عمومی

واقعیت‌های افغانستان را دو قطبی نکنیم

در این میان ، دخالت گسترده نخبگان و کارشناسان در این موضوع اهمیت موضوع را برای جامعه نخبگان کشور نشان می دهد و قابل تحسین است. البته ، می تواند به اظهارنظر و تجزیه و تحلیل ادامه دهد و به اجماع نخبگان دست پیدا کند تا به دستگاه دیپلماسی دولت جدید کمک کند تا بهترین تصمیم را بگیرد. امروزه چندین واقعیت در افغانستان وجود دارد که برای تصمیم گیری درست باید مورد توجه قرار گیرد.

اولین واقعیت خروج آمریکا از افغانستان است. ایالات متحده پس از 20 سال حضور و رهبری ناتو در افغانستان و پذیرش شکست ، نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند. نتیجه حضور آمریکا و ناتو در این کشور کشتن و شکنجه مردم مظلوم ، نابودی و توسعه نیافتگی ، افزایش تولید و قاچاق مواد مخدر ، انتقال داعش به افغانستان و تقویت تروریسم ، بقای ارتش ضعیف و پیشرفت طالبان اگرچه ایالات متحده به دنبال کاهش حضور نظامی خود در افغانستان است ، اما قصد دارد نفوذ نرم خود را در این کشور حفظ کند. ایجاد جنگ داخلی و ماهیگیری در آبهای گل آلود یکی از اهداف کنونی کاخ سفید است. تقویت رویکرد ضد آمریکایی در افغانستان می تواند به ایجاد امنیت و ثبات در این کشور کمک کند و تصمیم گیران سیاسی و مردم افغانستان باید متحد شوند و توطئه های نرم در ایالات متحده و انگلیس و برخی قدرت های اروپایی را ببینند.

واقعیت دوم وجود دولت اشرف غنی است که اگرچه وی از کشور گریخت ، اما مدعی است که دولت او قانونی است. اشرف غنی که در هر دو دوره ریاست جمهوری با حمایت آمریکا به قدرت رسید ، کاملاً به آمریکا وابسته بود و دستورات کاخ سفید را اجرا می کرد. نامه وزیر امور خارجه ایالات متحده بلینک به اشرف غنی در مذاکره با طالبان گواه این امر است. بلینکن گفت: “من صادقانه و صادقانه با شما صحبت کردم تا بفهمید اهمیت کار من چقدر است.” به نظر می رسد بلینکن به سربازان آمریکایی دستور می دهد. نامه او به عبدالله عبدالله نیز لحن و موقعیتی از بالا به پایین داشت. اشرف غنی از زمانی که در پایگاه نظامی بگرام از ترامپ دیدار کرد و در حالی که دستان خود را پشت سینه اش ایستاده بود ، در چشم مردم افغانستان بود. به همین دلیل ، در زمان حمله طالبان به کابل ، مردم هیچ انگیزه ای برای دفاع از دولت اشرف غنی نداشتند ، زیرا وی دارای موقعیت مردمی نبود و حتی آمریکایی ها به صراحت اعلام کردند که دولت اشرف غنی دیگر منصب مردمی ندارد. اشرف غنی اما آینده ای در افغانستان ندارد و نباید روی او حساب کرد.

واقعیت سوم قبایل غیر پشتون در افغانستان است که همواره نقش موثری در حفظ استقلال و تمامیت ارضی این کشور داشته اند. تاجیک ها ، هزاره ها ، ازبک ها ، شیعیان و ترکمن ها در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی ، اشغال افغانستان توسط ناتو و ظهور طالبان به عنوان یک گروه تروریستی شجاعانه جنگیدند و با تمام جان و مال خود از کشور خود دفاع کردند. نتیجه این تلاشها جلوگیری از انحلال افغانستان و تشکیل دولتهای قانونی برهان الدین ربانی ، کرزی و اشرف غنی و مجلس ملی و سایر نهادهای قانونی ، به ویژه تدوین قانون اساسی در افغانستان بود. تاریخ هرگز نبرد بین افرادی مانند احمدشاه مسعود را در این حوادث فراموش نخواهد کرد. این اقوام و گروهها باید همچنان در تعیین سرنوشت افغانستان به ایفای نقش بپردازند و در دولت آینده افغانستان جایگاه آبرومندی داشته باشند. بدون در نظر گرفتن حقوق و وضعیت سایر اقوام ، قطعاً صلح ، ثبات و امنیت در افغانستان حاکم نخواهد شد.

واقعیت چهارم در افغانستان طالبان است. این گروه به دلیل سابقه و فعالیت های جنایتکارانه و تروریستی در بین مردم افغانستان گروه شناخته شده ای نیست. گذشته این گروه را نمی توان پاک کرد یا نباید انکار کرد. اما باید توجه داشت که طالبان یک گروه داخلی هستند و مانند داعش و القاعده هیچ ریشه ای در خارج از افغانستان ندارند. طالبان بخشی از مردم افغانستان هستند و دارای هویت افغان هستند و در مبارزه خود با ایالات متحده بسیار جدی تر از دولت و دیگر گروه ها بوده اند. پیش شرط طالبان برای خروج نیروهای خارجی برای پیوستن به این گروه در مذاکرات بین الافغانی و اصرار آن بر اجرای این سابقه باید به عنوان یکی از دلایل اصلی خروج نیروهای ناتو از افغانستان در نظر گرفته شود. اکنون طالبان ظالم و نادان قصد اصلاح رویکردها و سیاست های خود را دارند. طالبان به دنبال به رسمیت شناختن ملی و مشروعیت بین المللی است. مقامات طالبان متعهد شده اند حقوق سایر اقوام را به رسمیت بشناسند ، از دیدگاه های گذشته مانند تحقیر زنان صرف نظر کنند ، از حمله کشورهای همسایه به افغانستان خودداری کرده و امنیت و ثبات را در مرزهای کشورهای همسایه از جمله ایران حفظ کنند. همچنان با حضور قدرتهای خارجی مانند ایالات متحده مخالفت کنید و به دنبال مذاکره برای حل مسائل موجود باشید. این نگرش ها انگیزه ایران را برای میانجیگری بین طالبان و سایر اقوام و مسئولیت پذیری در این زمینه افزایش داده است.

پنجمین و مهمترین واقعیت در افغانستان جمعیت است. اگر قرار است دولت بعدی در افغانستان محبوبیت داشته باشد ، باید از طریق همه پرسی و انتخابات آزاد و عادلانه تشکیل شود. دموکراسی می تواند ثبات و امنیت را در این کشور برقرار و حفظ کند و رویکرد ضد آمریکایی خود را ادامه دهد. اولین خواسته ایران و سایر میانجی گان طالبان باید احترام به حق حاکمیت مردم باشد.
بر اساس حقایق ، نخبگان کشور می توانند با اجتناب از قطب بندی افغانستان به دولت سیزدهم کمک کنند. از دستگاه دیپلماسی می توان برای برقراری ارتباط م effectiveثر با احزاب مختلف در افغانستان و کشورهای با نفوذ مانند چین ، پاکستان و روسیه استفاده کرد تا در جهت ایجاد دولتی بر اساس همه گروه های قومی و بر اساس صدای مردم تلاش کند. مردم. در این مرحله ، شروع جنگ داخلی بر خلاف منافع مردم افغانستان است و امنیت و آرامش این کشور را نقض می کند و منافع ایالات متحده و داعش را تامین می کند. این حقایق مهم باید در تجزیه و تحلیل وقایع افغانستان مورد توجه قرار گیرد.

دکمه بازگشت به بالا