عمومی

پایان اشرف غنی و آینده افغانستان

طالبان نیز با حداقل تلفات به کابل آمدند و وارد جنگ تمام عیار نشدند و کاخ ریاست جمهوری را تصرف کردند. اقدامات و سرنوشت اشرف غنی را می توان با اقدامات و سرنوشت معمر قذافی رهبر فقید لیبی مقایسه کرد. پس از سالها انقلاب ، قذافی شرایط آمریکا و غرب را برای پایان برنامه هسته ای خود و توقف دفاع لیبی به امید لغو تحریم های اقتصادی پذیرفت. او حتی مسئولیت حمله به هواپیمای پان آمریکن ایرلاینز یا سقوط هواپیمای لاکربی و پرداخت غرامت به خانواده قربانیان را بر عهده گرفت. اما پاداش قذافی این بود که ایالات متحده به همراه متحد خود بریتانیا از اعتراضات مردمی در لیبی بهانه ای برای حمله به کشوری که قبلاً خلع سلاح شده بود ، استفاده کرد. اتفاقاً قذافی پس از پنج سال خدمت در ایالات متحده همه چیز ، حتی زندگی خود را از دست داد.

اشرف غنی مانند قذافی به ایالات متحده اعتماد داشت و پس از الحاق از سیاست های مستقل و غیر متحدین افغانستان فاصله گرفت. در دوران تصدی وی ، دولت افغانستان ، ساختارهای نظامی و امنیتی ، به ویژه خدمات نظامی و اطلاعاتی ، تحت کنترل ایالات متحده قرار گرفت و بر اساس نظرات کاخ سفید بود. اشرف غنی برای عادی سازی روابط با طالبان در ارتباط با اجرای سیاست آمریکا ، زندانیان این گروه را آزاد کرد و باعث شد طالبان از لیست تروریست ها خارج شوند ، موقعیت بین المللی پیدا کنند و حتی با ایالات متحده مذاکره کنند. ایالت ها. در دوران ریاست جمهوری وی در افغانستان ، تاجیک ها ، هزاره ها ، ازبک ها و دیگر غیر پشتون ها نقش سیاسی خود را از دست دادند و کاملاً در حاشیه قرار گرفتند.

غنی با تحریک آمریکا چشم خود را بر روی انتقال داعش به افغانستان بست و اعضای گروه تروریستی را واداشت تا پس از شکست در سوریه و عراق به نمایندگی از ایالات متحده در افغانستان وظایف خود را انجام دهند. اشرف غنی در راستای واشنگتن روابط خود را با همسایگان و دوستان افغانستان از جمله ایران ، روسیه و چین تضعیف کرد و از زبان فارسی انتقام گرفت.

اما ایالات متحده مانند قذافی اشرف غنی را تنها گذاشت و نقره سوزاند. ارتش آمریکا پس از 20 سال جنگ با طالبان افغانستان را ویران کرد و از این کشور خارج شد. ارتش ضعیف افغانستان ، که قرار بود ناتو به یک ارتش قوی تبدیل کند ، طالبان را نیز برای تماشای خود تنها گذاشت. با وجود فقدان برتری نظامی ، طالبان به راحتی شهرهای افغانستان و سرانجام کابل را فتح کردند. در این رابطه ، مردم افغانستان که از اشرف غنی راضی نبودند و سایر اقوام که رئیس جمهور افغانستان را یک رهبر با اراده و وفادار آمریکایی می دانستند ، به سادگی شاهد پیشروی طالبان بودند. نتیجه حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان فرار از رئیس جمهور قانونی آن کشور و حکومت طالبان بر افغانستان بود.

امروزه افغانستان ، کشوری با اقوام گوناگون که هیچکدام اکثریت مطلق را ندارند ، دوران پیچیده و حساسی را پشت سر می گذارد. شکی نیست که طالبان بخشی از مردم افغانستان هستند و نمی توان نقش آنها در تشکیل دولت بعدی را انکار کرد. نباید فراموش کرد که اصرار طالبان بر خروج نیروهای خارجی از افغانستان و اقدامات عملی این گروه علیه نیروهای خارجی دلیل اصلی خروج ایالات متحده و ناتو از افغانستان بود. در عین حال ، دیگر گروه ها و گروه های قومی از جمله تاجیک ها ، شیعیان هزاره و ازبک ها باید در سرنوشت آینده این کشور سهیم باشند تا به صلح عادلانه و پایدار دست یابند. ما نباید مبارزه این گروهها علیه اشغال افغانستان توسط شوروی را فراموش کنیم.

تسلط مطلق طالبان بر دولت و مردم افغانستان و ایجاد دیکتاتوری جدید به نفع این کشور و منطقه نیست و امید مردم افغانستان را برای یک کشور مرفه و با ثبات برآورده نمی کند. البته تشکیل دولت از همه گروه ها و اقوام برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان مورد قبول مردم این کشور بوده و دارای مشروعیت بین المللی است. در این شرایط ، مناسب است که ایران و سایر کشورهای منطقه به فعالیت های میانجیگری خود ادامه دهند و به ایجاد یک افغانستان مستقل ، با ثبات و مرفه کمک کنند.

دکمه بازگشت به بالا