آقای Moghiseh لطفاً در مورد آخرین روز و آخرین مکالمه خود با شهید برای ما بگویید.

به نام خدا ما روز جمعه با حج بودیم زیرا پدر حج در دو ماه گذشته با آنها بود. برادران و خواهران اصرار داشتند که به آنها خانه مستقل بدهند تا بتوانند به آنها در حفظ کمک کنند.

این در مورد شام بود که آنها به خانه حمل و نقل رفتند و ما دیگر حج را ندیدیم تا اینکه به خانه بازگشتند. آنها هر روز صبح با ما تماس می گرفتند آنها فردا صبح با من تماس می گرفتند و گفتند که تصمیم گرفتم پدر و مادر را تا آخر عمر نگه دارم. من یک خانه جداگانه و اینجا در خانه خودم نمی گیرم. و سپس او از یک آقا خواست و گفت که این شخص دچار مشکل شده است و من مجبور شدم به دنبال کار او بروم و او را عیب یابی کنم. گفتم حج این چیزها برای شما است و آنها بیش از این کلمات هستند که به دنبال این چیزها هستند. او گفت نه این مردم خداوند است و من باید بروم من خوب عمل کردم اگر هیچ چیز نمی تواند کمبود داشته باشد. شماره را دادیم و بعد گفتیم یکی یا علی و خداحافظی گفتیم. ساعاتی قبل از شهادت آنها بود که پس از آن نگهبانان تماس گرفتند و گفتند که فقط خودتان را بدست آورید. این داستان آخرین روز ما با حج بود. بعد از تماس با نگهبانان به آنجا رفتیم و این صحنه ها را دیدیم.

البته ما از کودکی برای چنین رویدادی آماده شده ایم که شما حدود 5 سال پیش وقتی به مسجد با حج آقا رفتیم شنیدید اگر این نام برای من مناسب بود که مسجد سابالان باشم حج در آن مسجد دعا می کرد. این اولین بار بود که حج را قتل می کرد و نام او در این لیست قرار گرفت. برادران اطلاعاتی اعلام کردند که ما تیمی را دستگیر کرده ایم دو نفر از آنها فرار کرده اند اما امروز روز شهادت امام رضا شما را به قتل می رساند. حاج آقا گفت که من ضربه زده ام دعا می کنم و به منبر می روم. یادم است که ما بچه بودیم و در کنار منبر حج نشسته بودیم و بسیار ناامید شدیم.

اما این پنج سال خدا به ما حج داد و ما آنها را درک کردیم. ما همیشه استرس و اضطراب داشته ایم که می تواند آخرین روز و آخرین جلسه امروز هنگام دیدن حج باشد. روزی که آنها به ما گفتند ما به آنجا رفتیم.

هنگام شهادت لباس خونین قاضی موگیز

وقتی رسیدیم و به سر حج رفتیم باور کردن سخت بود. دیدن صحنه ای که حاج آقا در خون آنها بزرگ شده بود بسیار دشوار بود زیرا آنها تیراندازی شده بودند و همکارانشان عمامه خود را بر روی قلب خود قرار داده بودند تا از نسخه خون جلوگیری کنند لباس سفید در لباس معنوی کاملاً سرخ شده بود و سپس ما روی سر آنها نشسته بودیم آنها انجام شد و ما به ما راهنمایی دادیم. سپس آنها از پزشک پزشکی قانونی آمدند و بدن را از حج به پزشک پزشکی قانونی بردند و ما با آنها به آنجا رفتیم.

*بازتولید سایر محتوای رسانه ای در ISNA تأیید محتوای آن نیست و فقط برای توجه مخاطب است.

پایان پیام

دکمه بازگشت به بالا