کدام منافع ملی قابل مذاکره است؟

در مذاکرات ایران چه می توان بحث کرد؟ مذاکره باید مستقیم یا غیرمستقیم باشد؟ مذاکره باید در یکی از پنج کشور یا در یک کشور سوم برگزار شود؟ آیا اعضای تیم مذاکره باید از وزارت امور خارجه یا شورای عالی امنیت ملی باشند؟ دستور کار مذاکرات چیست؟ هرکدام می توانند موضوعی برای بحث و گفتگو باشند که مستقل از تعصب سیاسی و کسری صرفاً بر روی منافع ملی و اصولی ایران باشد.
به گفته یومیر رضا رحاتی در یادداشتی در میهن امروز نوشت: “در این یادداشت من سعی خواهم کرد به یک سؤال پاسخ دهم ” چه منافع ملی را می توان مذاکره کرد؟ “به عبارت دیگر آیا می توان هر گونه سؤال یا علاقه ملی را با سایر طرفین در مذاکره مورد بحث قرار داد؟ آیا مدیریت مذاکره می تواند همه سؤالات مربوط به داخلی را مذاکره کند؟ پاسخ روابط بین الملل با این موضوعات چیست؟ در ادبیات روابط بین الملل منافع ملی دارای انواع منافع است: علایق حیاتی منافع مهم و منافع حاشیه ای.
* بهترین مذاکرات چیست؟
برای درک اینکه چه علایق قابل مذاکره است باید منافع ملی را به درستی در روابط بین الملل درک کرد. نکته مهم این است که در جایی که منافع دو صفحه بسیار مهم است مذاکره یا عدم درخواست این ژانر دولت ها در عمل دنبال نمی شود بنابراین میزان دیپلماسی آنقدر گسترده نیست که ممکن است انواع منافع ملی را شامل شود. در ارتباطات بین المللی سؤال دیگر نیز مهم است و این امنیت هستی شناختی است. اهمیت این امنیت هستی شناختی “حفظ سیستم” “حفظ تمامیت ارضی” “حفظ استقلال سیاسی” و “امنیت مرزی” است. الزام خرد در مذاکرات این است که مذاکره تا حد امکان نزدیک نیست. “مذاکره در مورد منافع مهم ملی به معنای مذاکره در مورد وجود یک سیستم سیاسی است. از طرف دیگر دیپلماسی محدودیت هایی دارد از جمله محدودیت هایی در مورد نوع و جنسیت منافع ملی. در ادبیات مربوط به روابط بین الملل منافع ملی چندین دسته هستند و مطابق با نوع علاقه این کشور از فرصت های سیاست های خارجی برای درک این عکس ها استفاده می کند و این یک شخصیت را درک می کند تا از این عکس استفاده کند تا از یک عکس استفاده کند تا از یک تصویر استفاده کند تا از یک عکس استفاده کند. ایران با تقسیم منافع ملی به انواع خاص خود توصیف می شود.
منافع ملی به سه دسته تقسیم می شوند: با توجه به معنی:
اولین- علایق حیاتی: این مزایای مربوط به وجود یک دولت/ سیستم است و قابل مذاکره نیست. این هیچ ارتباطی با نوع کشور X یا Y بزرگ یا کوچک قوی یا ضعیف ندارد. این علایق عبارتند از: منافع یکپارچگی ارضی استقلال سیاسی وحدت ملی و وابستگی به سیستم سیاسی مردم.
برای جمهوری اسلامی ایران علایق حیاتی عبارتند از: 1- سیستم اسلامی سیستم 2- جمهوریخواه 2- یکپارچگی ارضی 2-وحدت 2-ملی- معیشت اساسی مردم 2- نظم عمومی و امنیت عمومی در کشور 2- ایدئولوژی و ایدئولوژی 2 استقلال سیاسی 2-احساس و امنیت.
علاقه های مهم دیگر: اگرچه قابل فروش است اما این مزایایی است که دولت ها در تلاش برای حفظ و محافظت از آنها در مذاکرات هستند و سعی می کنند آنها را از دست ندهند. این مزایا با یک کشور به کشور دیگر متفاوت است اما به طور کلی مزایایی که دولت ها از مرزهای خود پیروی می کنند. دولت ها سعی می کنند تا آنجا که می توانند مذاکره کنند. اما اگر دولت ها به منافع حاشیه ای سفر نکنند برای جلوگیری از مذاکره در مورد منافع حیاتی به مذاکرات برای منافع مهم می روند.
علاقه حاشیه سوم: از جمله علایق دسته سوم علایق منافع حاشیه ای مزایایی است که فقط برای بهبود قدرت مذاکره یک دولت در مذاکرات ایجاد می شود. این فواید اگرچه حاشیه ای و بی اهمیت است اما از ظرفیت بسیار مهمی برای قرار دادن جدول مذاکره برخوردار است. در یک دیدگاه واقع بینانه دولت ها مانند منطقی ترین فعالان بین المللی باید تلاش کنند تا این علایق را به حداکثر برسانند. علاوه بر این آنها باید سعی کنند اصطکاک این علایق را با منافع مهم و حاشیه کشورهای خصمانه به حداکثر برسانند در این صورت آنها همچنین قدرت چانه زنی خود را بهبود بخشیده اند. به عبارت دیگر استفاده از دیپلماسی و مذاکره به عنوان یکی از ابزارهای دیپلماسی دولت این است که منافع ملی خود را از طریق مذاکرات موفق دنبال کند که می تواند اندازه حجم و تراکم منافع حاشیه خود را از یک سو و سطح اصطکاک این منافع حاشیه ای با علاقه مهم و مهم طرف خصمانه افزایش دهد. از طرف دیگر کشوری که منافع حاشیه ای خود را افزایش نمی دهد باید در جدول مذاکره بر روی منافع مهم و حیاتی خود بنشیند. به عنوان مثال اگر دولت A و دولت B حاکمیت سیاسی دولت B باشد رفتار هوشمندانه دولت B حداکثر رساندن سطح خصومت در مناطق حاشیه ای است. بنابراین دولت B باید بتواند مذاکرات را راهنمایی کند تا تنش های حاشیه ای را افزایش دهد که هیچ ارتباطی با سؤالات درون بخش ندارد. اینها ممکن است به عنوان سؤالات کلیشه ای در منطقه استفاده از نقشه های منطقه ای تضاد منافع در موضوعات منطقه ای و موارد مشابه باشد.
* چه مذاکرات پویا؟
بنابراین منجر به رویارویی و رویارویی با منافع مهم (در صورت وجود) و منافع حیاتی خواهد شد. منافع کشورها باید پویا و پویا باشد تا بتواند دولت را در زمان بحران پر کند. اولین خسارتی که جدول مذاکره می تواند ایجاد کند این است که به طور مستقیم منافع مهم ملی را به عنوان ابزاری برای مذاکره فعال می کند بسته به میزان قدرت دولت ها می تواند آنها را در موقعیت ضعف یا قدرت در مذاکرات قرار دهد اما آنچه مشخص است این است که تنوع جدول مذاکره بستگی به تنوع اصطکاک یا منفی دارد. بنابراین قبل از درک دقیق مذاکره به عنوان یکی از ابزارهای بهبود قدرت باید درک دقیقی از انواع منافع کشورها وجود داشته باشد.
پایان پیام