اجتماعی

مردانگی سمی و آسیب‌هایش – یومیر

اولین باری که یک روانشناس درباره مفهوم مردانگی سمی اظهار نظر کرد به دهه 1980 برمی گردد. در آن زمان این پدیده به خوبی شناخته نشده بود، اما این واقعیت که چندین دهه بعد هنوز وجود دارد و مضر است، نشان می دهد که ما باید آن را تعریف و تصدیق کنیم.

به گزارش یومیر شهروند وی نوشت: مردان قوی، مردان شکست ناپذیر، مردان قوی و سرسخت که هرگز گریه نمی کنند، خسته نمی شوند و هیچ ضعفی از خود نشان نمی دهند. تصور نادرستی در مورد مردان منتشر کرده اند؛ غافل از اینکه این باورهای غلط در مورد مردان نه تنها به نفع آنها نیست، بلکه سلامت روان آنها را تهدید می کند و بر روابط آنها تأثیر منفی می گذارد. چگونه از آن جلوگیری کنیم، توضیحات دکتر فرامرز زکاری، متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک را بخوانید.

مردانگی سمی

اولین باری که یک روانشناس درباره مفهوم مردانگی سمی اظهار نظر کرد به دهه 1980 برمی گردد. در آن زمان این پدیده به خوبی شناخته نشده بود، اما این واقعیت که چندین دهه بعد هنوز وجود دارد و مضر است، نشان می دهد که ما باید آن را تعریف و تصدیق کنیم. مردانگی سمی در واقع انتظارات و استانداردهای نادرستی است که چارچوب های مصنوعی برای مردانگی تعریف می کنند. وقتی چنین پدیده ای مطرح می شود، مردان تنها زمانی مرد واقعی به حساب می آیند که ویژگی های خاصی داشته باشند و اگر این ویژگی ها را نداشته باشند، مرد نیستند!

این باورهای غلط نه تنها بر تعریف جامعه از مردان تأثیر می گذارد، بلکه خود مردان را نیز به اشتباه می اندازد و باعث می شود ذهنیتی کلیشه ای از مردان داشته باشند و در نتیجه این ذهنیت خود را تحت فشار قرار دهند. کلیشه های ثابتی برای این پدیده وجود دارد که در سه دسته کلی تعریف می شوند. اولین تصور این است که مردان باید قوی و سرسخت باشند. هم از نظر جسمی و هم روحی. بر اساس این کلیشه، مردان نباید از خشونت فرار کنند و در مقابل درد ضعیف نباشند. کلیشه دوم در مورد احساسات است. بر اساس این کلیشه، تمام ویژگی های عاطفی که در زنان یافت می شود، در تضاد با مردانگی است و یک مرد واقعی نباید این احساسات را تجربه کند. کلیشه سوم در مورد قدرت است و می گوید که یک مرد واقعی باید همیشه به دنبال قدرت، ثروت و موقعیت اجتماعی بالاتر باشد. مردانگی سمی می گوید که اگر مردی در این چارچوب ها قرار نگیرد، مرد واقعی نیست. مشکل اینجاست که این تعاریف نه تنها نادرست و نادرست هستند، بلکه به خودی خود نسبی هستند و بسته به فرهنگ و ویژگی های هر جامعه می توانند تغییر کنند. اما به طور کلی این کلیشه ها باعث رفتار مشابه می شوند. گرایش به خشونت در میان پسران، تحقیر پسران و مردان به دلیل ابراز احساسات و نشان دادن تظاهرات عاطفی مانند گریه کردن، تشویق پسران به قلدری و صحبت نکردن در مورد احساسات و امتناع مردان از کمک گرفتن از دیگران نمونه هایی از رفتارهای ناشی از مردانگی سمی است. واکنش دیگران و نگرش جامعه به مردان باعث شده است که کلیشه های سمی مردانگی مدام بازتولید شود و اگرچه با افزایش آگاهی وضعیت تا حدودی بهتر شده است، اما این پدیده از بین نرفته است.

خسارات ناشی از یک اشتباه برای مردان

وجود کلیشه های فکری نادرست در مورد مردانگی باعث آسیب به خود مردان می شود. یکی از این آسیب ها مقاومت مردان در برابر کمک طلبی است. این سوال زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که وضعیت کمک گرفتن از پزشک و متخصص پیش بیاید. در این شرایط مردان سعی می کنند مشکلات خود را پنهان کنند، به پزشک مراجعه نکنند و برای کاهش درد خود به خود درمانی روی آورند یا از روش های ناسالم استفاده کنند. وقتی مشکلات جسمی در وسط قرار دارند، می‌توان امیدوار بود که نشانه‌های درد بالاخره قدرت پنهان‌کاری را از مردان دور کند، اما وقتی مشکلات روحی و روانی به وجود می‌آید، مردانگی مسموم مردان را مجبور می‌کند سکوت کنند و در مورد مشکلات خود با دیگران صحبت نکنند. با حرفه ای ها تشدید افسردگی، اضطراب و پرخاشگری از پیامدهای این پنهان کاری است.

یکی دیگر از آسیب های مردانگی مسموم برای مردان، دوری آنها از دیگران و مشکلات در روابط عاطفی و دوستانه آنهاست. مردانی که کمکی دریافت نمی کنند کمک کردن را نیز یاد نمی گیرند و به مرور زمان احساس همدلی و همراهی در آنها از بین می رود. وقتی چنین مردانی شاهد خشونت و پرخاشگری مرد دیگری باشند، به قربانی کمک نمی کنند زیرا این رفتار را عادی می دانند. مردانی که مردانگی سمی دارند، بیشتر مرتکب خشونت می شوند و دیگران را تشویق به ارتکاب خشونت می کنند. آنها در موقعیت های مختلف با قلدری سعی در اعمال قدرت و کنترل اوضاع دارند. برای این دسته از مردان، پذیرش ضعف و شکست بسیار سخت است، هرگز اشتباهات خود را نمی پذیرند، عذرخواهی می کنند، خارجی هستند، شدیدا می گویند و به مرور زمان منزوی می شوند، زیرا تحمل آنها برای اطرافیان غیر ممکن می شود. رفتار افراطی

روش های مقابله با مردانگی سام

برای توقف چرخه مردانگی سمی و کاهش آسیب های آن به مرور زمان، تغییر باورها و فرهنگ جامعه ضروری است. اما با اصلاح برخی رفتارها و نگرش های فردی، می توانیم به تضعیف کلیشه های مردانگی سمی کمک کنیم. اگر مرد هستید، اولین قدم این است که احساسات متفاوت خود را بپذیرید و در مورد آن صحبت کنید. از ابراز احساساتی مانند غم و اندوه و نگرانی اجتناب نکنید و خجالت نکشید. در محافل مردانه، اگر به دلیل داشتن خصوصیاتی که با مردانگی سمی مغایرت دارد مورد تمسخر قرار می گیرید، سکوت نکنید و اجازه دهید مردان دیگر اعتراض شما را بشنوند. به علایق خود توجه کنید و تمام تمرکز و انرژی خود را صرف کسب مقام بالاتر و قدرت بیشتر نکنید. اگر علایق شما مربوط به هنر و موضوعاتی است که کلیشه ای زنانه هستند، با این باورهای غلط مبارزه کنید تا از انجام کاری که دوست دارید محروم نشوید. از بازتولید کلیشه های مردانگی سمی در نظرات و گفتگوهای خود چه در دنیای واقعی و چه آنلاین خودداری کنید تا به مرور زمان این فرهنگ غلط اصلاح شود. در این مورد با مردان دیگر صحبت کنید و از آنها بخواهید که از مردانگی سمی دست بردارند. همدلی و کمک به دیگران را تمرین کنید. اگر متوجه شدید که مردانگی سمی گزینه های شما را از بین می برد و بر سلامت روان شما تأثیر می گذارد، مطمئن شوید که قصد دارید از یک روانشناس کمک بگیرید.

چه زن و چه مرد به رفتار خود با کودکان توجه کنید تا از کودکی دچار افکار و عقاید نادرست نشوند. به پسرها نگویید “مردی که گریه نمی کند!” یا “چرا مثل دخترا گریه میکنی؟” با این کار فقط به آنها یاد می دهید که عواطف و احساسات خود را سرکوب کنند. بازی ها را به دو دسته پسر و دختر تقسیم نکنید تا فشار روحی مضاعفی به بچه ها وارد نشود. از کودکان بخواهید در مورد احساسات خود صحبت کنند و به آنها بیاموزید که از دیگران کمک بگیرند. به بچه ها بگویید که لازم نیست همیشه قوی باشند و پیروز شوند و مردها قوی ترین موجودات روی زمین نیستند! به یاد داشته باشید، هدف گرفتن قدرت از مردان و ضعیف جلوه دادن آنها نیست. ما فقط می خواهیم ایده ابرقهرمانان مرد را از بین ببریم. از تکرار عباراتی مانند «همه مردها اینطور هستند»، «مرد متفاوت است» و «ماهیت و ماهیت مردها این است» خودداری کنید تا کلیشه های مردانه سمی، عادی و عادتی نشود. به بچه ها بیاموزید که مردانگی به قدرت تفنگ و خشونت نیست.»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا