عمومی

محمدرضا شجریان به روایت محمدرضا شجریان

من زمین را دوست دارم. “او مانند دوست دختر من می ماند و گل ها و گیاهان از آن سرزمین می آیند و من دوست دارم بیشتر وقت خود را به تنهایی با گل و گیاه بگذرانم.” وی در مصاحبه با مجله Days of Life گفت: “من به همان اندازه که برای فرزندانم انجام می دهم هنر نمی کنم.”

به گزارش یومیر ، این روزنامه شهروند وی نوشت: “همه هنر دشوار است ، اما برای محمدرضا شجریان ، نستعلیق سخت ترین است. باشو عاشق غریبه کوچک است و در نوروز سال که توسط خبرنگار مجله Days of Life با او مصاحبه شده بود ، وی هنوز نتوانسته است “خانه یک دوست” را ببیند ، اما دوست داشت برود و ببیند بر روی آن.

او همیشه در سالهای فعالیت مداومش علاقه مند به رفتن به سینما بوده است ، اما وقت نداشته و در مصاحبه های خود بارها گفته است. از بین بازیگران سینما ، عزت الله انتظامی ، فانی زاده ، علی نصیریان ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند و فخری خوروش و در بین تئاترها ، نمایشنامه های آرام صدر مورد علاقه های وی قرار گرفته است. بیشتر آنها به صدای سید حسین طاهرزاده و قمر گوش می دادند و دهه هاست که هر وقت مطبوعات او را می شنیدند ، نگران موسیقی بودند و می گفتند که آهنگ ایرانی رو به زوال است. در رسانه ها عکس ها و تصاویر زیادی وجود دارد که نشان از دوستی شجریان با زمین ، زمین و کشاورزی دارد و البته وی مدتی در این دهه در وزارت منابع طبیعی خدمت کرد. من زمین را دوست دارم. “او مانند دوست دختر من می ماند و گل ها و گیاهان از آن سرزمین می آیند و من دوست دارم بیشتر وقت خود را به تنهایی با گل و گیاه بگذرانم.” وی در مصاحبه با مجله Days of Life گفت: “من به همان اندازه که به فرزندانم افتخار می کنم ، هنر نمی کنم.”

همکاری با علی حاتمی را در فیلم The Beloved تجربه کنید

او به ندرت به سینما می رفت اما در یک دهه یکی از مهمترین همکاری های وی در سینما حاتمی بود که توسط حسین علیزاده ساخته شده است. “من در سفر بودم که شنیدم آقای با حاتمی تماس گرفته شده بود و قصد داشت فیلمی درباره موسیقی سنتی بسازد. “من فکر کردم که آنها مشورت می کنند ، اما صحبت های زیادی در راه بازگشت وجود دارد.”

وی در مصاحبه ای که در سال 2009 توسط امید روحانی در مجله فیلم منتشر شده است ، گفت که وی پس از بازگشت از یک سفر و پرسیدن ، سرانجام متوجه درخواست همکاری شد و فهمید که هدف از ساخت این فیلم جشن گرفتن است. موسیقی ایرانی و ادای احترام به استادان و بزرگان ایرانی. . “من این توانایی و قدرت را در آقایان می دانستم. حاتمی از آنجا که من فیلم های او را دیده ام ، به ویژه فیلم های مربوط به دوره قاجار ، و من با کارنامه درخشان او در بازسازی زندگی و دوره های تاریخی هنرمندان ایرانی چه در فیلم و چه در مجموعه تلویزیونی آشنا بودم. من هازندستان را خیلی دوست داشتم و آن را برترین سینما و مجموعه می دانم. من او را از دور می شناختم. “صادقانه بگویم ، من برای تماشای فیلم وقت ندارم ، اما اگر فرصتی برای تماشای فیلم داشته باشم ، آقای حاتمی از معدود افرادی است که فیلم های من به آنها علاقه مند هستم.”

خلاصه اینکه با گوش دادن به قطعات و موسیقی ساخته شده توسط حسین علیزاده برای فیلمنامه ، کار خود را با این گروه آغاز کرد و در نتیجه ، یکی از مهمترین آثار فیلم ایرانی درباره موسیقی و بعداً درباره آن گفت: “من این کار را کردم غرور.”

من زنده ام

شماره دوم مجله نوید فاضل ، در سال دوم انتشار آن که به اوایل دهه 1990 باز می گردد ، می پرسد شجریان چیست ، چه کاری انجام می دهد و چرا کمتر می خواند. او به سمت او رفت. شرح پاسخ شجریان در کتاب خسرو خوبان تهیه شده توسط مهران حبیبی نژاد ارائه شده است. وی در مورد بی تفاوتی ، مشکلات و سنگسار صحبت کرد. “من یک نفر هستم و چه کاری می توانم انجام دهم تا هزاران نفر را در همه جا در کشور عزیزم ببینم تا خود را با کوچکترین قسمت جلوی دریا از عشق و محبت خود ابراز کنند ، مگر اینکه آنها را در صحنه کنسرت و با قدرت مهربانی خود ملاقات کنم. و تشویق برای آنها؟ ” از آنها بیشتر بخوانید و لذت ببرید. متأسفانه امکانات بسیار اندک است ، زیرا بعد از انقلاب همه ساخت و سازها انجام شد اما حتی یک سالن کنسرت نیز ساخته نشده است. البته من و جمعی از هنرمندان همکاری خود را در این زمینه ذکر کرده ایم و اعلام کرده ایم و پاسخی نگرفته ایم. وقتی در فرهنگسرای بهمن کنسرت برگزار کردیم ، من چندین بار از طریق دوستانم به شهردار تهران پیشنهاد کردم که برای ساختن یک سالن کنسرت در تهران زمینی را در اختیار ما قرار دهند اما هیچ کس از این موارد آگاهی نداشت. شاید از شنیدن اینکه ما علاقه مند هستیم و می خواهیم از سالن های ورزشی برای کنسرت ها استفاده کنیم ، تعجب کنید ، اما آنها موافق نیستند. مارس گذشته ، هیئت مدیره انجمن حمایت از هموفیلی ایران پیشنهاد داد که من به نفع این بیماران کنسرتی برگزار کنم و با خوشحالی پذیرفتم و گفتم: “فضا و امکانات را فراهم کنید. دوستان و همکاران من و من در اختیار شما هستیم ، اما هنوز بعدا. “” آنها هفت ماه با تمام تلاش و تلاش خود نتوانستند این کار را ترتیب دهند و تاریخ دقیق کنسرت را مشخص کنند. از دو سال پیش ، من در دشت زلزله گیلان ، دبیرستان را در رستم آباد ، رودبار ، شروع کردم. به همین دلیل تصمیم گرفتم کنسرتی را برگزار کنم که در اصفهان برگزار شود اما در این زمینه با یکصد موانع روبرو شده ام. البته مشکل ما مسئله اخذ مجوز از وزارت ارشاد یا سازمان کنسرت نیست بلکه مشکلات ذائقه و فرد در این زمینه است و در نتیجه من یک کنسرت برای تأمین اعتبار تکمیل ساختمان مدرسه مجهز در منطقه آسیب دیده در منطقه خود برگزار می کنم. کشور. “من خیلی خسته ام و می توانم بگویم زنده ام.”

شجریان در مورد مشکلات عدم برگزاری کنسرت در ایران صحبت کرده است و این که طی این هفته با خواندن رستم ، یکی از این موارد را خسته خواهد کرد. وی ادامه داد: من نمی دانم که چرا باید اینقدر شلوغ و نگران باشیم و دست و دل تکان بخوریم تا یک کنسرت برگزار کنیم. من هم خسته ام ، به همین دلیل من بیشتر منزوی و فکر می کنم. بهتر است به گوشه گوشه بروید و در حین مطالعه ، تمرین و نوشتن کارهای دیگری انجام دهید که به دور از مشکلات و مشاجرات نیست و سلامت جسم ، روح و روح را حفظ می کند ، اما افراد مهربان و انتظاری این اجازه را نمی دهند و من آموخته ام در مورد آنچه من طی سالها آموخته ام. و من درآمد کسب کرده ام ، احساس مسئولیت می کنم. “مایه تاسف است که با چنین احساس و آرامش روبرو می شوم و مرتباً با چنین مشکلاتی روبرو می شوم.”

مشکلاتی که شجریان در آن زمان با آن روبرو بود حتی برنامه برخی از کنسرت های او در خارج از کشور را تغییر داد. “متاسفم که به آنها اطلاع دادم که در حال حاضر حاضر نیستم کار را انجام دهم و بهتر است آنها این کار را تا سال آینده موکول کنند. من عادت ندارم وقتی که روی صحنه می روم و در مقابل افرادی که بلیط خود را با نهایت مهربانی خریداری کرده اند خوشحال نباشند تا من و همکارانم را ببینند و به برنامه های ما گوش دهند و کسانی که از راه دور و نزدیک به سالن ها می آیند ، و من کاملاً آماده نیستم “در نتیجه ، من باید کارهای تکراری انجام دهم.”

و البته در مصاحبه ای با مجله فیلم که در کتاب خسرو خوبان نیز به آن اشاره شده است ، وی توضیحی متفاوت در این باره داد. “لحظاتی وجود دارد که احساس بی قراری می کنم. عصبیام اتفاقی برای من افتاده است که ذهن من را به خود مشغول کرده است ، یا کم کاری در کار همکارانم روی صحنه بوده است یا هر مشکل دیگری که باعث شده است تمرکز خود را از دست بدهم. در این موارد ، این اتفاقات غیرمعمول رخ نمی دهد. بعضی اوقات مجبورم از تکنیک و دانش استفاده کنم. حالا من این کشش را ندارم که خودم را به دست خود بسپارم ، باید از تکنیک و دانش استفاده کنم. اینجاست که موسیقی می تواند خشک ، خشک و بی حس شود. هر وقت خودم چنین موسیقی می شنوم ، ناراحت می شوم. “گاهی اوقات لحظاتی وجود دارد ، هرچند نادر ، وقتی دو آیه را می خوانی ، اتفاق جادویی اتفاق می افتد و در بهشت ​​احساس می کنی.”

در این روزها و سالها ، فشار به صحنه هنر ، به ویژه در موسیقی و کنسرت ، بسیار بیشتر از اکنون بود ، بنابراین نوازندگان نیز اجراهای بسیار کمی داشتند. برای شجریان ممکن است اوضاع کمی پیچیده تر شود ، از یک طرف درخواست مخاطب و از طرف دیگر میل او به روی صحنه رفتن و ملاقات با مردم باعث شد وی تصمیم بگیرد هر از گاهی کنسرت برگزار کند ، اما جلسات او را افسرده و او را بی حوصله کرد. شجریان در مصاحبه با مجله ره نو در سال گذشته اظهار داشت: “سه سال پیش ، در کنسرت های این نمایشگاه ، اوضاع به گونه ای شکل گرفت که افراد مورد توهین ، آزار و اذیت قرار گرفتند و در تهیه بلیط از مشکلات زیادی برخوردار بودند. . آنها از راه دور و با صداقت و ایمان در گذراندن ساعاتی با اشعار حافظ و سعدی آمده بودند ، اما در خارج از سالن بسیار به تأخیر افتادند و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. شخصی آمد و به مردم توهین کرد. ترکیب این مباحث باعث شد که شب چهارم کنسرت را ببندم. زیرا دیدم که اثرات منفی این رفتار بسیار بیشتر از موارد مثبت در کنسرت است. من نمی توانستم تحمل شنوندگانم باشم ، افرادی که با عشق و محبت به کنسرت می روند. “به همین دلیل من در چند سال گذشته کنسرتی در ایران برگزار نکردم.”

چنین سنگسارهایی در دهه ، هرچند کمتر از یک دهه ، هنوز هم بر کنسرت های شجریان تأثیر گذاشت ، بنابراین پس از اجرا در ماه ژوئیه ٨٧ با گروه دیگری از شهناز در تهران و روی صحنه در تالار بزرگ یا تالار کشور نتوانست وحدت پیدا کند و مجبور به انزوا شد. آه

شجریان و مبارزه با بیماری

در اواسط دهه 1990 ، خیلی دیر شده بود که مردم به دلیل شدت بیماری دیگری ، از استاد ترانه ایرانی دیدن کنند. او سالها بود که با آن می جنگید ، اما نمی توانست آن را از جایی به جای دیگر انجام دهد ، به حدی که حسین علیزاده- دهان خود را باز کرد و در گفتگو با شارگ در مورد دلایل قدرت این بیماری در بدن و روح شجریان صحبت کرد. “شجریان کسی بود که هرگز نمی دانست افسردگی چیست. بیماری او به حدی نبود که بتواند جلوی شجریان را بگذارد! امیدوارم این معجزه باشد که استاد شجریان به ایران ایمن و سالم برگردد و همه مردم و ما را خوشحال کند. نگرش نسبت به شجریان باعث افسردگی او شد. شجریان می دانست که چگونه با این بیماری مقابله کند. وقتی سالها جنگید و هیچ کس از بیماری خود خبر نداشت ، ما همیشه او را بلندتر می دیدیم و لب هایش لبخند می زد و می شنیدیم که او آواز می خواند و ما نمی دانستیم که او چنین بیماری دارد و او می تواند برای بقیه به خوبی با این بیماری مبارزه کند. زندگی او ، اما هنگامی که گرما ، قدرت و انرژی “مردم از او گرفته شد ، بیماری شجریان عمیق تر شد و این اتفاقی افتاد.”

سرطان ، مهمانی که او از اوایل دهه 1990 تحمل کرده بود ، او را برای بار دوم در روز شنبه 25 مرداد به بیمارستان فرستاد و بعد از آن بازار شایعات گرم می شود ، گرچه پدرش به نظر می رسد تمام شده است و به احتمال زیاد او از بیمارستان آزاد خواهد شد. در چند روز. “این اتفاق افتاد.”

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا