عمومی

پخمگان و نخبگان – یومیر

هر چه صحت یا دروغ بودن تجلی شخصیتی باشد که به جای آن بررسی شود ؛ تصویر یک جامعه انسانی به عنوان “نخبه” او را در موقعیتی قرار می دهد که می تواند از امتیاز “شاخص” بودن برخوردار شود. بنابراین ، رسانه ها و سیستم آموزشی سعی می کنند شخص یا افرادی را “نخبه” معرفی کنند. اما به شرطی که یک شخصیت به عنوان ممتازترین فرد در زمینه خود “نخبه گرا” باشد ، چند نکته می تواند همین شخصیت را به ورطه “چاقی” سوق دهد.

قبلاً پیشنهاد شده است که انتظارات “نخبگان واقعی” باید متناسب با “تخصص” و “نظم” آنها باشد یا خیر. و این در صورتی است که شخص به درستی به عنوان نخبه در یک جامعه پذیرفته شود. طبق تعریف ، نخبگان فقط می توانند در مورد “زمان” و “مکان” خاص و فقط در محدوده خود نظر بدهند یا راه حل ارائه دهند. به عبارت دیگر ، یک نخبه قادر است در زمان خاصی که در بین دیگران است و در مکانی خاص که در بین ساکنان آن مکان دارای کیفیت برتر است صحبت کند.
نکته ای که اکثر “رسانه ها” از آن پیروی نمی کنند. به عنوان مثال ، از یک پزشک عاقل در مورد “فلسفه” و “ادبیات” ، یا از یک فیلسوف در مورد راه حل های “تورم” سال می شود.

اگر نخبگان واقعاً “نخبه” هستند ، نباید فوراً به این س questionsالات پاسخ دهد ، بلکه باید به پرسش کننده اشاره کند که وی در این زمینه ها “نمی داند” و این سوال اساساً بی ربط است. واضح است که نخبگان – از جمله افراد واقعی – آن را کمتر روشن می کنند.

اکثر نخبگان در موقعیت اجتماعی خاصی که خود را در آن می بینند بتدریج دچار عارضه “بزرگنمایی خود” می شوند و در مورد “همه چیز” اظهار نظر می کنند ، به ویژه اگر تریبون مناسبی در اختیار داشته باشند. اینجاست که مرز بین نخبه گرایی و چاقی آنقدر تنگ می شود که “اعتبار” نخبه گرایی فرد کاملاً زیر سال می رود.

معمولاً رسانه های خسته یا غیرحرفه ای و سیاسی تمایل دارند از افراد مشهور به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند و نخبگان نباید در این دام بیفتند. البته مقاومت در برابر چنین خواسته هایی آسان نیست. جامعه پویا به منظور حفظ حریم خصوصی و حرمت بزرگان در اموال و سرزمین خود ، حرکتها و مسکن نخبگان را به دقت زیر نظر دارد ، اما اجرای این الزام مهم مستلزم بررسی و ارائه مکانیزم خاصی است. این خطر زمانی بیشتر احساس می شود که نخبگان چنان در پرتگاه غوطه ور شده اند که به یک “چاق کامل” تبدیل شده است.

در واقع نخبگان یک فرد کاملاً معمولی هستند و اگر نتواند این واقعیت را بپذیرد یا نپذیرد ، آنقدر دچار سردرگمی و سردرگمی می شود که نتیجه ای جز نابودی خود و جامعه نخواهد داشت.
اینجاست که چربی به تدریج جایگزین نخبگان می شود. هر چه ضخیم تر ، نخبه تر! باشد که جامعه ای اینگونه شود …

دکمه بازگشت به بالا